English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
absorption spectrum خطوط جذبی
Other Matches
stepped lines خطوط کنگره ای [خطوط شکسته] [در اطراف نگاره ها و اشکال فرش های هندسی باف و روستایی. گاه بجای استفاده از خطوط صاف از این خطوط استفاده می شود.]
isotherm خطوط هم حرارت خطوط متحدالحرارت اب دریا
isobars خطوط هم فشار خطوط متحدالفشار هوایی
isobar خطوط هم فشار خطوط متحدالفشار هوایی
malabsorption بد جذبی
absorption spectrum طیف جذبی
self absorption خود جذبی
absorption lines طیف جذبی
absorbent chromatography کروماتوگرافی جذبی
absorption spectroscopy طیف بینی جذبی
absorption dynamometer توان سنج جذبی
absorption refrigerating machine دستگاه سردکننده جذبی
isohaline خطوط هم نمک خطوط میزان منحنی نمایش غلظت نمک دریا
absorption spectrophometry طیف نور سنجی جذبی
coragne line خطوط جذر و مد یکسان خطوط کشند یکسان
isobath خطوط میزان منحنی نقشه عمق نما خطوط میزان عمق
isotach خطوط میزان منحنی سرعت جریان اب خطوط جریان هم سرعت
auxiliary contours خطوط میزان منحنی واسطه خطوط میزان منحنی تکمیلی
trick خطوط
tricking خطوط
tricked خطوط
cotidal lines خطوط هم مد
isostatic lines خطوط ایزواستاتیک
lines of force خطوط قوا
fraunhofer lines خطوط فرانهوفر
flowlines خطوط جریان
flow lines خطوط جریان
outside lines خطوط حمله
dark lines خطوط تاریک
dedicated lines خطوط اختصاصی
extension lines خطوط دنباله
closed traverse خطوط متقاطع
balmer lines خطوط بالمر
air way station خطوط هوایی
emission spectrum lines خطوط نشری
absorption lines خطوط دراشامی
along line در امتداد خطوط
cotidal lines خطوط مدیکسان
equipotential lines خطوط هم پتانسیل
street railway خطوط تراموا
front lines خطوط مقدم
isochromatique خطوط همرنگ
zigzags خطوط منکسر
line of flux خطوط قوا
zigzagging خطوط منکسر
zigzagged خطوط منکسر
zigzag خطوط منکسر
isocline خطوط هم شیب
curvature lines خطوط منحنی
curvature lines خطوط مدور
line of communications خطوط مواصلات
leading فاصله خطوط
isovent خطوط هم باد
line of induction خطوط القا
line spacing فاصله خطوط
symmetry lines خطوط تقارن
lines of force خطوط نیرو
lines of communication خطوط مواصلاتی
stream lines خطوط جریان
spectral lines خطوط طیفی
line to line fault تماس خطوط
grid lines خطوط شبکه
line of communications خطوط ارتباطی زمین
magnetic line of force خطوط قوای مغناطیسی
magnetic lines of force خطوط قوای مغناطیسی
dark line spectrum طیف خطوط تاریک
front lines خطوط جلو جبهه
curvilinear ornament زینتکاری با خطوط خمیده
microwave transmission lines خطوط انتقال ریزموج
leased line network شبکه با خطوط استیجاری
diplomatics شناسایی خطوط باستانی
domestic air traffic خطوط هوایی داخلی
gules خطوط موازی عمودی
hypen ladder ردیف خطوط تیره
hypen ladder خطوط تیره نردبانی
magnetic path مسیر خطوط قوا
equal cost lines خطوط هزینه برابر
inside lines خطوط حمله شمشیربازی
magnetic lines of force خطوط نیروی مغناطیسی
hoseline خطوط لوله لاستیکی
electric line of force خطوط نیروی برق
grid interval فاصله خطوط شبکه
isohyetal map نقشه خطوط هم باران
endline خطوط موازی با 04 مترفاصله
crawl trench خطوط رابط سنگرها
advance of defensive line در جلو خطوط پدافندی
