English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
overeun error خطای تکرار شده
Other Matches
quotes تکرار کلمات توسط مشخص دیگری , تکرار عدد مرجع
quote تکرار کلمات توسط مشخص دیگری , تکرار عدد مرجع
quoted تکرار کلمات توسط مشخص دیگری , تکرار عدد مرجع
repeater coil سیم پیچ تکرار کننده صدا کوبیل تکرار
recidivism تکرار جرم یا تکرار عمل ضداجتماعی
faults خطای پا در سرویس خطای سرویس اسکواش خطای پرش اسبدوانی
faulted خطای پا در سرویس خطای سرویس اسکواش خطای پرش اسبدوانی
fault خطای پا در سرویس خطای سرویس اسکواش خطای پرش اسبدوانی
repeat تکرار کردن تکرار شدن
repeats تکرار کردن تکرار شدن
charging خطای مهاجم خطای ناشی از یورش به حریف
horizontal error خطای بر دو سمت خطای افقی
error خطای اپراتور خطای سخت افزار یا نرم افزاری . خطایی در برنامه که باعث جلوگیری از کارکردن درست برنامه یا سیستم میشود
errors خطای اپراتور خطای سخت افزار یا نرم افزاری . خطایی در برنامه که باعث جلوگیری از کارکردن درست برنامه یا سیستم میشود
magnetic deviation میزان خطای قرائت عقربه مغناطیسی خطای عقربه
gyro repeater تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
iterance تکرار
reiteration تکرار
practising تکرار
iteration تکرار
practises تکرار
duplication تکرار
reduplication تکرار
recapitulations تکرار
rehearsals تکرار
recapitulation تکرار
repetition تکرار
rehearsal تکرار
repetitions تکرار
renewal تکرار
renewals تکرار
frequencies تکرار
frequency تکرار
replication تکرار
frequence تکرار
tautologies تکرار
tautology تکرار
frequentness تکرار
frequentation تکرار
epanalepsis تکرار
many times <adv.> به تکرار
often <adv.> به تکرار
oft [archaic, literary] <adv.> به تکرار
practice تکرار
on any number of occasions <adv.> به تکرار
regularly [often] <adv.> به تکرار
repeats تکرار
repeat تکرار
ingemination تکرار
recidivism تکرار
frequently <adv.> به تکرار
practicing تکرار
practise تکرار
a lot of times <adv.> به تکرار
pulse repetition تکرار ضربان
repetition باز گو تکرار
reptition compulstion وسواس تکرار
frequents تکرار شونده
reiterating تکرار کردن
recidivism تکرار جرم
replication پاسخگویی تکرار
pulse repetition تکرار تپش
pleonasm تکرار بیمورد
reiterated تکرار کردن
repetitous تکرار کننده
reiterates تکرار کردن
repetition of position تکرار وضعیت
renew تکرار کردن
repetitions باز گو تکرار
repeat تکرار کنید
repeat counter شمارنده تکرار
repeat تکرار کردن
typematic key کلید تکرار
repeats تکرار تجدید
repeats تکرار کنید
repeats تکرار کردن
repeatability قابلیت تکرار
repeatable قابل تکرار
repeater تکرار کننده
reiterate تکرار کردن
repetition instruction دستوالعمل تکرار
repetition instruction دستورالعمل تکرار
palilogy تکرار تاکیدی
repeat key کلید تکرار
repeat تکرار تجدید
circular frequency تکرار دورانی
iterable تکرار کردنی
iterant تکرار کننده
iterate تکرار کردن
to repeat oneself تکرار شدن
iterative تکرار کننده
iterative تکرار شده
Come again <idiom> دوباره تکرار کن.
