Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
English
Persian
isobar
خطوط هم فشار خطوط متحدالفشار هوایی
isobars
خطوط هم فشار خطوط متحدالفشار هوایی
Other Matches
stepped lines
خطوط کنگره ای
[خطوط شکسته]
[در اطراف نگاره ها و اشکال فرش های هندسی باف و روستایی. گاه بجای استفاده از خطوط صاف از این خطوط استفاده می شود.]
isotherm
خطوط هم حرارت خطوط متحدالحرارت اب دریا
air way station
خطوط هوایی
air line of communications
خطوط مواصلات هوایی
domestic air traffic
خطوط هوایی داخلی
overhead trolley
خطوط هوایی ترن برقی
floating lines
خطوط مواج عکس هوایی
graticule
خطوط مشخصه زمین درعکس هوایی
isohaline
خطوط هم نمک خطوط میزان منحنی نمایش غلظت نمک دریا
perspective grid
خطوط شبکه مختصاتی که روی عکس هوایی کشیده می شوند
coragne line
خطوط جذر و مد یکسان خطوط کشند یکسان
isobath
خطوط میزان منحنی نقشه عمق نما خطوط میزان عمق
auxiliary contours
خطوط میزان منحنی واسطه خطوط میزان منحنی تکمیلی
isotach
خطوط میزان منحنی سرعت جریان اب خطوط جریان هم سرعت
tricked
خطوط
tricking
خطوط
trick
خطوط
cotidal lines
خطوط هم مد
street railway
خطوط تراموا
leading
فاصله خطوط
zigzags
خطوط منکسر
stream lines
خطوط جریان
zigzagging
خطوط منکسر
spectral lines
خطوط طیفی
isochromatique
خطوط همرنگ
absorption spectrum
خطوط جذبی
absorption lines
خطوط دراشامی
outside lines
خطوط حمله
balmer lines
خطوط بالمر
dark lines
خطوط تاریک
equipotential lines
خطوط هم پتانسیل
curvature lines
خطوط منحنی
curvature lines
خطوط مدور
cotidal lines
خطوط مدیکسان
extension lines
خطوط دنباله
grid lines
خطوط شبکه
emission spectrum lines
خطوط نشری
along line
در امتداد خطوط
closed traverse
خطوط متقاطع
dedicated lines
خطوط اختصاصی
isocline
خطوط هم شیب
fraunhofer lines
خطوط فرانهوفر
isostatic lines
خطوط ایزواستاتیک
lines of communication
خطوط مواصلاتی
front lines
خطوط مقدم
zigzag
خطوط منکسر
line of communications
خطوط مواصلات
line of flux
خطوط قوا
line to line fault
تماس خطوط
symmetry lines
خطوط تقارن
line of induction
خطوط القا
line spacing
فاصله خطوط
flowlines
خطوط جریان
isovent
خطوط هم باد
lines of force
خطوط قوا
lines of force
خطوط نیرو
zigzagged
خطوط منکسر
flow lines
خطوط جریان
leased line network
شبکه با خطوط استیجاری
line of communications
خطوط ارتباطی زمین
meridians
خطوط نصف النهار
dark line spectrum
طیف خطوط تاریک
retrace blanking
خاموشی خطوط بازگشتی
rivers
سفیدی بین خطوط
rivulose
دارای خطوط مارپیچی
equal cost lines
خطوط هزینه برابر
cutting line of force
قطع خطوط قوا
river
سفیدی بین خطوط
endline
خطوط موازی با 04 مترفاصله
contour interval
فاصله خطوط واصل
contour lines
خطوط میزان منحنی
crawl trench
خطوط رابط سنگرها
phraseogram
خط یا خطوط نماینده عبارات
gules
خطوط موازی عمودی
hoseline
خطوط لوله لاستیکی
curvilinear ornament
زینتکاری با خطوط خمیده
communications
خطوط مواصلاتی ارتباطات
front lines
خطوط جلو جبهه
sheetlines
خطوط کناره نقشه
isohyetal map
نقشه خطوط هم باران
magnetic path
مسیر خطوط قوا
zigzags
خطوط جناغی پیوسته
magnetic lines of force
خطوط نیروی مغناطیسی
magnetic lines of force
خطوط قوای مغناطیسی
magnetic line of force
خطوط قوای مغناطیسی
trackage
خطوط راه اهن
diplomatics
شناسایی خطوط باستانی
contours
خطوط تراز زمین
contours
خطوط کناره نما
inside lines
خطوط حمله شمشیربازی
vermiculate
دارای خطوط موجی
zigzagged
خطوط جناغی پیوسته
zigzagging
خطوط جناغی پیوسته
electric line of force
خطوط نیروی برق
advance of defensive line
در جلو خطوط پدافندی
sheetlines
خطوط حاشیه نقشه
open lines
خطوط باز شطرنج
hypen ladder
ردیف خطوط تیره
voltage between lines
