Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 121 (6 milliseconds)
English
Persian
abutilon
خطمی صحرایی
Other Matches
bleacher
صندلیهای چند ردیفی صحرایی نیمکتهای اموزشی صحرایی
mallow
گل خطمی
mallow rose
گل خطمی
marsh mallow
خطمی
rose mallow
گل خطمی
abelmosk
خطمی مخملی
china rose
خطمی مجلسی
syrian mallow
خطمی درختی
monthly rose
خطمی درختی
monthly rose
خطمی مجلسی
abelmusk
خطمی مخملی
malvaceae
تیره خطمی
abelmusk
خطمی معطر مشک دانه
abelmosk
خطمی معطر مشک دانه
marsh mallow
یکجور شیرینی که از ریشه خطمی میسازند
campestral
صحرایی
outdoor
صحرایی
field laboratory
ازمایشگاه صحرایی
field kitchen
اشپزخانه صحرایی
ratton
موش صحرایی
fieldartillery
توپخانه صحرایی
field gun
توپ صحرایی
field glass
دوربین صحرایی
field exercise
تمرین صحرایی
field exercise
خدمات صحرایی
field maintenance
نگهداری صحرایی
field notes
یادداشتهای صحرایی
field work
کار صحرایی
gerbille
موش صحرایی
field stockade
ذخایر صحرایی
field shop
تعمیرگاه صحرایی
field shop
کارگاه صحرایی
field ration
جیره صحرایی
landrail
ابچلیک صحرایی
field radio
بی سیم صحرایی
field atrillery
توپخانه صحرایی
prison camps
زندان صحرایی
prison camp
زندان صحرایی
mentha piperita
نعناع صحرایی
out guard
گشتی صحرایی
outsentry
پاسدار صحرایی
scabiosa
مامیثای صحرایی
call box
تلفن صحرایی
call boxes
تلفن صحرایی
field hospital
بیمارستان صحرایی
field hospitals
بیمارستان صحرایی
fieldmice
موش صحرایی
orienteering
مسابقهی دو صحرایی
corn parsley
جعفری صحرایی
fieldmouse
موش صحرایی
pavilions
چادر صحرایی
corn mayweed
بابونه صحرایی
oat
جو صحرایی یولاف
caracal
گربه صحرایی
can
مستراح صحرایی
canning
مستراح صحرایی
vole
موش صحرایی
cans
مستراح صحرایی
field glasses
عینک صحرایی
bindweed
نیلوفر صحرایی
latrine
توالت صحرایی
crab apple
سیب صحرایی
crab apples
سیب صحرایی
field wire
سیم صحرایی
voles
موش صحرایی
pavilion
چادر صحرایی
field army
ارتش صحرایی
field archery
تیراندازی صحرایی
fiedl fortifications
استحکامات صحرایی
rat
موش صحرایی
good king
اسفناج صحرایی
good henry
اسفناج صحرایی
artillery
توپخانه صحرایی
english mercury
اسفناج صحرایی
drumhead court martial
محاکمه صحرایی
gerbils
موش صحرایی
gerbil
موش صحرایی
tare
ویسیای صحرایی ماشک
hudson seal
خز موش صحرایی امریکا
fielded
زمینه رزمی صحرایی
dodder
کتان صحرایی لرزیدن
fields
زمینه رزمی صحرایی
dodders
کتان صحرایی لرزیدن
field
زمینه رزمی صحرایی
field round
یک دور تیراندازی صحرایی
field arrow
تیرهای تیراندازی صحرایی
convertible table
میز صحرایی تا شونده
field officer
افسر عملیات صحرایی
fieldpiece
تفنگ یا توپ صحرایی
field manual
ائین نامه صحرایی
hunter's round
نوعی مسابقه صحرایی
field radio
رادیوی قابل حمل صحرایی
hock
گیاهان پنیرک شاهدانه صحرایی
coyote
گرگ صحرایی امریکای شمالی
coyotes
گرگ صحرایی امریکای شمالی
lemmings
موش صحرایی قطب شمال
land girl n
دختری که کارهای صحرایی میکرد
field commands
یکانهای صحرایی فرماندهیهای رزمی
field operating
فعال درصحرا رده صحرایی
lemming
موش صحرایی قطب شمال
ess
دو پیچ در سمت مخالف درمسیر صحرایی
fieldwork
کارهای صحرایی :زمین پیمایی ومانندان
field event
ورزش قهرمانی میدانی مسابقات صحرایی
field events
ورزش قهرمانی میدانی مسابقات صحرایی
out door
صحرایی در هوای ازاد انجام شده
peafowl
قوقاول بزرگ صحرایی جنوب اسیا
field expedient
روشهای اضطراری اخراجات در صحرا تدابیر صحرایی
steeplechase
اسب دوانی باپرش از مانع اسبدوانی صحرایی
steeplechases
اسب دوانی باپرش از مانع اسبدوانی صحرایی
equestrian events
مسابقه کنترل اسب و پرش درمسافت صحرایی
cross country
خارج از جاده وشارع اصلی در فضاهای بازدهات صحرایی
greenest
چمن صاف و نرم و کوتاه اطراف سوراخ اسبی که هنوزدر مسابقه ازموده نشده میدان تیراندازی صحرایی
green
چمن صاف و نرم و کوتاه اطراف سوراخ اسبی که هنوزدر مسابقه ازموده نشده میدان تیراندازی صحرایی
out post
پاسدار پست نگهبانی پاسداری دادن پاسدار صحرایی
pioneer heliport
فرودگاه هلی کوپتر صحرایی فرودگاه موقت
central pastry kitchen
اشپزخانه ثابت پادگانی اشپزخانه غیر صحرایی
hare
خرگوش صحرایی گوشت خرگوش
camp chair
صندلی سفری صندلی صحرایی
hares
خرگوش صحرایی گوشت خرگوش
field work
استحکامات صحرایی استحکامات
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com