Dictiornary-Farsi | خرید نسیه | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 203 (10 milliseconds)

English	Persian
credit purchase	خرید نسیه


Search result with all words

credit card	کارت یاورقه خرید نسیه
credit cards	کارت یاورقه خرید نسیه
Other Matches

close price	دز خرید وفروش سهام حالتی را گویندکه قیمت خرید و فروش به هم خیلی نزدیک باشد
purchase request	درخواست خرید جنس تقاضای عقد پیمان خرید
field buying	خرید کردن در صحرا خرید محلی
on trust	نسیه
credits	نسیه
on tick	نسیه
crediting	نسیه
on credit	نسیه
credited	نسیه
credit	نسیه
sales for the account	فروش نسیه
forward sale	نسیه فروختن
credit sale	بیع نسیه
credit sale	نسیه فروختن
credit sale	فروش نسیه
sell on credit	نسیه فروختن
crediting	ستون بستانکار نسیه
credits	ستون بستانکار نسیه
A bird in the hand is worth two in the bush. <proverb>	نقد رو بچسب تا نسیه.
credit	ستون بستانکار نسیه
credited	ستون بستانکار نسیه
truster	نسیه دهنده توکل کننده
ticks	چوبخط زدن نسیه بردن
ticked	چوبخط زدن نسیه بردن
tick	چوبخط زدن نسیه بردن
A bird in the hand is worth two in the bush. <proverb>	سیلی نقد به از حلوای نسیه.
purchase price variance	سپرده اختلاف قیمت خرید سپرده تضمینی خرید
order	خرید سفارش خرید
central purchase	خرید اماد به طور تمرکزی خرید اماد به طور یکجا
to t. a cusomer for goods	کالای نسیه به مشتری دادن توگلایاردوی اعتباعجنس به مشتری دادن
buying	خرید
underwriting	خرید
underwrites	خرید
bondwoman	زن زر خرید
buys	خرید
underwritten	خرید
procurement	خرید
buy	خرید
purchasing	خرید
shopping	خرید
underwrite	خرید
bond servant	زر خرید
purchases	خرید
purchase	خرید
underwrote	خرید
purchased	خرید
buying price	قیمت خرید
purchasing officer	مامور خرید
buyers market	بازار خرید
local purchase	خرید از محل
buying and selling	خرید و فروش
nundination	خرید و فروش
buyer's market	بازار خرید
acquisition authority	اجازه خرید
purchasing officer	مسئول خرید
advance purchase	خرید سلف
purchasing office	دفتر خرید
purchasing office	قسمت خرید
purchasing department	دفتر خرید
purchasing department	قسمت خرید
blanket buying	خرید کلی
lump sum purchase	خرید کلی
lump sum purchase	خرید یکجا
purchase requisition	درخواست خرید
counter purchase	خرید متقابل
purchase rate	نرخ خرید
local purchase	خرید محلی
local procurement	خرید محلی
achate	عقیق خرید
buying rate	نرخ خرید
impulse buying	خرید بی مقدمه
purchase notice agreements	پیمان خرید
purchase notice agreements	قراردادهای خرید
purchasable	باب خرید
procurement cycle	دوره خرید
open purchase	خرید ازاد
futures exchange	خرید اتی
forward purchasing	پیش خرید
forward purchase	خرید سلف
field buying	خرید در صحرا
offer to purchase	پیشنهاد خرید
conditions of purchase	شرایط خرید
purchase order	دستور خرید
dear bought	گران خرید
monopolist	انحصار خرید
purchasing analyst	تحلیل گر خرید
monopsony	انحصار خرید
forward purchase	پیش خرید
coemption	خرید کل محصول
purchase order	سفارش خرید
oniomania	جنون خرید
shopping cart	گاری خرید
hire purchase	خرید اقساطی
purchasing power	قدرت خرید
purchasing power	توان خرید
business	خرید یا فروش
real estate	خرید زمین
corner	خرید یکجا
cornering	خرید یکجا
corners	خرید یکجا
shopping basket	سبد خرید
businesses	خرید یا فروش
bargain	خرید ارزان
bulk buying	خرید فله
short covering	پیش خرید
bid	پیشنهاد خرید
to make a purchase	خرید کردن
buys	خرید کردن
bids	پیشنهاد خرید
buy	خرید کردن
regional purchase	خرید محلی
redemption yield	بازده خرید
rebuy	خرید مکرر
redemption	باز خرید
purchasing patterns	الگوی خرید
dealing	خرید و فروش
real account	حساب خرید املاک