tautologic بیهوده تکرار کن
recurs تکرار شدن
ingeminate تکرار کردن
use تکرار ممارست
uses تکرار ممارست
auto repeat خود تکرار
frequency of vibration تکرار ارتعاش
rehearsal تکرار عملیات
ibidem تکرار میشود
recurred تکرار شدن
recur تکرار شدن
frequent تکرار شونده
replicate تکرار کردن
replicated تکرار کردن
replicates تکرار کردن
renews تکرار کردن
replicating تکرار کردن
frequented تکرار شونده
rehearsals تکرار عملیات
rehearsal تکرار مجدد
renewing تکرار کردن
repetition of an act تکرار کاری
frequenting تکرار شونده
merism تکرار متشابهات
rehearsals تکرار مجدد
recidivation بازگشت به تکرار جنایات
ingeminate تکرار و تاکید کردن
regenerative repeater تکرار کننده باززا
polysyndeton تکرار حرف ربط
recurring costs هزینههای تکرار شونده
duplication check مقابله از راه تکرار
frequency function تابع تکرار [ریاضی]
autorepeat key کلید تکرار خودکار
recidivism بازگشت به تکرار جنایات
repeat action key کلید تکرار عمل
reduplicate تکرار کردن دوچندان
recidivist عامل تکرار جرم
to make repeat وادار به تکرار کردن
recapitulations تکرار رشدو نمو
recidivists عامل تکرار جرم
recapitulations تکرار رئوس مطالب
recapitulation تکرار رشدو نمو
recidivists تکرار کننده جرم
spaced repetition تکرار فاصله دار
recapitulation تکرار رئوس مطالب
over and over <idiom> مکرا تکرار کردن
recidivist تکرار کننده جرم
anaphora تکرار یک یا چند عبارت متوالی
cycles تعداد دفعات تکرار یک حلقه
recapitulates رئوس مطالب را تکرار کردن
cycle تعداد دفعات تکرار یک حلقه
recapitulating رئوس مطالب را تکرار کردن
iteration تکرار یک برنامه برای حل مشکل
rehash تکرار مکررات چیز تکراری
rehashed تکرار مکررات چیز تکراری
rehashes تکرار مکررات چیز تکراری
cycled تعداد دفعات تکرار یک حلقه
recapitulate رئوس مطالب را تکرار کردن
recapitulated رئوس مطالب را تکرار کردن
name plugging تکرار نام یا علامت تجارتی
monotone صدای یکنواخت تکرار هماهنگ
that will be the day <idiom> چیزی که هرگز تکرار نخواهد شد
cumulative distribution function تابع تکرار تجمعی [ریاضی]
repeats مکرر کردن تکرار شدن
unfrequented دور افتاده تکرار نشدنی
cyclic عملی که مرتب تکرار میشود
repeat مکرر کردن تکرار شدن
superfix تکرار مرتب ومداوم موضوعی درسخن
backtell رله کردن دستورات تکرار فرامین
to walk به تکرار ظاهر شدن روحی به محلی
to haunt به تکرار ظاهر شدن روحی به محلی
loops برنامه کامپیوتری که مرتب تکرار شود
to repeat oneself کاریا گفته خودرا تکرار کردن
looped برنامه کامپیوتری که مرتب تکرار شود
theme song ملودی یا قطعه موسیقی تکرار شونده
iterative process فرآیندی که تکرار میشود تا به شرطی برسد
let ضربهای که به حساب نیاید و تکرار شود
loop برنامه کامپیوتری که مرتب تکرار شود
lets ضربهای که به حساب نیاید و تکرار شود
letting ضربهای که به حساب نیاید و تکرار شود
forcing تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
force تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
looped ترتیب دستورات که تا وقوع یک شرط تکرار می شوند
forces تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
brush up on something <idiom> تکرار(مرور)چیزی که ازقبل یادگرفته شده
raise a fuss <idiom> قول برای تکرار دعوت درتاریخی دیگر
pattern مجموعهای از خط وط با قاعده و اشکال که مکرر تکرار می شوند
loop ترتیب دستورات که تا وقوع یک شرط تکرار می شوند
demand frequency نواخت تکرار درخواستها تعداد درخواستهای رسیده
loops ترتیب دستورات که تا وقوع یک شرط تکرار می شوند
patterns مجموعهای از خط وط با قاعده و اشکال که مکرر تکرار می شوند
foot fault خطای پا
cumulative error خطای کل
looped ثباتی که حاوی تعداد دفعات تکرار حلقه است
drop repeat واگیره [تکرار یک نقش بصورت قرینه و در طول فرش]
Could you repeat what you said, please? میشود لطفا آن چیزی را که گفتید دوباره تکرار کنید؟
repeating key روش رمزی که همراه با تکرار یک کلید رمز میباشد
loop ثباتی که حاوی تعداد دفعات تکرار حلقه است
loops ثباتی که حاوی تعداد دفعات تکرار حلقه است
wait loop پردازندهای که یک حلقه برنامه را تکرار میکند تا عملی رخ دهد
inheritated error خطای موروثی
common foul خطای عادی
instrumental error خطای دستگاه
hard error خطای ملموس
civil wrong خطای مدنی
indeterminate error خطای نامعین
indeterminate error خطای تصادفی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com