Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 144 (8 milliseconds)
English
Persian
prelector
خطابه خوان
Other Matches
lectures
خطابه
lectured
خطابه
lecture
خطابه
prelection
خطابه
orations
خطابه
lecturing
خطابه
allocution
خطابه
oration
خطابه
homiletics
فن خطابه
declaimation
خطابه
pulpit
سکوب خطابه
pulpit
کرسی خطابه
pulpits
سکوب خطابه
pulpits
کرسی خطابه
precepts
امریه خطابه
sermons
خطابه اندرز
rostra
کرسی خطابه
sermon
خطابه اندرز
precept
امریه خطابه
bema
سکوی خطابه
rostrums
کرسی خطابه
rostrum
کرسی خطابه
platforms
کف راه جایگاه خطابه
bars
کرسی خطابه وکلا
platform
کف راه جایگاه خطابه
bar
کرسی خطابه وکلا
valedictions
بدورد خطابه تودیعی
valediction
بدورد خطابه تودیعی
ambon
میز
[سکوی]
خطابه
ambo
میز
[سکوی]
خطابه
oratory
فن خطابه سخن پردازی
lecture
سخنرانی کردن خطابه گفتن
rostral
وابسته به منبر یا کرسی خطابه
lecturing
سخنرانی کردن خطابه گفتن
lectures
سخنرانی کردن خطابه گفتن
moot
مجلس خطابه ومنافره انجمن
lectured
سخنرانی کردن خطابه گفتن
tribune
سکوب سخنرانی کرسی یامیز خطابه
abat-voix
[قبه یا سایبان که صدا را در پشت و بالای سکوی خطابه منعکس می کند.]
lip reader
لب خوان
recitalist
تک خوان
tables
خوان
table
خوان
an omnivorous reader
<idiom>
خر خوان
soloist
تک خوان
soloists
تک خوان
tabling
خوان
tabled
خوان
optical character reader
کاراکترنوری خوان
epistler
رساله خوان
optical reader
نور خوان
page reader
صفحه خوان
night raven
مرغ شب خوان
mark sense reader
نشان خوان
epistoler
رساله خوان
film reader
فیلم خوان
gleeman
حماسه خوان
gospeller
انجیل خوان
lamenter
مرثیه خوان
sopranist
زیر خوان
songstress
زن اواز خوان
songster
غزل خوان
songster
اواز خوان
scrimmager
رجز خوان
yodeler
اواز خوان
psalmist
مزمور خوان
tape reader
نوار خوان
threnodist
مرثیه خوان
weeper
نوحه خوان
prayerful
نماز خوان
phrenologist
جمجمه خوان
peayer
دعا خوان
sopranist
ششدانگ خوان
epigraphist
کتیبه خوان
singer
اواز خوان
mourner
نوحه خوان
crooners
اواز خوان
ballad singer
تصنیف خوان
badge reader
نشانه خوان
mourners
نوحه خوان
braggarts
رجز خوان
braggart
رجز خوان
crooner
اواز خوان
singers
اواز خوان
card reader
کارت خوان
decoder
رمز خوان
character reader
دخشه خوان
studious
درس خوان
document reader
سند خوان
studious
کتاب خوان
cantatrice
زن اوازه خوان
psalmodist
زبور خوان مزمورسرا
buskers
آواز خوان دورهگرد
busker
آواز خوان دورهگرد
singin bird
پرنده اواز خوان
magnetic tape reader
نوار مغناطیسی خوان
optical mark reader
علامت خوان نوری
disk drive head
نوک دیسک خوان
reference
کتاب بس خوان بازگشت
triller
اواز خوان باتحریر
artistes
اوازه خوان یا رقاص
artiste
اوازه خوان یا رقاص
major-domos
نافر خوان سالار
cantor
اواز خوان مذهبی
major domo
نافر خوان سالار
lay clerk
سرود خوان کلیسا
optical character reader
دخشه خوان نوری
beadsman
فاتحه خوان مزدور
optical mark reader
علامت نوری خوان
optical mark reader
نشان خوان نوری
optical page reader
صفحه نوری خوان
chanter
سرود خوان کلیسا
references
کتاب بس خوان بازگشت
paper tape reader
نوار کاغذی خوان
major-domo
نافر خوان سالار
threnodist
روضه خوان مرثیه نویس
The singer made some recordings ,.
آوازه خوان چند صفحه پرکرد
chorister
اوازه خوان جزو دسته خوانندگان
choristers
اوازه خوان جزو دسته خوانندگان
valedictorian
دانشجوی ممتاز فارغ التحصیل که خطابه جشن فارغ التحصیلی را میخواند
valedictorians
دانشجوی ممتاز فارغ التحصیل که خطابه جشن فارغ التحصیلی را میخواند
natural philosopher
فیزیک خوان کسیکه که عقیده به اصالت طبیعت دارد
omr
را با علامت خوان نوری تشخیص میدهد و وارد کامپیوتر میکند
peripheral
وسیله جانبی مثل کارت خوان که حرکات مکانیکی سرعت را مشخص میکند
optical
قابل تشخیص باشند توسط علامت خوان نوری و وارد کامپیوتر شوند
backgrounds
نور منعکس شده از یک ورقه کاغذی توسط کاغذ خوان نوری خوانده خواهد شد
background
نور منعکس شده از یک ورقه کاغذی توسط کاغذ خوان نوری خوانده خواهد شد
interactive video
سیستمی که از اتصال کامپیوتری به دیسک خوان اسفاده میکند تا توان پردازش و تصاویر واقعی و متحرک را ایجاد کند
leading edge
اولین لبه کارت پانچ که وارد کارت خوان میشود
like father like son
پسر کو ندارد نشان از پدر توبیگانه خوان و مخوانش پسر
disk operating system
کنترل کننده دیسک خوان سیستم عامل دیسک
autos
توانایی نوار خوان که پس از رسیدن به انتهای نوار می ایستد
auto
توانایی نوار خوان که پس از رسیدن به انتهای نوار می ایستد
wand
دستگاه کد میلهای خوان یا وسیله نوری که دردست قرار می گیرد با کدهای میلهای محصولات مغازه را بخواند
wands
دستگاه کد میلهای خوان یا وسیله نوری که دردست قرار می گیرد با کدهای میلهای محصولات مغازه را بخواند
turnaround document
متن چاپی از کامپیوتر و ارسال به کاربربرگردانده شده با کاربر با یادداشتها جدید یا اطلاعات روی آن که توسط متن خوان قابل خواندن است
fast
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fasted
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fastest
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fasts
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
optical
فرآیندی که اجازه میدهد حروف چاپی یا نوشته شده به صورت نوری تشخیص داده شوند و به کد قابل خواندن توسط ماشین تبدیل شوند که وارد کامپیوتر می شوند به کمک حرف خوان نوری
CD
دیسک درایوی که به کامپیوتراجازه میدهد داده ذخیره شده روی ROM-CD را بخواند داده خوان از یک اشعه لیزر برای خواندن الگوهای سطح ROM-CD استفاده میکند که معرف بیت داده هستند
CDs
دیسک درایوی که به کامپیوتراجازه میدهد داده ذخیره شده روی ROM-CD را بخواند داده خوان از یک اشعه لیزر برای خواندن الگوهای سطح ROM-CD استفاده میکند که معرف بیت داده هستند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com