oligopsony	خرید نیمه انحصاری
real purchasing power	قدرت خرید واقعی
off-market purchases	خرید در بیرون از بورس
purchasing research	تحقیق در خصوص خرید
purchasing power parity	برابری قدرت خرید
purchasing power of money	قدرت خرید پول
offer to purchase	پیشنهاد جهت خرید
open purchase	خرید از بازار ازاد
preclusive buying	خرید پیشگیری کننده
purchase ledger	دفتر بزرگ خرید
purchase journal	دفتر روزنامه خرید
Examine it first before buying.	قبل از خرید امتحانش کن
procurement lead time	زمان انجام خرید
value for money	قدرت خرید پول
procuration	تحصیل چیزی خرید
the longs	پیش خرید کنندگان
stock trading	خرید و فروش سهام
saleable	قابل خرید معاملهای
procuance	تحصیل چیزی خرید
overbuy	در خرید افراط کردن
open indent	سفارش خرید باز
salable	قابل خرید معاملهای
on approval	خرید کالا به شرط
hedges	خرید و فروش تامینی
blanket buying	خرید بصورت عمده
brokerage	کارمزد خرید سهام
buy in advance	پیش خرید کردن
call option	خرید به شرط خیار
credits	خرید وفروش اعتباری
collaborative purchase	خرید با تشریک مساعی
crediting	خرید وفروش اعتباری
credited	خرید وفروش اعتباری
credit	خرید وفروش اعتباری
course of dealing	دوره خرید و فروش
average purchase rate	نرخ متوسط خرید
irredeemable	باز خرید نشدنی
hedged	خرید و فروش تامینی
hedge	خرید و فروش تامینی
handle	خرید و فروش کردن
handles	خرید و فروش کردن
bulk buying	خرید بصورت عمده
bulk buying	خرید درحجم زیاد
shop	کارخانه خرید کردن
shopped	کارخانه خرید کردن
shops	کارخانه خرید کردن
hedging	خرید و فروش تامینی
course of dealing	دوره مذاکرات خرید
duopsony	انحصار دو جانبه خرید
furriery	خرید وفروش خز خزدوزی
demanded	تقاضای خرید کالا
institute of purchasing and supply	موسسه خرید و عرضه
purchases	خرید خریداری کردن
demands	تقاضای خرید کالا
purchased	خرید خریداری کردن
home trade	خرید وفروش داخلی
purchase	خرید خریداری کردن
income effect	تناسب خرید با درامد
demand	تقاضای خرید کالا
duopsony	انحصار دو قطبی خرید
automated purchasing	خرید بصورت اتوماتیک
current purchasing power	قدرت خرید فعلی
shopping centre [British]	مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
commercial center [American]	مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
boycotts	ازشرکت یا کشوری خرید نکردن
bargain	قرارداد معامله خرید ارزان
mall	مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
boycotting	ازشرکت یا کشوری خرید نکردن
shopping mall [American]	مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
strip mall	مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
retail shopping centre [British]	مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
boycott	ازشرکت یا کشوری خرید نکردن
retail centre [British]	مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
retail park	مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
shopping center [American]	مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
shopping centre [British]	مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
mall	مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
commercial center [American]	مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
shopping mall [American]	مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
strip mall	مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
retail shopping centre [British]	مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
retail centre [British]	مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
boycotted	ازشرکت یا کشوری خرید نکردن
retail park	مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]