ولتاژ بین خطوط
grid interval
فاصله خطوط شبکه
collimate
منطبق کردن خطوط
meridian
خطوط نصف النهار
zigzag
خطوط جناغی پیوسته
hypen ladder
خطوط تیره نردبانی
microwave transmission lines
خطوط انتقال ریزموج
infiltrating
در خطوط دشمن نفوذ کردن
sidelining
خطوط طرفین میدان بازی
gridiron
خطوط یا میلههای فلزی مشبک
sidelines
خطوط طرفین میدان بازی
infiltrates
در خطوط دشمن نفوذ کردن
infiltrated
در خطوط دشمن نفوذ کردن
infiltrate
در خطوط دشمن نفوذ کردن
convergent
خطوط متقارب ومتلاقی همگرا
converged
تقارب خطوط وجود تشابه
lineament
خطوط چهره صفات مشخصه
sidelined
خطوط طرفین میدان بازی
lineaments
خطوط چهره صفات مشخصه
converges
تقارب خطوط وجود تشابه
converge
تقارب خطوط وجود تشابه
sideline
خطوط طرفین میدان بازی
converging
تقارب خطوط وجود تشابه
ingrain
خطوط وخالهای رنگارنگ کاغذدیواری
lineolated
خط دار دارای خطوط ریز
magnetic path length
طول مسیر خطوط قوا
lpm
تعداد خطوط دردقیقه inutes
boundry lines
خطوط اطراف زمین والیبال
lightface
حروفی که خطوط ان ریزوفریف باشد
lineolate
خط دار دارای خطوط ریز
paleography
شناسایی وکشف خطوط قدیمه
line engraving
گراور سازی با خطوط کوتاه وبلند
neatline
خطوط باریک حدود کناره نقشه
ring streaked
دارای خطوط گرد در روی بدن
ring straked
دارای خطوط گرد در روی بدن
crawl trench
سنگرهای رابط بین خطوط مواضع
stria
نوار باریک هریک از خطوط موازی
t square
خطکش مخصوص ترسیم خطوط موازی
hierologist
متخصص خواندن خطوط قدیمی مصر
contour strip cropping
کشت نواری برروی خطوط میزان
hierology
علم خواندن خطوط قدیم مصر
agonic line
خطوط رسم شده روی نقشه
image sharpness
خطوط مورب تحت زاویه معین
contour map
نقشهای که دارای خطوط فاصل مشخصی باشد
raster scan graphics
نمایش بصری صفحه تصویربا خطوط افقی
foreshortening
نمایش خطوط واقعی شکلی بصورت کوچک تر
topographic map
نقشه ایکه دارای خطوط ارتفاعی باشد
bar pattern
ترام با خطوط مورب با زاویه کوچکتر از 54 درجه
granite paper
کاغذی که دارای رشته ها و خطوط رنگارنگ میباشد
floating lines
خطوط مواج برجسته نگاری وبرجسته بینی
oblique perspective
پرسپکتیوی که تمام خطوط اصلی ان مایل باشد
main stripe
[خط یا نوار اصلی در فرش مانند خطوط طرح محلات]
line drawing
خطوط جامدی که برای خط کشی در صفحه چاپی بکارمیرود
stereocomparagraph
دستگاه رسم خطوط میزان منحنی به طریقه استریوسکوپی
raster
خطوط مورب تحت زاویه مخصوص بصورت هاشورترام
line drawings
خطوط جامدی که برای خط کشی در صفحه چاپی بکارمیرود
hachures
خطوط مقطع کوتاه برای سایه زدن بعکس
lattice
خطوط شبکه بندی ثابت مخصوص بزرگ کردن نقشه
lattices
خطوط شبکه بندی ثابت مخصوص بزرگ کردن نقشه
laid paper
کاغذی که در متن اصلی ان خطوط موازی وجود داشته باشد
teleprompter
اسباب مخصوص چرخاندن خطوط نوشته در جلو ناطق تلویزیون
hard clip area
حدودی که خارج از ان خطوط نمیتوانند روی یک رسام دیجیتالی رسم شوند
dejagging
نوعی فن گرافیک کامپیوتری برای رسم خطوط صاف کاراکترها و چند ضلعی ها
ribbing
ساختمان دندههای هر چیز راه ها یا خطوط بر جسته مجموعه تیریا دگلهای کشتی
yard line
خطوط واقعی یا فرضی روی زمین فوتبال امریکایی بعرض یک یارد از یکدیگر
graticule ticks
نقاط تقاطع خطوط شبکه بندی نصف النهارات و مدارات روی نقشه
yard marker
خطوط فرضی یا واقعی روی زمین فوتبال امریکایی بعرض یک یارد از یکدیگر
reversal temperature
دمایی که در ان خطوط طیفی گاز برافروخته در مقابل طیف جسم سیاه ناپدیدمیشوند
outdent
خطی از متن که نسبت به سایر خطوط یک پاراگراف بیشتر به سمت چپ بسط می یابد
stroke writer
ترمینال گرافیکی برداری که اشیاء را روی صفحه بوسیله یک سری خطوط نمایش میدهد
apolline
[نوعی خطوط تزئینی مربوط به آپولو خدای خورشید در دوره باروک و رنسانس استفاده می شد.]
