English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
sticks خطای بلندکردن چوب بیش ازحد نشانه
Other Matches
semantics خطای ناشی از استفاده از نشانه نادرست در یک دستور برنامه
faulted خطای پا در سرویس خطای سرویس اسکواش خطای پرش اسبدوانی
fault خطای پا در سرویس خطای سرویس اسکواش خطای پرش اسبدوانی
faults خطای پا در سرویس خطای سرویس اسکواش خطای پرش اسبدوانی
charging خطای مهاجم خطای ناشی از یورش به حریف
to cap the climax ازحد گدشتن
pointers نشانه گرافیکی برای بیان محل نشانه گر روی صفحه نمایش
pointer نشانه گرافیکی برای بیان محل نشانه گر روی صفحه نمایش
red tape <idiom> بیش ازحد فرمالیته
hyperemployment اشتغال بیش ازحد
superfluity فراوانی بیش ازحد
amply بطور بیش ازحد
over irrigation ابیاری بیش ازحد
mush احساسات بیش ازحد
ornate بیش ازحد اراسته
overdress بیش ازحد لباس فاخرپوشیدن
overstepped ازحد خود تجاوز کردن
overstep ازحد خود تجاوز کردن
overstuff بیش ازحد لزوم انباشتن
oversteps ازحد خود تجاوز کردن
overstepping ازحد خود تجاوز کردن
no drop image [تصویر نشانه که در حین عملیات کشیدن و قرار دادن ایجاد میشود و وقتی که نشانه گر روی شی است و میتواند شی مقصد باشد.]
horizontal error خطای بر دو سمت خطای افقی
error خطای اپراتور خطای سخت افزار یا نرم افزاری . خطایی در برنامه که باعث جلوگیری از کارکردن درست برنامه یا سیستم میشود
errors خطای اپراتور خطای سخت افزار یا نرم افزاری . خطایی در برنامه که باعث جلوگیری از کارکردن درست برنامه یا سیستم میشود
overtrading بیش ازحد معامله کردن افراط در داد و ستد
extols بلندکردن
removing بلندکردن
extol بلندکردن
pickup بلندکردن
extolling بلندکردن
extolled بلندکردن
rears بلندکردن
rearing بلندکردن
reared بلندکردن
loft بلندکردن
lofts بلندکردن
heft بلندکردن
remove بلندکردن
rear بلندکردن
removes بلندکردن
louden صدا را بلندکردن
to kick up dust خاک بلندکردن
to raise a dust گردوخاک بلندکردن
enhanced زیادکردن بلندکردن
enhance زیادکردن بلندکردن
shoot up <idiom> ناگهانی بلندکردن
enhances زیادکردن بلندکردن
enhancing زیادکردن بلندکردن
ToolTips برنامهای که تحت ویندوز کار میکند و یک خط از متن را زیر یک نشانه نشان میدهد وقتی که کاربر نشانه را روی آن قرار میدهد
symbolically آنچه به عنوان نشانه کار میکند و یا از نام نشانه یا برچسب استفاده میکند
symbolic آنچه به عنوان نشانه کار میکند و یا از نام نشانه یا برچسب استفاده میکند
ennoble شرافت دادن بلندکردن
ennobling شرافت دادن بلندکردن
he wants stirring up برای بلندکردن بایدسیخش زد
lift یک وهله بلندکردن بار
ennobles شرافت دادن بلندکردن
ennobled شرافت دادن بلندکردن
to get up بلندکردن ترتیب دادن
lifts یک وهله بلندکردن بار
lifted یک وهله بلندکردن بار
lifting یک وهله بلندکردن بار
enthroning برتخت سلطنت نشاندن بلندکردن
enthrone برتخت سلطنت نشاندن بلندکردن
pile driver ماشین یا دستگاه بلندکردن الوار
enthrones برتخت سلطنت نشاندن بلندکردن
enthroned برتخت سلطنت نشاندن بلندکردن
magnetic deviation میزان خطای قرائت عقربه مغناطیسی خطای عقربه
luff قلاب مخصوص بلندکردن چیزهای سنگین
hay fork چنگال مخصوص بلندکردن بسته علف ویونجه
statue of liberty play بازی تهاجمی از بازیگر گوش که با بلندکردن دست خودحریف را گول می زند
peach design نقش هلو [این نقش هم بصورت شکوفه درخت هلو به نشانه بهار و هم بصورت میوه به نشانه طول عمر در فرش های چین بکار می رود.]