vermiculate دارای خطوط موجی
rivulose دارای خطوط مارپیچی
sheetlines خطوط کناره نقشه
river سفیدی بین خطوط
sheetlines خطوط حاشیه نقشه
rivers سفیدی بین خطوط
zigzag خطوط جناغی پیوسته
zigzagged خطوط جناغی پیوسته
zigzagging خطوط جناغی پیوسته
voltage between lines ولتاژ بین خطوط
zigzags خطوط جناغی پیوسته
trackage خطوط راه اهن
meridians خطوط نصف النهار
retrace blanking خاموشی خطوط بازگشتی
open lines خطوط باز شطرنج
contours خطوط تراز زمین
contour lines خطوط میزان منحنی
contour interval فاصله خطوط واصل
collimate منطبق کردن خطوط
contours خطوط کناره نما
communications خطوط مواصلاتی ارتباطات
meridian خطوط نصف النهار
cutting line of force قطع خطوط قوا
phraseogram خط یا خطوط نماینده عبارات
air line of communications خطوط مواصلات هوایی
lineolate خط دار دارای خطوط ریز
lightface حروفی که خطوط ان ریزوفریف باشد
converges تقارب خطوط وجود تشابه
converged تقارب خطوط وجود تشابه
converge تقارب خطوط وجود تشابه
ingrain خطوط وخالهای رنگارنگ کاغذدیواری
lineolated خط دار دارای خطوط ریز
sidelined خطوط طرفین میدان بازی
gridiron خطوط یا میلههای فلزی مشبک
infiltrated در خطوط دشمن نفوذ کردن
infiltrates در خطوط دشمن نفوذ کردن
infiltrating در خطوط دشمن نفوذ کردن
floating lines خطوط مواج عکس هوایی
boundry lines خطوط اطراف زمین والیبال
magnetic path length طول مسیر خطوط قوا
overhead trolley خطوط هوایی ترن برقی
paleography شناسایی وکشف خطوط قدیمه
infiltrate در خطوط دشمن نفوذ کردن
lineaments خطوط چهره صفات مشخصه
sidelines خطوط طرفین میدان بازی
sidelining خطوط طرفین میدان بازی
convergent خطوط متقارب ومتلاقی همگرا
sideline خطوط طرفین میدان بازی
converging تقارب خطوط وجود تشابه
lineament خطوط چهره صفات مشخصه
lpm تعداد خطوط دردقیقه inutes
ring streaked دارای خطوط گرد در روی بدن
ring straked دارای خطوط گرد در روی بدن
t square خطکش مخصوص ترسیم خطوط موازی
stria نوار باریک هریک از خطوط موازی
line engraving گراور سازی با خطوط کوتاه وبلند
neatline خطوط باریک حدود کناره نقشه
contour strip cropping کشت نواری برروی خطوط میزان
graticule خطوط مشخصه زمین درعکس هوایی
hierologist متخصص خواندن خطوط قدیمی مصر
hierology علم خواندن خطوط قدیم مصر
image sharpness خطوط مورب تحت زاویه معین
agonic line خطوط رسم شده روی نقشه
crawl trench سنگرهای رابط بین خطوط مواضع
contour map نقشهای که دارای خطوط فاصل مشخصی باشد
bar pattern ترام با خطوط مورب با زاویه کوچکتر از 54 درجه
floating lines خطوط مواج برجسته نگاری وبرجسته بینی
raster scan graphics نمایش بصری صفحه تصویربا خطوط افقی
oblique perspective پرسپکتیوی که تمام خطوط اصلی ان مایل باشد
granite paper کاغذی که دارای رشته ها و خطوط رنگارنگ میباشد
foreshortening نمایش خطوط واقعی شکلی بصورت کوچک تر
topographic map نقشه ایکه دارای خطوط ارتفاعی باشد
line drawing خطوط جامدی که برای خط کشی در صفحه چاپی بکارمیرود
main stripe [خط یا نوار اصلی در فرش مانند خطوط طرح محلات]
line drawings خطوط جامدی که برای خط کشی در صفحه چاپی بکارمیرود
stereocomparagraph دستگاه رسم خطوط میزان منحنی به طریقه استریوسکوپی
raster خطوط مورب تحت زاویه مخصوص بصورت هاشورترام
hachures خطوط مقطع کوتاه برای سایه زدن بعکس
