English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
technical foul خطای شروع بازی واترپولو پیش ازاعلام داور
Other Matches
ordinary foul خطای بازی بین المللی واترپولو
goal judge داور پشت دروازه لاکراس داور دروازه واترپولو
technical foul به تاخیرانداختن بازی واترپولو
technical foul بازی با توپ واترپولو در حال ایستادن کف استخر
appeal play تقاضای بازیگر برای اعلام رای داور نسبت به خطای حریف
The referee blew for full-time. داور سوت پایان بازی را زد.
The referee put a boycott on him . داور اورا از بازی محروم کرد
doubled up بازی دونفره خطای دبل
double بازی دونفره خطای دبل
doubled بازی دونفره خطای دبل
down خطای سرویس توپ خارج از بازی
start up <idiom> بازی را شروع کردن
gambits شروع بازی شطرنج
gambit شروع بازی شطرنج
face off رویارویی دو حریف در اغاز رویارویی دو حریف در اغازبازی لاکراس اغاز بازی باپرتاب توپ واترپولو
adjudicating تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
adjudicates تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
adjudicated تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
adjudicate تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
penalty bully شروع بازی پس ازخطای پنالتی
follow on شروع دور دوم بازی کریکت
follow-on شروع دور دوم بازی کریکت
tee shot ضربه از نقطه شروع بازی گلف
follow-ons شروع دور دوم بازی کریکت
debut نخستین مرحله دخول در بازی یا جامعه شروع بکار کردن
debuts نخستین مرحله دخول در بازی یا جامعه شروع بکار کردن
teed منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
teeing منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
tees منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
tee منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
water polo واترپولو
fault خطای پا در سرویس خطای سرویس اسکواش خطای پرش اسبدوانی
faulted خطای پا در سرویس خطای سرویس اسکواش خطای پرش اسبدوانی
faults خطای پا در سرویس خطای سرویس اسکواش خطای پرش اسبدوانی
poloist بازیگر واترپولو
goal umpire دروازه بان واترپولو
charging خطای مهاجم خطای ناشی از یورش به حریف
goal throw پرتاب ازاد دروازه بان واترپولو
four yard line خط فرضی 4 متر به موازات دوازه واترپولو
marine ball نوعی واترپولو دراستخر کم عمق 02 در04 متر
horizontal error خطای بر دو سمت خطای افقی
errors خطای اپراتور خطای سخت افزار یا نرم افزاری . خطایی در برنامه که باعث جلوگیری از کارکردن درست برنامه یا سیستم میشود
error خطای اپراتور خطای سخت افزار یا نرم افزاری . خطایی در برنامه که باعث جلوگیری از کارکردن درست برنامه یا سیستم میشود
set up مدت زمان بین سیگنال شروع یک برنامه و شروع آن
magnetic deviation میزان خطای قرائت عقربه مغناطیسی خطای عقربه
shinny بازی هاکی که با توپ چوبی بازی شود چوب بازی هاکی
start off شروع کردن شروع شدن
harlequinade بخشی ازنمایش یالال بازی که لوده دران بازی میکند لودگی
frame مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ
cutthroat بازی 3 نفره که هریک به نفع خود بازی میکند
misplay بازی بد واز روی ناشیگری غلط بازی کردن
gamesmanship مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
game وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
launching area منطقه شروع پرواز منطقه شروع عملیات اب خاکی
kiss in the ring بازی بگیرماچ کن :بازی که دران پسریادختری ....تااوراببوسد
shinney بازی هاکی که باتوپ چوبی بازی شود
fire fight ترقه بازی اتش بازی مبادله تیراندازی
to make a trick با کارت شعبده بازی کردن [ورق بازی]
dib ریگ بازی قاپ یا ریگی که با ان بازی می کنند
inning گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ
out of bounds خارج از خط کناری یا پایان یا خط دروازه توپ خارج از میدان واترپولو توپ مرده
initiation شروع کار شروع
harlepuinade نمایش لال بازی ودلقک بازی
charlatanic امیخته بازبان بازی یاچاچول بازی
crampet game بازی خفه بازی کم فضای شطرنج
judges داور
umpiring داور
arbitrators داور
judging داور
juror داور
referee داور
refereed داور
