Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
he did me a great wrong
خطای بزرگی .....
Other Matches
faults
خطای پا در سرویس خطای سرویس اسکواش خطای پرش اسبدوانی
fault
خطای پا در سرویس خطای سرویس اسکواش خطای پرش اسبدوانی
faulted
خطای پا در سرویس خطای سرویس اسکواش خطای پرش اسبدوانی
charging
خطای مهاجم خطای ناشی از یورش به حریف
horizontal error
خطای بر دو سمت خطای افقی
error
خطای اپراتور خطای سخت افزار یا نرم افزاری . خطایی در برنامه که باعث جلوگیری از کارکردن درست برنامه یا سیستم میشود
errors
خطای اپراتور خطای سخت افزار یا نرم افزاری . خطایی در برنامه که باعث جلوگیری از کارکردن درست برنامه یا سیستم میشود
magnetic deviation
میزان خطای قرائت عقربه مغناطیسی خطای عقربه
gloriousness
بزرگی
enlargement
بزرگی
grandness
بزرگی
bigness
بزرگی
hugeness
بزرگی
sizes
بزرگی
size
بزرگی
greatness
بزرگی
gentility
بزرگی
enlargements
بزرگی
voluminesity
بزرگی
voluminosity
بزرگی
bulkiness
بزرگی
supercilicusness
بزرگی
masterdom
بزرگی
augustness
بزرگی
grandeur
بزرگی
magneficence
بزرگی
dignity
بزرگی
largeness
بزرگی
hauteur
بزرگی
magnitude
بزرگی
massiveness
بزرگی
magnifcation
بزرگی
man and boy
چه در کودکی چه در بزرگی
to a greatness
به بزرگی رسیدن
formidability
استحکام بزرگی
aggrandizement
افزایش بزرگی
to a greatness
بزرگی یافتن
eminency
برامدگی بزرگی
order of magnitude
مرتبه بزرگی
vastity
عظمت بزرگی
vastitude
عظمت بزرگی
vastness
عظمت بزرگی
Lordship
سیادت بزرگی
Lordships
سیادت بزرگی
immenseness
بزرگی عظمت
immeasurableness
بزرگی بی اندازه
eminence
برامدگی بزرگی
magnanimity
بزرگی طبع
so large
باین بزرگی
headships
بزرگی برتری
megacephaly
بزرگی بیش از حد سر
sample size
بزرگی نمونه
amplitude
دامنه بزرگی
headship
بزرگی برتری
she was nipped in the bud
به بزرگی نرسید
the meridian of glory
اوج بزرگی یا جلال
bulk
حجم بزرگی از چیزی
monstrousness
شگفت انگیزی بزرگی
too big for one's breeches/boots
<idiom>
احساس بزرگی کردن
to be toast
[American E]
<idiom>
در دردسر بزرگی بودن
breadth of mind
بزرگی یا وسعت فکر
that is no great work
کار بزرگی نیست
come a long way
<idiom>
برنامه بزرگی ریختن
great dangers overhang us
خطرهای بزرگی ماراتهدیدمیکند
he is a great help
او کمک بزرگی است
he is a great person
شخص بزرگی است
pyralidid
خانواده بزرگی ازپروانه ها
steatopygia
بزرگی وفربهی کفل زنان
great dangers impend over us
خطرهای بزرگی مارا تهدیدمیکند
bias error
خطایی با علامت و بزرگی ثابت
piece deresistance
مثلا تیکه بزرگی از گوشت
decks
مجموعه بزرگی از کارت پانچ ها
great dangers impend over us
خطرهای بزرگی متوجه ما هستند
decked
مجموعه بزرگی از کارت پانچ ها
Majesty
بزرگی عظمت وشان واقتدار
Majesties
بزرگی عظمت وشان واقتدار
deck
مجموعه بزرگی از کارت پانچ ها
great dangers overhang us
خطرهای بزرگی متوجه ما است
(when the) chips are down
<idiom>
بامشکل بزرگی مواجه شدن
he did me a great wrong
بیعدالتی بزرگی نسبت به من کرد
to roll a huge snowball
گلوله بزرگی از برف درست کردن
loving cup
پیاله بزرگی که در مهمانی ها بدست میدهند
A big rock rolled down the mountain.
سنگ بزرگی از کوه بپایین غلتید
nothing great is easy
هیچ کاری بزرگی اسان نیست
breaker
موج بزرگی که بساحل خورده ودرهم می شکند
breakers
موج بزرگی که بساحل خورده ودرهم می شکند
anagogy
بزرگی معنوی ارتقاء فکر بعالم علوی
rocking stone
سنگ بزرگی که باندک زوری میتوان انراغلتانید
anagoge
بزرگی معنوی ارتقاء فکر بعالم علوی
miller thumb
یکجور ماهی قنات که کله بزرگی دارد
broadsheets
کاغذ بزرگی که یک روی ان چاپ شده باشد
broadsheet
کاغذ بزرگی که یک روی ان چاپ شده باشد
treadmill
چرخ افقی بزرگی که زندانیان ان را بحرکت دراورند
multivolume file
فایل بسیار بزرگی که نیازمندبیش از یک بسته دیسک
Police are out in force.