teleprompter اسباب مخصوص چرخاندن خطوط نوشته در جلو ناطق تلویزیون
lattices خطوط شبکه بندی ثابت مخصوص بزرگ کردن نقشه
lattice خطوط شبکه بندی ثابت مخصوص بزرگ کردن نقشه
perspective grid خطوط شبکه مختصاتی که روی عکس هوایی کشیده می شوند
laid paper کاغذی که در متن اصلی ان خطوط موازی وجود داشته باشد
hard clip area حدودی که خارج از ان خطوط نمیتوانند روی یک رسام دیجیتالی رسم شوند
dejagging نوعی فن گرافیک کامپیوتری برای رسم خطوط صاف کاراکترها و چند ضلعی ها
reversal temperature دمایی که در ان خطوط طیفی گاز برافروخته در مقابل طیف جسم سیاه ناپدیدمیشوند
graticule ticks نقاط تقاطع خطوط شبکه بندی نصف النهارات و مدارات روی نقشه
yard line خطوط واقعی یا فرضی روی زمین فوتبال امریکایی بعرض یک یارد از یکدیگر
yard marker خطوط فرضی یا واقعی روی زمین فوتبال امریکایی بعرض یک یارد از یکدیگر
ribbing ساختمان دندههای هر چیز راه ها یا خطوط بر جسته مجموعه تیریا دگلهای کشتی
outdent خطی از متن که نسبت به سایر خطوط یک پاراگراف بیشتر به سمت چپ بسط می یابد
apolline [نوعی خطوط تزئینی مربوط به آپولو خدای خورشید در دوره باروک و رنسانس استفاده می شد.]
stroke writer ترمینال گرافیکی برداری که اشیاء را روی صفحه بوسیله یک سری خطوط نمایش میدهد
corporate model نمایش یا شبیه سازی ریاضی اعمال حسابداری و خطوط راهنمای سیاست مالی یک شرکت
sketching روش گرافیک کامپیوتری که در ان دنبالهای از خطوط درطول مسیر مکان نما رسم شده یا طراحی می گردند
line route map نقشه نشان دهنده راهها نقشه راهنمای مسیر خطوط سیم دستگاه
thread دارای خطوط برجسته کردن حدیده وقلاویز کردن
threads دارای خطوط برجسته کردن حدیده وقلاویز کردن
chiromancy پیش گویی وغیب گویی با دیدن خطوط کف دست
helical wave guide لوله فلزی که از فیبرهای نازک شیشهای و سیم هائی که توانایی انتقال هزاران پیام در خطوط مخابراتی رادارند تشکیل شده است
linear programming برنامه ریزی خطی طرح ریزی عملیات صنعتی ونظامی برحسب خطوط مشخص ومعین
gridding محدودیت ساختمان یک تصویرگرافیکی که مستلزم افتادن نقاط پایانی خطوط روی نقاط شبکه است
fret [نقشه پیچ در پیچ در حاشیه با استفاده از خطوط افقی و عمودی با زوایای ۹۰ درجه و مربوط به کشور چین]
striped lines خطوط راه راه [همچون نقش محرمات]
isovelocity نقاط هم سرعت اب دریا خطوط متحدالسرعت اب دریا
Hanbel [نوعی گلیم مراکشی که صرفا جهت مفروش نمودن زمین بافته شده، و دارای خطوط موازی و رنگین با نقشه های پرکار می باشد.]
railings امواج ضربانی که باعث کورکردن رادار و تولید خطوط موازی ریل مانند روی صفحه رادار میشود
railing امواج ضربانی که باعث کورکردن رادار و تولید خطوط موازی ریل مانند روی صفحه رادار میشود
remote data concentrator وسیله یی که پیام ها را ازطریق خطوط کم سرعت ازترمینالهای متعدد دریافت کرده و داده ها را از طریق یک حط واحد سنکرون باسرعت بالا به پردازنده میزبان منتقل میکند
stringing خطوط خاتم کاری و منبت کاری
curvilineal دارای خطوط منحنی محدودبخطوط منحنی
voice grade channel ارتباطات کامپیوتر به کامپیوتر بااستفاده از خطوط عادی بکاربرده شده در ارتباطات تلفنی مجرای از دریچه صدایی
contours خطوط تراز یا منحنیهای تراز
fallout contours خطوط میزان منحنی تشعشع اتمی یا نشان دهنده شدت تشعشع اتمی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com