marker داور
markers داور
jurors داور
umpire داور
arbiters داور
arbiter داور
arbitator داور
refereeing داور
umpires داور
arbitrator داور
referees داور
umpired داور
judge داور
judged داور
referees داور مسابقات
refereed داور مسابقات
line official داور خط تجمع
head linesman داور خط کناری
refereeing داور مسابقات
judicial arbitrator داور قانونی
judicial arbitrator داور قضائی
netcord umpire داور تور
umpired داور مانور
awarded رای داور
umpire کمک داور
umpire داور مانور
referee stops contest استوپ داور
arbiters قاضی داور
ump کمک داور
arbiter قاضی داور
placing judge داور خط پایان
referee throw پرتاب داور
referee's whistle سوت داور
umpired کمک داور
awards رای داور
sole arbitrator داور منفرد
field judge داور میدان
referee داور مسابقات
net cord judge داور تور
foot fault judge کمک داور
umpiring کمک داور
umpires کمک داور
award رای داور
umpiring داور مانور
awarding رای داور
umpires داور مانور
Bureaucracy . Red tape . کاغذ بازی ( قرطاس بازی )
refereeing داور مسابقات شدن
shushin داور وسط کاراته
sole arbitrator حکم یا داور انحصاری
referees داور بالای والیبال
the judgewas corrupted داور به رشوه تطییع شد
referee داور بالای والیبال
umpired سرداور داور مسابقات
umpiring سرداور داور مسابقات
umpires سرداور داور مسابقات
refereed داور بالای والیبال
umpire سرداور داور مسابقات
refereeing داور بالای والیبال
back judge داور در محوطه دفاعی
referees داور مسابقات شدن
referee داور مسابقات شدن
justiciary داور عالی رتبه
stops استوپ داور بوکس
refereed داور مسابقات شدن
jooshim داور کنار تکواندو
fukushin کمک داور کاراته
ground judge داور زمین شمشیربازی
dissented مشاجره بر سر رای داور
dissents مشاجره بر سر رای داور
dissent مشاجره بر سر رای داور
stopping استوپ داور بوکس
stop استوپ داور بوکس
deashim داور وسط تکواندو
stopped استوپ داور بوکس
aftereffect اثر بعدی داور
protest اعتراض به رای داور کشتی
protests اعتراض به رای داور کشتی
backfield جای بازیگر پشت داور
flagman داور مخصوص تشخیص امتیاز
protested اعتراض به رای داور کشتی
protesting اعتراض به رای داور کشتی
officiated بعنوان داور مسابقات را اداره کردن
twos دو انگشت داور به معنی دودقیقه اخراج
officiate بعنوان داور مسابقات را اداره کردن
officiates بعنوان داور مسابقات را اداره کردن
rhadamanthus داور سخت گیر ورشوه خوار
two دو انگشت داور به معنی دودقیقه اخراج
officiating بعنوان داور مسابقات را اداره کردن
order of service سوت داور بمعنای دستورسرویس دادن
referee's position اعلام کشتی در خاک از سوی داور
patrol judge داور برج طول مسیر اسبدوانی
slow whistle تاخیر داور در سوت زدن پس از خطا
paddock judge داور سرپرست اماده شدن اسبهای مسابقه
jump ball توپی که داور بین دوبازیگر به هوا می اندازد
inspectors داور برای تشخیص نقض مقررات مسابقه
inspector داور برای تشخیص نقض مقررات مسابقه
chest protector لایی کلفت محافظ سینه توپگیریا داور بیس بال
batting order ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
cumulative error خطای کل
foot fault خطای پا
observers گواه تعیین شده از طرف کمیته برگزارکننده مسابقه گلف برای گزارش دادن نقض مقررات به داور
observer گواه تعیین شده از طرف کمیته برگزارکننده مسابقه گلف برای گزارش دادن نقض مقررات به داور
random error خطای بختایی
standard error خطای استانده
absolute error خطای مطلق
random error خطای تصادفی
probable error خطای ممکن
permanent error خطای ماندنی
probable error خطای احتمالی
permanent error خطای دائمی
personal error خطای شخصی
accidental error خطای اتفاقی
accidental error خطای تصادفی
breach خطای رد یک توافق
parity error خطای مقایسه
fatal error خطای مهلک
standard error خطای پایه
residual error خطای مانده
balk خطای توپزن
balked خطای توپزن
balking خطای توپزن
balks خطای توپزن
baulked خطای توپزن
baulking خطای توپزن
baulks خطای توپزن
service over خطای سرویس
side out خطای سرویس
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com