English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
English Persian
out flow of labor خروج نیروی کار
Search result with all words
jet propulsion نیروی عقب نشینی حاصله از فشار گازفشار خروج گاز
muzzle energy نیروی یک گلوله در موقع خروج از لوله
Other Matches
reenforceŠetc نیروی تازه فرستادن برای با نیروی امدادی تقویت کردن
blue water school انانی که نیروی دریایی انگلیس راتنها نیروی کافی ان میدانند
magneto electricity نیروی کهربایی که بوسیله نیروی اهن ربایی تولید میشود
torque نیروی گردنده درقسمتی از دستگاه ماشین نیروی گشتاوری
e.m.f force electromotive نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
juggernauts نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
juggernaut نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
air force personnel with the army پرسنل نیروی هوایی ماموربه نیروی زمینی
expeditionary نیروی اعزامی به خارج نیروی سرکوبگر خارجی
electromotive force نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
no man's land زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
army landing forces نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
buoyancy نیروی بالابر نیروی شناوری
threat force نیروی دشمن نیروی مخالف
attack force نیروی تک کننده به ساحل نیروی تک
self propulsion حرکت توسط نیروی خود پیشروی توسط نیروی خویش
counter force نیروی مقابله با وسایل استراتژیکی دشمن استفاده ازنیروی هوایی و موشکهای استراتژیکی برای تخریب نیروی دشمن
naval aviation قسمت هوایی نیروی دریایی هواپیمایی نیروی دریایی
allocated manpower نیروی انسانی واگذار شده سهمیه نیروی انسانی
free gyroscope نیروی ژیروسکوپی ازاد نیروی جاذبه مغناطیسی ازاد
geomagnetism نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
emersion خروج
exodus خروج
egression خروج
leakage or breakage خروج
prolapsus خروج
exhausts خروج
exhaust خروج
emissions خروج
emission خروج
outgo خروج
propulsion خروج
egress خروج
exits خروج
exit خروج
emission صدور خروج
spurts خروج ناگهانی
debouchment خروج ازتنگنا
debouch راه خروج
eccentricity خروج از مرکزیت
spurting خروج ناگهانی
spurt خروج ناگهانی
spurted خروج ناگهانی
emissions صدور خروج
eccentricity خروج از مرکز
defecation خروج مدفوع
exeat اجازهء خروج
emergency exit خروج اضطراری
exhaust velosity سرعت خروج
exhaust valve شیر خروج
eccentricities خروج از مرکزیت
ingress and egress دخول و خروج
eccentricities خروج از مرکز
dump valve شیر خروج
electron affinity انرژی خروج
prolapse of the uterus خروج سیبک
ejaculate خروج منی
outlets مجرای خروج
outage راه خروج
order off حکم خروج
transpiration خروج نفوذ
exit point نقطه خروج
log out خروج از سیستم
order off the field حکم خروج
logout خروج از سیستم
capital outflow خروج سرمایه
blow out خروج ناگهانی
outages راه خروج
log off خروج از سیستم
outlet مجرای خروج
ejaculated خروج منی
ejaculates خروج منی
ejaculating خروج منی
emergency exit در خروج اضطراری
light spill خروج نور
angle of emergence زاویه خروج
out flow of capital خروج سرمایه
spermatism خروج منی
work function انرژی خروج
shell برنامه خروج موقت
shelling برنامه خروج موقت
shells برنامه خروج موقت
Where is the emergency exit? در خروج اضطراری کجاست؟
steam tight مانع خروج بخار
exophthalmos خروج تخم چشم
undoubling خروج از دوبلگی شطرنج
eccentricity گریز یا خروج از مرکز
infinite حلقهای که خروج ندارد.
eccentricities گریز یا خروج از مرکز
freedom of entry and exit ازادی ورود و خروج
gas tight مانع خروج گاز
eccentricity of the load خروج از مرکزیت بار
fifo خروج به ترتیب ورود
clearing outwards اعلامیه خروج کشتی
exhausts تخلیه کردن خروج
primer leak خروج گازاز ته چاشنی
exhausts خروج گاز یابخار
exhaust تخلیه کردن خروج
exhaust خروج گاز یابخار
clearance outwards مجوز خروج کشتی
outer work function انرژی خروج بیرونی
inner work function انرژی خروج درونی
Marine Corps نیروی تکاوران دریایی نیروی تفنگداران دریایی
army aircraft هواپیمایی نیروی زمینی هواپیماهای نیروی زمینی
trap house محل خروج هدفهای متحرک
clearance papers اسناد خروج کشتی از بندر
clearance outwards مجور خروج کشتی پس ازبارگیری
Please show me the way out I'll show you ! لطفا " را ؟ خروج را به من نشان دهید
ne exeat regno دستور عدم خروج از مملکت
obturator الات مانع خروج گاز
gangway محل ورود و خروج از ناو
gangways محل ورود و خروج از ناو
exhaust pipe لوله خروج بخار یا دود
break cover خروج روباه یا خرگوش ازپناهگاه
