Dictiornary-Farsi | خرید وفروش اعتباری | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 204 (10 milliseconds)

English	Persian
credit	خرید وفروش اعتباری
credited	خرید وفروش اعتباری
crediting	خرید وفروش اعتباری
credits	خرید وفروش اعتباری


Other Matches

close price	دز خرید وفروش سهام حالتی را گویندکه قیمت خرید و فروش به هم خیلی نزدیک باشد
home trade	خرید وفروش داخلی
furriery	خرید وفروش خز خزدوزی
burse	مغازه یابازار خرید وفروش
cash register	ماشین ثبت خرید وفروش روزانه مغازه
cash registers	ماشین ثبت خرید وفروش روزانه مغازه
simoniac	خرید وفروش کننده مناصب ومشاغل مذهبی
simony	خرید وفروش مناصب روحانی وموقوفات وعواید دینی
electronic	سیستم خرید از خانه با استفاده از کاتالوگهای کامپیوتری و پرداخت با کارت اعتباری همگی توسط ترمینال کامپیوتر خانگی
purchase request	درخواست خرید جنس تقاضای عقد پیمان خرید
field buying	خرید کردن در صحرا خرید محلی
supercargo	مباشر کارهای بازرگانی وفروش کالا در کشتی
purchase price variance	سپرده اختلاف قیمت خرید سپرده تضمینی خرید
discredited	بی اعتباری
discredits	بی اعتباری
discredit	بی اعتباری
unreliability	بی اعتباری
discrediting	بی اعتباری
relative	اعتباری
nominal	اعتباری
nullity	بی اعتباری
order	خرید سفارش خرید
credit card	کارت اعتباری
credit tightness	انقباض اعتباری
discreditable	شایسته بی اعتباری
pepper corn rent	اجاره اعتباری
prestige suggestion	تلقین اعتباری
credit system	نظام اعتباری
disparagement	توهین بی اعتباری
disfavor	بی اعتباری مغضوبیت
disfavour	بی اعتباری مغضوبیت
credit institution	موسسه اعتباری
credit system	فروش اعتباری
fiduciary issue	اسکناسهای اعتباری
f.currency	پول اعتباری
credit tightness	کمبود اعتباری
credit instrument	اسناد اعتباری
credit instrument	ابزار اعتباری
credit facilities	تسهیلات اعتباری
credit cards	کارت اعتباری
reputed owner	مالک اعتباری
credit market	بازار اعتباری
credit money	پول اعتباری
contructive larcency	سرقت اعتباری
fiduciary currency	پول اعتباری
constructive fraud	کلاهبرداری اعتباری
promissory notes	اسناد اعتباری
credit account	حساب اعتباری
promissory note	اسناد اعتباری
fiat money	پول رایج اعتباری
credit rationing	جیره بندی اعتباری
I have a credit card.	من کارت اعتباری دارم.
A cash ( credit ) transaction .	معامله نقدی ( اعتباری )
grant a credit	اعتباری را اعطا کردن
credit note	صورت وضعیت اعتباری
credit notes	صورت وضعیت اعتباری
credit rating	رتبه بندی اعتباری مشتریان
Can I pay by credit card?	آیا میتوانم با کارت اعتباری پرداخت کنم؟
central purchase	خرید اماد به طور تمرکزی خرید اماد به طور یکجا
PCMCIA	مشخصات کارتهای جانبی گسترده که به اندازه کارت اعتباری هستند و در انتهای اتصالی دارند
cards	وسیلهای که داده را از پشت کارت شناسایی یا کارت اعتباری می خواند
card	وسیلهای که داده را از پشت کارت شناسایی یا کارت اعتباری می خواند
reputed owner	در CL تاجرورشکسته مالک اعتباری کلیه اموالی که در تصرف داردتلقی میشود ولو اینکه واقعا" مالک انها نباشد و این از نظر حفظ حقوق غرماء است
underwrite	خرید
underwritten	خرید
underwriting	خرید
underwrites	خرید
underwrote	خرید
purchase	خرید
purchased	خرید
purchases	خرید
buys	خرید
buy	خرید
shopping	خرید
purchasing	خرید
buying	خرید
bondwoman	زن زر خرید
bond servant	زر خرید
procurement	خرید
buying rate	نرخ خرید
buying price	قیمت خرید
nundination	خرید و فروش
purchasing department	قسمت خرید
conditions of purchase	شرایط خرید
purchase rate	نرخ خرید
purchasing department	دفتر خرید