corporate model
نمایش یا شبیه سازی ریاضی اعمال حسابداری و خطوط راهنمای سیاست مالی یک شرکت
sketching
روش گرافیک کامپیوتری که در ان دنبالهای از خطوط درطول مسیر مکان نما رسم شده یا طراحی می گردند
line route map
نقشه نشان دهنده راهها نقشه راهنمای مسیر خطوط سیم دستگاه
chiromancy
پیش گویی وغیب گویی با دیدن خطوط کف دست
thread
دارای خطوط برجسته کردن حدیده وقلاویز کردن
threads
دارای خطوط برجسته کردن حدیده وقلاویز کردن
helical wave guide
لوله فلزی که از فیبرهای نازک شیشهای و سیم هائی که توانایی انتقال هزاران پیام در خطوط مخابراتی رادارند تشکیل شده است
linear programming
برنامه ریزی خطی طرح ریزی عملیات صنعتی ونظامی برحسب خطوط مشخص ومعین
gridding
محدودیت ساختمان یک تصویرگرافیکی که مستلزم افتادن نقاط پایانی خطوط روی نقاط شبکه است
fret
[نقشه پیچ در پیچ در حاشیه با استفاده از خطوط افقی و عمودی با زوایای ۹۰ درجه و مربوط به کشور چین]
striped lines
خطوط راه راه
[همچون نقش محرمات]
isovelocity
نقاط هم سرعت اب دریا خطوط متحدالسرعت اب دریا
Hanbel
[نوعی گلیم مراکشی که صرفا جهت مفروش نمودن زمین بافته شده، و دارای خطوط موازی و رنگین با نقشه های پرکار می باشد.]
railings
امواج ضربانی که باعث کورکردن رادار و تولید خطوط موازی ریل مانند روی صفحه رادار میشود
railing
امواج ضربانی که باعث کورکردن رادار و تولید خطوط موازی ریل مانند روی صفحه رادار میشود
remote data concentrator
وسیله یی که پیام ها را ازطریق خطوط کم سرعت ازترمینالهای متعدد دریافت کرده و داده ها را از طریق یک حط واحد سنکرون باسرعت بالا به پردازنده میزبان منتقل میکند
stringing
خطوط خاتم کاری و منبت کاری
curvilineal
دارای خطوط منحنی محدودبخطوط منحنی
voice grade channel
ارتباطات کامپیوتر به کامپیوتر بااستفاده از خطوط عادی بکاربرده شده در ارتباطات تلفنی مجرای از دریچه صدایی
contours
خطوط تراز یا منحنیهای تراز
fallout contours
خطوط میزان منحنی تشعشع اتمی یا نشان دهنده شدت تشعشع اتمی
turret motife
طرح شیروان
[این طرح بعنوان ترنج اصلی به تعداد یک یا سه عدد در متن فرش بکار رفته و حالتی هندسی و هشت وجهی داشته که با خطوط هندسی تزئین می شود.]
line crosser
فراری از منطقه دشمن به خطوط خودی نفوذکننده به منطقه خودی
orthographic
تصویر یا نقشه که در ان خطوط مصور برسطح تصویر یا نقشه عموداست
magnetic flux density
چگالی شار مغناطیسی چگالی خطوط قوا اندوکسیون مغناطیسی
Afshar design
طرح افشاری
[ابعاد فرش مربع شکل بوده و بیشتر در فارس و کرمان با زمینه کف ساده صورتی و نارنجی بوجود آمده و لچک و ترنج و قندیل بکار رفته در طرح با استفاده از خطوط هندسی بافته می شوند]
breached
سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breaches
سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breach
سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
clatters
تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
clattering
تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com