English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
war risks خطرات ناشی از جنگ
Other Matches
jumbo risks خطرات بزرگ
all risks تمام خطرات
unexpired risks خطرات منتفی نشده
against all risks در براب کلیه خطرات
tortious liability ضمان ناشی از شبه جرم مسئوولیت ناشی از خطای مدنی
low cycle fatigue خستگی ناشی از لرزشهایی بافرکانس کم ناشی از تغییرسرعت دوران دستگاه
carrier's risk خطرات به عهده حمل کننده
emergency risk خطرات غیرقابل اجتناب اتمی
reserved for unexpired risks ذخیره برای خطرات مرتفع نشده
Ask your doctor or pharmacist about any health risks and possible side effects. در مورد هر خطرات سلامتی و عوارض جانبی احتمالی از دکتر یا داروساز خود بپرسید.
look ahead جمع کننده سریع که وجود رقم نقلی ناشی از جمع را پیش بینی میکند. و تاخیر ناشی از آن را حذف میکند
mala filde ناشی
therefrom ناشی از ان
resultant ناشی
even tual ناشی
resulting ناشی
skilless ناشی
skill less ناشی
ill ناشی
ill- ناشی
ills ناشی
emergent ناشی
muffs ناشی
muffing ناشی
maladroit ناشی
gauche ناشی کج
muffed ناشی
dilettanti ناشی
descended ناشی
Due to ناشی از
amateurish ناشی
muff ناشی
dilettante ناشی
resulted ناشی
dilettantes ناشی
due ناشی از
result ناشی
on account of somebody [something] ناشی از
novices ادم ناشی
gaucherie ناشی گری
hypostatic ناشی از ته نشینی
issues ناشی شدن
irritative ناشی از تحریک
jackleg ناشی نادرست
awkwardness ناشی گری
unfortunate ناشی ازبدبختی
awkward بی لطافت ناشی
negligent ناشی از بی مبالاتی
due to an accident ناشی از یک حادثه
emanated ناشی شدن
emanate ناشی شدن
guttural ناشی از گلو
abnerval ناشی از عصب
adipic ناشی ازچربی
toxic ناشی از زهراگینی
emanating ناشی شدن
novice ادم ناشی
issued ناشی شدن
issue ناشی شدن
dittographic ناشی ازتکراراشتباهی
emanates ناشی شدن
tisy ناشی از مستی
stingy ناشی از خست
awkward age سن خامکار [ناشی]
sequent منتج ناشی
rises ناشی شدن
rises ناشی شدن از
rise ناشی شدن
rise ناشی شدن از
variorum ناشی ازچندمنبع
unskil ناشی بی مهارت
unperfect ناشی نابلد
rhapsodical ناشی از احساسات
internal ناشی ازدرون
privative ناشی از محرومیت
premune ناشی از جلوگیری
gremie بی تجربه و ناشی
as green as grass <idiom> کم تجربه و ناشی
use inheritance وراثت ناشی از کاربرد
sentiment ضعف ناشی ازاحساسات
toxic psychosis روان پریشی ناشی از سم
indiscriminate ناشی از عدم تبعیض
tutelar authority اختیار ناشی از قیومت
vinculo matrimonii ناشی از علقه زوجیت
result ناشی شدن نتیجه
wind wave موج ناشی از باد
resulting ناشی شدن نتیجه
resulted ناشی شدن نتیجه
ravening حریص ناشی از حرص
wind wave خیز اب ناشی از باد
absorption losses تلفات ناشی از جذب
short sighted ناشی از کوته نظری
renunciatory ناشی از انکار نفس
pot valour دلپری ناشی از مستی
renunciative ناشی از انکار نفس
impiteous ناشی از سخت دلی
inexpertness ناشی گری بی تخصصی
interoceptive ناشی از امعاء واحشاء
intuitional ناشی از درک مستقیم
profits a prendre حقوق ناشی از مزارعه
left handed واقع در سمت چپ ناشی
perjurious ناشی از پیمان شکنی
occupation disease امراض ناشی از کار
ebb current جریان ناشی از افت اب
royalistic ناشی از شاه پرستی
shear stress تنش ناشی از برش
associative facilitation سهولت ناشی از تداعی
associative inhibition بازداری ناشی از تداعی
shear failure گسیختگی ناشی از برش
inexpertly ازروی ناشی گری
shear crack ترک ناشی از برش
damage feasant خسارت ناشی از حیوانات
scorbutic ناشی از کمبود ویتامین C
rube ادم دهاتی ناشی
despiteous ناشی ازکینه یالج