offer to purchase	پیشنهاد خرید
purchasing officer	مامور خرید
coemption	خرید کل محصول
monopsony	انحصار خرید
purchasing office	دفتر خرید
purchasing analyst	تحلیل گر خرید
purchasing office	قسمت خرید
purchase requisition	درخواست خرید
local purchase	خرید محلی
local procurement	خرید محلی
impulse buying	خرید بی مقدمه
procurement cycle	دوره خرید
purchase notice agreements	پیمان خرید
futures exchange	خرید اتی
forward purchase	پیش خرید
purchase notice agreements	قراردادهای خرید
dear bought	گران خرید
purchasable	باب خرید
field buying	خرید در صحرا
credit purchase	خرید نسیه
local purchase	خرید از محل
counter purchase	خرید متقابل
purchase order	سفارش خرید
monopolist	انحصار خرید
open purchase	خرید ازاد
lump sum purchase	خرید یکجا
forward purchasing	پیش خرید
lump sum purchase	خرید کلی
oniomania	جنون خرید
forward purchase	خرید سلف
buying and selling	خرید و فروش
purchasing power	توان خرید
shopping cart	گاری خرید
business	خرید یا فروش
businesses	خرید یا فروش
dealing	خرید و فروش
purchasing power	قدرت خرید
corner	خرید یکجا
cornering	خرید یکجا
corners	خرید یکجا
real estate	خرید زمین
purchase order	دستور خرید
hire purchase	خرید اقساطی
shopping basket	سبد خرید
bargain	خرید ارزان
bid	پیشنهاد خرید
regional purchase	خرید محلی
redemption yield	بازده خرید
redemption	باز خرید
achate	عقیق خرید
acquisition authority	اجازه خرید
rebuy	خرید مکرر
blanket buying	خرید کلی
advance purchase	خرید سلف
bids	پیشنهاد خرید
purchasing patterns	الگوی خرید
purchasing officer	مسئول خرید
buyer's market	بازار خرید
bulk buying	خرید فله
short covering	پیش خرید
buys	خرید کردن
buy	خرید کردن
buyers market	بازار خرید
to make a purchase	خرید کردن
purchasing research	تحقیق در خصوص خرید
real purchasing power	قدرت خرید واقعی
open indent	سفارش خرید باز
open purchase	خرید از بازار ازاد
purchase ledger	دفتر بزرگ خرید
purchasing power parity	برابری قدرت خرید
oligopsony	خرید نیمه انحصاری
off-market purchases	خرید در بیرون از بورس
purchasing power of money	قدرت خرید پول
overbuy	در خرید افراط کردن
the longs	پیش خرید کنندگان
stock trading	خرید و فروش سهام
purchase journal	دفتر روزنامه خرید
saleable	قابل خرید معاملهای
salable	قابل خرید معاملهای
Examine it first before buying.	قبل از خرید امتحانش کن
procurement lead time	زمان انجام خرید
on approval	خرید کالا به شرط
procuration	تحصیل چیزی خرید
procuance	تحصیل چیزی خرید
real account	حساب خرید املاک
preclusive buying	خرید پیشگیری کننده
value for money	قدرت خرید پول
offer to purchase	پیشنهاد جهت خرید
shopped	کارخانه خرید کردن
current purchasing power	قدرت خرید فعلی
course of dealing	دوره مذاکرات خرید
course of dealing	دوره خرید و فروش
irredeemable	باز خرید نشدنی
blanket buying	خرید بصورت عمده
handles	خرید و فروش کردن
collaborative purchase	خرید با تشریک مساعی
call option	خرید به شرط خیار
buy in advance	پیش خرید کردن
brokerage	کارمزد خرید سهام
bulk buying	خرید بصورت عمده
bulk buying	خرید درحجم زیاد
average purchase rate	نرخ متوسط خرید
automated purchasing	خرید بصورت اتوماتیک
shop	کارخانه خرید کردن
hedging	خرید و فروش تامینی
shops	کارخانه خرید کردن
hedges	خرید و فروش تامینی
duopsony	انحصار دو جانبه خرید
duopsony	انحصار دو قطبی خرید
handle	خرید و فروش کردن
purchases	خرید خریداری کردن
institute of purchasing and supply	موسسه خرید و عرضه
purchased	خرید خریداری کردن
purchase	خرید خریداری کردن