choke ring حلقه مانع خروج گاز
exit خروج بازیگر از صحنهء نمایش دررو
port of exit مرز خروج کالا یا فرد ازکشور
lithotomy برش مثانه برای خروج سنگ
spermatorrhoea خروج منی بدون اراده احتلام
exit road راه خروج ازموضع یا سر پل یا منطقه فرود
jetting خروج شدید گاز فواره هواپیمای جت
exits خروج بازیگر از صحنهء نمایش دررو
jet خروج شدید گاز فواره هواپیمای جت
jetted خروج شدید گاز فواره هواپیمای جت
to shut in تو نگاه داشتن از خروج جلوگیری کردن
jets خروج شدید گاز فواره هواپیمای جت
blowing خروج هوا با فشار و سرعت زیاد
to take off one رفع توقیف از ورود و خروج کشتی کردن
blast ضربه به گوی برای خروج ازماسه یا شن نرم
blowdown خروج باقیمانده سوخت توسط فشار گاز
valves دریچه ورود و خروج هوا درسیلندر غواصی
valve دریچه ورود و خروج هوا درسیلندر غواصی
blasts ضربه به گوی برای خروج ازماسه یا شن نرم
devices که برای ورود و خروج داده یا پردازنده به کار می رود
device که برای ورود و خروج داده یا پردازنده به کار می رود
photoemission خروج الکترون از فلز در اثرنیروی تابشی نور وغیره
extravasattion خروج ازمجرای طبیعی ریزش خون وغیره درانساج بدن
deflation port سوپاپ بزرگ در بالای بالن برای خروج هوا هنگام نشستن
commandant of marine corps فرمانده نیروی تکاوران دریایی فرمانده نیروی تفنگداران دریایی
i/o دستور برنامه نویسی کامپیوتری که امکان ورود یا خروج داده از پردازنده را میدهد
turbostarter استارتر موتوراصلی که توسط توربینی میچرخد که خودتوسط خروج گاز به حرکت درامده
component command قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
jet propulsion جهش و کشش جسمی بطرف جلو در اثر خروج مایع جهندهای در جهت عقب
marketing بررسی روشهای پخش و توزیع کالااز لحظه خروج از کارخانه تا رسیدن به دست مشتری
deffered entry ورود به یک زیربرنامه که نتیجه خروج غیر مترقبه ازبرنامه میباشد که کنترل به ان منتقل شده است
timeout 1-تابع خروج روی ترمینال -On line وقتی هیچ دادهای وارد نشود.2-مدت زمان یک عمل
eagle flight نیروی هوا روی در حال اماده باش نیروی هوا روی اماده
clear air turbulence اشفتگی در اسمان فاقد ابر که معمولا در ارتفاعات بالا وهمراه با تغییر سرعت درنزدیکی مسیر خروج گازهامیباشد
attached strength استعداد نیروی زیر امر نیروی زیر امر
mediastinal emphsema اسیب رسیدن به قلب و ریه درموقع خروج هوا از ریه
bifuel propulsion سیستم خروج گاز با فشارحاصله از دو نوع سوخت سیستم جت دو سوختی
secession تجزیه جدایی یک قسمت از خاک کشور و خروج ان از حاکمیت کشور منفصل منه
muzzle energy انرژی جنبشی پرتابه درلحظه خروج از دهانه که نسبت به دهانه اندازه گیری میشود
last in , first out اولین خروج از اخرین ورود فروش کالا از اخرین دسته کالای خریداری شده
overrun هنگامی که داده در حال ورودیا خروج از یک واحد بدون کنترل بوده و برنامه فعالیتی را اغاز میکند که نیازمندفرفیت کانال بیشتری میباشد
overrunning هنگامی که داده در حال ورودیا خروج از یک واحد بدون کنترل بوده و برنامه فعالیتی را اغاز میکند که نیازمندفرفیت کانال بیشتری میباشد
overruns هنگامی که داده در حال ورودیا خروج از یک واحد بدون کنترل بوده و برنامه فعالیتی را اغاز میکند که نیازمندفرفیت کانال بیشتری میباشد
cyclotron دستگاه شتاب دهندهای که دران ذرات باردار بعد از خروج از منبع توسط میدانهای الکتریکی شتاب میگیرند
locked in ناتوانی موج سوار در خروج از موج
period of concentration در یک حوزه ابریز رودخانه مدت زمانی که یک قطره اب از ابتدای حوزه تا خروج از حوزه را
jetted نیروی جت
jets نیروی جت
jet propulsion نیروی جت
total force نیروی کل
jet نیروی جت
jetting نیروی جت
resutant نیروی خالص
mmf نیروی مغناطیسرانی
magnemotive force نیروی مغناطیسرانی
man power نیروی انسانی
resutant نیروی برایند
man power نیروی مردانه
mailed fist نیروی مسلح
specified command نیروی اختصاصی
tractive effort نیروی کشنده
soldiery نیروی نظامی
net force نیروی برایند
net force نیروی خالص
cathexis نیروی عاطفی
lorentz force نیروی لورنتس
london force نیروی لاندنی
police power نیروی پلیس
land force n نیروی زمینی
land forces نیروی زمینی
police power نیروی انتظامی
shearing force نیروی برشی
resutant force نیروی برایند
cohesive force نیروی چسبندگی
cohesive force نیروی همچسبی
cohesive force نیروی همدوسی
body force نیروی حجمی
lifting power نیروی بالابری
people forces نیروی پایداری
paratroop نیروی چترباز
propellent نیروی محرکه
lifting power نیروی خیزش
magnetic force نیروی مغناطیسی
striking force نیروی یورش
mana نیروی جادویی
to gauge wind نیروی بادراسنجیدن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com