electro optics وسایل نشانه روی الکترونیکی دوربینهای نشانه روی الکترونیکی
preset vector دستگاه نشانه روی بمب خودکار دستگاه نشانه روی پیش تنظیم بمب
overcapitalization سرمایه گذاری بیش ازحد سرمایه گذاری افراطی
foot fault خطای پا
cumulative error خطای کل
hard error خطای ملموس
indeterminate error خطای نامعین
miscalculation خطای محاسباتی
breach خطای رد یک توافق
breached خطای رد یک توافق
he did me a great wrong خطای بزرگی .....
hand out خطای سرویس
dimensional error خطای اندازه
breaches خطای رد یک توافق
pushing خطای حمله
indeterminate error خطای تصادفی
individual foul خطای شخصی
line generated error خطای انتقال
major foul خطای عمده
malfeasance خطای اداری
matching error خطای تطبیقی
baulks خطای توپزن
baulking خطای توپزن
baulked خطای توپزن
balks خطای توپزن
balking خطای توپزن
machine error خطای ماشین
inherent error خطای ذاتی
inheritated error خطای موروثی
instrumental error خطای دستگاه
intentional foal خطای عمدی
intermittent error خطای غیردائمی
intermittent error خطای متناوب
line transmission error خطای انتقال
logic error خطای منطقی
logical error خطای منطقی
balked خطای توپزن
miscalculations خطای محاسباتی
optical illusions خطای باصره
hallucination خطای حس اغفال
mean error خطای میانگین
backcourt foul خطای شخصی
backcourt violation خطای 01 ثانیه
catastrophe خطای جدی
catastrophes خطای جدی
optical illusion خطای باصره
tolerances خطای مجاز
tolerance خطای مجاز
traveling خطای رانینگ
hallucinations خطای حس اغفال
average error خطای میانگین
apparent error خطای فاهری
absolute error خطای مطلق
accidental error خطای اتفاقی
accidental error خطای تصادفی
accumulated error خطای انباشته
anticipatory error خطای انتظاری
burst error خطای قطاری
chance error خطای تصادفی
chromatic aberration خطای رنگی
dynamic error خطای پویا
error of estimate خطای براورد
error of expectation خطای انتظار
experimental error خطای ازمایشی
fatal error خطای مهلک
fatal error خطای جدی
foot fault خطای پا درسرویس
fractional error خطای نسبی
frequency error خطای فرکانس
drift error خطای راندگی
divide exception خطای تقسیم
handling خطای دست
civil wrong خطای مدنی
common foul خطای عادی
computational mistake خطای محاسباتی
constant error خطای ثابت
continuous error خطای پیوسته
continuous error خطای متوالی
cumulative error خطای جمعی
determinate error خطای معین
tort خطای مدنی
torts خطای مدنی
hacking خطای بدنی
uncertainty خطای تخمینی
standard error خطای معدل
standard error خطای پایه
standard error خطای استانده
syntax error خطای نحوی
systematic error خطای منظم
systematic error خطای سیستماتیک
handing خطای دست
hand خطای دست
standard error خطای استاندارد
standard error خطای معیار
uncertainties خطای تخمینی
service over خطای سرویس
side out خطای سرویس
soft error خطای ملموس
illusions خطای حسی
illusion خطای حسی
space error خطای فضایی
PE خطای احتمالی
spherical aberration خطای کروی
team foul خطای مهم
technical foul خطای فنی
temporary error خطای موقتی
undetected error خطای نایافته
variable error خطای متغیر
charge خطای حمله
twentyfour second violation خطای 42 ثانیه
charges خطای حمله
terminal error خطای پایانی
ti خطای فنی
time error خطای زمانی
tolerance limit خطای مجاز
transient error خطای گذرا
transmission error خطای مخابره
truncation error خطای برشی
truncation error خطای برش
offensive foul خطای حمله
probable error خطای احتمالی
probable error خطای ممکن
relative error خطای نسبی
random error خطای تصادفی
recording error خطای ضبط
residual error خطای مانده
random error خطای بختایی
balk خطای توپزن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com