English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 78 (7 milliseconds)
English Persian
To bottle up ones anger. خشم خود را دردل نگاهداشتن
Other Matches
double mind دردل
in ones heart دردل خود
to choke down بزحمت دردل نگهداشتن
I spoke my mind. آنچه دردل داشتم بزبان آوردم
it filled their hearts with t ترس زیاد دردل انها انداخت
preserve نگاهداشتن
preserving نگاهداشتن
preserves نگاهداشتن
to hold fast نگاهداشتن
impark در اغل نگاهداشتن
humoured راضی نگاهداشتن
humour راضی نگاهداشتن
humors راضی نگاهداشتن
humoring راضی نگاهداشتن
humored راضی نگاهداشتن
containment محدود نگاهداشتن
to whip in باهم نگاهداشتن
humouring راضی نگاهداشتن
humours راضی نگاهداشتن
keep up خوب نگاهداشتن
catch hold of محکم نگاهداشتن
clamps باگیره نگاهداشتن
to draw rein دهنه را نگاهداشتن
clamped باگیره نگاهداشتن
clamp باگیره نگاهداشتن
latches محکم نگاهداشتن
latch محکم نگاهداشتن
clamping باگیره نگاهداشتن
refrigerating خنک نگاهداشتن
buoys روی اب نگاهداشتن
buoying روی اب نگاهداشتن
isolating درقرنطینه نگاهداشتن
right قائم نگاهداشتن
righted قائم نگاهداشتن
righting قائم نگاهداشتن
isolates درقرنطینه نگاهداشتن
isolate درقرنطینه نگاهداشتن
behave ادب نگاهداشتن
behaved ادب نگاهداشتن
behaves ادب نگاهداشتن
behaving ادب نگاهداشتن
refrigerates خنک نگاهداشتن
buoyed روی اب نگاهداشتن
buoy روی اب نگاهداشتن
refrigerated خنک نگاهداشتن
forborne دست نگاهداشتن
refrigerate خنک نگاهداشتن
To stabilize prices . قیمت ها راثابت نگاهداشتن
to d. oneself up بدن راراست نگاهداشتن
demurrage تاخیر کردن نگاهداشتن
withholding منع کردن نگاهداشتن
withholds منع کردن نگاهداشتن
park درماندگاه اتومبیل نگاهداشتن
parked درماندگاه اتومبیل نگاهداشتن
parks درماندگاه اتومبیل نگاهداشتن
withhold منع کردن نگاهداشتن
withheld منع کردن نگاهداشتن
hush ارامش دادن مخفی نگاهداشتن
refrigeration خنک کنی نگاهداشتن در یخچال
humor خوشی دادن راضی نگاهداشتن
double-park نگاهداشتن اتومبیل در دوردیف در کنار خیابان
double park نگاهداشتن اتومبیل در دوردیف در کنار خیابان
he is not worth his salt لایق نگاهداشتن نیست بنگاهداشتنش نمیارزد
double-parked نگاهداشتن اتومبیل در دوردیف در کنار خیابان
time به موقع انجام دادن وقت نگاهداشتن
double-parking نگاهداشتن اتومبیل در دوردیف در کنار خیابان
double-parks نگاهداشتن اتومبیل در دوردیف در کنار خیابان
immure در چهار دیوار نگاهداشتن محصور کردن
times به موقع انجام دادن وقت نگاهداشتن
timed به موقع انجام دادن وقت نگاهداشتن
hawser طناب فولادی مخصوص نگاهداشتن کشتی در حوضچه
hawsers طناب فولادی مخصوص نگاهداشتن کشتی در حوضچه
to respect oneself رعایت شرافت نفس نمودن خودراباشرف ومحترم نگاهداشتن
scullery اطاق کوچک نزدیک اشپزخانه برای نگاهداشتن فروف وکارد وچنگال
sculleries اطاق کوچک نزدیک اشپزخانه برای نگاهداشتن فروف وکارد وچنگال
straps : باتسمه بستن باتسمه نگاهداشتن
strap : باتسمه بستن باتسمه نگاهداشتن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com