نیروی پلیس با قدرت بزرگی ظاهر است.
treadmills
چرخ افقی بزرگی که زندانیان ان را بحرکت دراورند
the propylaea
نام در بزرگی که از ان واردACROPOLLS دژنامی اتن میشدند
mastiffs
سگ بزرگی که گوش ها ولبهایش اویخته است بولدوگ
mastiff
سگ بزرگی که گوش ها ولبهایش اویخته است بولدوگ
aquaria
شیشه بزرگی که در ان ماهی و جانوران دریایی رانمایش میدهند
emphysema
اتساع و بزرگی عضوی در اثر گاز یا هوا باد
bell gear
چرخدنده ثابت بزرگی درسیستم کاهش دور سیارهای
aquariums
شیشه بزرگی که در ان ماهی و جانوران دریایی رانمایش میدهند
internally blown flap
فلپ بزرگی که جریان اصلی گازها به ان برخورد میکند
aquarium
شیشه بزرگی که در ان ماهی و جانوران دریایی رانمایش میدهند
estuaries
دهانه رودخانه بزرگی که شتکیل خلیج کوچکی دهد مدخل
bigben
ساعت بزرگی که بر برج پارلمان لندن نصب شده است
multiplan
یک صفحه گسترده الکترونیکی که شبکه بزرگی برای ورودی ها میدهد
estuary
دهانه رودخانه بزرگی که شتکیل خلیج کوچکی دهد مدخل
I am a great believer in using natural things for cleaning.
من هوادار بزرگی در استفاده از چیزهای طبیعی برای تمیز کردن هستم.
yule log
کنده بزرگی که شب میلادبمناسبت اغاز مراسم عید دربخاری منزل گذارند
band shell
جایگاه دستهء موزیک که عقب ان بشکل صدف مقعر بزرگی است
to kiss hands
دست پادشاه بزرگی راهنگام رفتن به ماموریت بعنوان بدرود بوسیدن
bulk
رسانهای که قادر به ذخیره سازی حجم بزرگی از داده با اندازه ها و حالتهای مختلف است
We consider it a great honor to have you here with us tonight.
این برای ما افتخار بزرگی حساب میشود که امشب شما را اینجا همراه با ما داشته باشیم.
backlogs
کنده بزرگی که پشت اتش بخاری گذارده میشود موجودی جنسی که بابت سفارشات درانبارموجوداست جمع شدن
backlog
کنده بزرگی که پشت اتش بخاری گذارده میشود موجودی جنسی که بابت سفارشات درانبارموجوداست جمع شدن
afro
نوعی مدل مو در میان آفریقایی آمریکایی های دهه هفتاد میلادی که مو در آن به شکل دایره بزرگی اصلاح می شود.
number cruncher
یک برنامه یا کامپیوتر که برای انجام مقادیر بزرگی ازمحاسبه و سایر دستکاریهای عددی طراحی شده است محاسبه
cumulative error
خطای کل
foot fault
خطای پا
backcourt violation
خطای 01 ثانیه
individual foul
خطای شخصی
indeterminate error
خطای تصادفی
indeterminate error
خطای نامعین
residual error
خطای مانده
machine error
خطای ماشین
major foul
خطای عمده
random error
خطای تصادفی
accumulated error
خطای انباشته
memory illusion
خطای یاد
burst error
خطای قطاری
logical error
خطای منطقی
anticipatory error
خطای انتظاری
inherent error
خطای ذاتی
backcourt foul
خطای شخصی
line transmission error
خطای انتقال
line generated error
خطای انتقال
malfeasance
خطای اداری
matching error
خطای تطبیقی
mean error
خطای میانگین
average error
خطای میانگین
logic error
خطای منطقی
intermittent error
خطای متناوب
intermittent error
خطای غیردائمی
intentional foal
خطای عمدی
measuring error
خطای سنجش
apparent error
خطای فاهری
inheritated error
خطای موروثی
relative error
خطای نسبی
error of estimate
خطای براورد
permanent error
خطای دائمی
permanent error
خطای ماندنی
fatal error
خطای جدی
observation error
خطای مشاهده
personal error
خطای شخصی
foot fault
خطای پا درسرویس
probable error
خطای احتمالی
fatal error
خطای مهلک
determinate error
خطای معین
dimensional error
خطای اندازه
error of expectation
خطای انتظار
experimental error
خطای ازمایشی
offensive foul
خطای حمله
drift error
خطای راندگی
parallax distortion
خطای پارالکس
parallax distortion
خطای توازی
divide exception
خطای تقسیم
parity error
خطای مقایسه
cumulative error
خطای جمعی
probable error
خطای ممکن
money illusion
خطای پولی
hard error
خطای ملموس
random error
خطای بختایی
recording error
خطای ضبط
common foul
خطای عادی
civil wrong
خطای مدنی
instrumental error
خطای دستگاه
chromatic aberration
خطای رنگی
hand out
خطای سرویس
hand
خطای دست
continuous error
خطای متوالی
continuous error
خطای پیوسته
fractional error
خطای نسبی
constant error
خطای ثابت
frequency error
خطای فرکانس
computational mistake
خطای محاسباتی
chance error
خطای تصادفی
baulking
خطای توپزن
tort
خطای مدنی
torts
خطای مدنی
temporary error
خطای موقتی
technical foul
خطای فنی
team foul
خطای مهم
truncation error
خطای برشی
systematic error
خطای سیستماتیک
systematic error
خطای منظم
syntax error
خطای نحوی
pushing
خطای حمله
truncation error
خطای برش
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com