diastrophic ناشی ازتغییرات ارضی
occupation authorities اقتدارات ناشی از اشغال
transmissions خطای ناشی از اختلال در خط
comes رخ دادن ناشی شدن
come رخ دادن ناشی شدن
arising رخ دادن ناشی شدن
arises رخ دادن ناشی شدن
arise رخ دادن ناشی شدن
flowed ناشی شدن فلو
flows ناشی شدن فلو
proceed ناشی شدن از عایدات
ingenious با هوش ناشی از زیرکی
well-intentioned ناشی از نیت خوب
kinetic energy نیروی ناشی ازحرکت
internal باطنی ناشی ازدرون
well-meaning ناشی از قصد خوب
thoughtless لاقید ناشی از بی فکری
well meaning ناشی از قصد خوب
flow ناشی شدن فلو
proceeded ناشی شدن از عایدات
transmission خطای ناشی از اختلال در خط
machine خطای ناشی از خرابی قطعه
property income درامد ناشی از املاک ومستغلات
property income tax مالیات بر درامد ناشی ازمستغلات
paganish بیت پرست ناشی ار شرک
rain wash فرسایش ناشی از ریزش باران
rental income درامد ناشی از اجاره بها
lummox ادم ناشی وخام دست
derive ناشی شدن از منتج کردن
dispersion error اشتباه ناشی از پراکندگی تیر
occupation authority اقتدار ناشی از فتح و پیروزی
idols of the cave اوهام ناشی از حالات ویژه هر کس
forced vibration ارتعاشات ناشی از تحریکات خارجی
faute de mieux همجنس خواهی ناشی ازمحرومیت
excess demand inflation تورم ناشی از مازاد تقاضا
idols of the market اوهام ناشی از سخن وامیزش
awesome حاکی از ترس ناشی از بیم
deriving ناشی شدن از منتج کردن
derives ناشی شدن از منتج کردن
form drag مقاومت ناشی از شکل جسم
scrupulous ناشی ازوسواس یا دقت زیاد
repetitive stress injury اسیب ناشی از فشار تکراری
wind load سربار ناشی از اثرات باد
machined خطای ناشی از خرابی قطعه
machines خطای ناشی از خرابی قطعه
hunger osteopathy بیماری استخوانی ناشی از گرسنگی
well mcaning خوش نیت ناشی از قصدخوب
wage push inflation تورم ناشی از فشار مزد
lewd ناشی از هرزگی شهوت پرست
simple content debt دین ناشی از قرارداد شفاهی
social decrement کاهش ناشی از کار جمعی
social increment افزایش ناشی از کار جمعی
somatogenic ناشی از سلولهای جداری وبدنه
supply push inflation تورم ناشی از فشار عرضه
technological unemployment بیکاری ناشی ازپیشرفتهای فنی
to play a poor game ناشی بودن مهارت نداشتن
rounding errors خطاهای ناشی از سرراست کردن
demand pull inflation تورم ناشی از فشار تقاضا
cost push inflation تورم ناشی از فشار هزینه
bizarre غیر مانوس ناشی از هوس
titular ناشی از لقب رسمی افتخاری
covenant in low تعهد ناشی ازحکم قانون
maladroitness ناشی گری بیدست و پایی
laity مردم غیر روحانی ناشی
catcher بوکسور ناشی کتک خور
deflationary gap لطمه ناشی از رکود اقتصادی
greenhorn مبتدی ادم خام یا ناشی
greenhorns مبتدی ادم خام یا ناشی
social security wealth ثروت ناشی از نظام تامین اجتماعی
bomb damage assessment تعیین میزان خسارت ناشی ازبمب
cooling drag پسای ناشی از خنک کردن موتور
to die a violent death مردن ناشی ازمرگ غیر طبیعی
commutator riple تغییرات جزئی ناشی از یکسوکردن جریان
machines خطای ناشی خرابی سخت افزار
jus in re حق کامل و مطلق ناشی ازمالکیت عمومی
rat a tat tat صدای ناشی ازضربات تند و متوالی
posthypnotic ناشی از اثرات بعدی خواب مغناطیسی
truncation خطا ناشی از کوتاه کردن عدد
rat a tat صدای ناشی ازضربات تند و متوالی
waiting delay تاخیر ناشی از عدم توانایی پرداخت
failures خرابی وسیله ناشی از اثرات جانبی
failure خرابی وسیله ناشی از اثرات جانبی
rat-a-tat صدای ناشی ازضربات تند و متوالی
idols of the theatre اوهام ناشی از اصول و قواعدمنطقی و فلسفی
machined خطای ناشی خرابی سخت افزار
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com