English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
line of drift خط انتقال مجروحین به منطقه عقب
Other Matches
transfer area در عملیات اب خاکی منطقه نقل و انتقال نیروها ازناوچه ها به ساحل
drop zone منطقه پرش منطقه بارریزی منطقه ریزش
extradition استرداد مجروحین
littering وسیله حمل مجروحین
litter وسیله حمل مجروحین
stretchers برانکارد حمل مجروحین
stretcher برانکارد حمل مجروحین
littered وسیله حمل مجروحین
litters وسیله حمل مجروحین
transient forces نیروهای در حال عبور یا نقل و انتقال نیروهای در حال توقف موقت در منطقه عملیات
purple heart نشان نظامی مخصوص مجروحین جنگ
purple hearts نشان نظامی مخصوص مجروحین جنگ
damage area منطقه تولید خطر مین منطقه خسارت منطقه خطر
submarine havens منطقه عبور در عملیات غیررزمی زیردریایی منطقه اموزشی زیردریایی درمنطقه غیررزمی منطقه محدوده تامینی اطراف زیردریایی
sanctuary منطقه بی خطر عقب جبهه منطقه مبنا و پایگاه لجستیکی امن
sanctuaries منطقه بی خطر عقب جبهه منطقه مبنا و پایگاه لجستیکی امن
airspace reservation منطقه پرواز مخصوص درفضای هوایی منطقه پروازمخصوص
run up area منطقه ازمایش موتورهواپیما قبل از پرواز منطقه در جا زدن
service area منطقه تعمیر و نگهداری منطقه عقب یکانهای نظامی
area of military significant fallout منطقه الودگی شدید به موادرادیواکتیو منطقه ریزش شدیداتمی
landing area منطقه نشستن هواپیما منطقه پیاده شدن به ساحل
staging area منطقه بارگیری پرسنل و وسایل دربین راه منطقه سوخت گیری و اماده شدن برای پرواز
leave area منطقه استراحت پرسنل درپشت منطقه مواصلات
grid zone منطقه شبکه بندی نقشه منطقه نقشهای
polynia منطقه یا جزیرهای از اب دریک منطقه وسیع یخ زده
haven submarine منطقه امن زیردریایی منطقه تامین زیردریاییها
prohibited area منطقه ممنوعه هوایی منطقه حفافت شده
skid row <idiom> منطقه پایین شهر ،منطقه فقیرنشین
area oriented بر مبنای خصوصیات منطقه با توجه به منطقه
concentration area منطقه تمرکز عده ها منطقه تجمع
indeterminate change of station انتقال اجباری و موقتی انتقال پیش بینی شده
electronic funds transfer انتقال الکترونیکی داده ها انتقال الکتریکی سرمایه ها
zone of fire منطقه اتش منطقه تیراندازی
kill area منطقه خطر منطقه تلفات
combat zone منطقه رزمی منطقه نبرد
remoter خارج از منطقه منطقه دورافتاده
remotest خارج از منطقه منطقه دورافتاده
sector منطقه عمل منطقه مسئولیت
crossing area منطقه گذار منطقه پایاب
sectors منطقه عمل منطقه مسئولیت
remote خارج از منطقه منطقه دورافتاده
transfers انتقال دادن نقل کردن انتقال
transfer انتقال دادن نقل کردن انتقال
transferring انتقال دادن نقل کردن انتقال
tropopause منطقه چاه هوایی جوی بین استراتوسفر و تروپوسفر منطقه سکته هوایی
baseband transmission روشی که برای بکارگیری انتقال سیگنالهای فرکانس پایین از میان کابل کواکسیال جهت انتقال داده در شبکه بامحلی با فاصله کوتاه
holding area منطقه لنگرگاه موقت در روی دریا منطقه توقف موقت کشتیها
ranging تجسس کردن منطقه هدف با هواپیما یا گشت زنی در منطقه هدف
motif گلی خاص در زمینه فرش [این طرح ها با توجه به منطقه بافت دارای اشکال و ابعاد مختلفی بوده و تا حدودی مشخص کننده منطقه بافت می باشد.]
axial route مسیر طولی منطقه عقب جاده طولی منطقه مواصلات
clandestine assembly area منطقه تجمع قوای زیرزمینی منطقه تجمع نیروی پنهانی
demolition target منطقه تخریب منطقه در نظر گرفته شده برای تخریب
comparative cover پوشش گاه بگاه منطقه یاوسایل پوشش نسبی منطقه
line crosser فراری از منطقه دشمن به خطوط خودی نفوذکننده به منطقه خودی
transfer processing امور اداری نقل و انتقال وتسویه حساب با یکان اولیه برای انتقال به یکان دیگر
upload انتقال یک کپی از یک برنامه انتقال داده از یک سیستم استفاده کننده به یک سیستم کامپیوتری راه دور
xmodem یک پروتکل انتقال فایل غیرهمزمان برای کامپیوترهای شخصی که انتقال سالم فایل ها را از طریق سیستم تلفن اسان تر می سازد
signal 1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
signalled 1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
signaled 1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
transfer rate نسبت انتقال سرعت انتقال
transfer ladle کفچه انتقال چمچمه انتقال
launching area منطقه شروع پرواز منطقه شروع عملیات اب خاکی
demolition guard نگهبان منطقه تخریب مسئول حفافت منطقه تخریب
separation zone منطقه واسطه حد فاصل یکانها منطقه جداسازی یکانها
demilitarization تشکیل منطقه بی طرف تشکیل منطقه غیر نظامی
airspace prohibited area منطقه ممنوعه هوایی منطقه منع پرواز هوایی
defense coastal area منطقه ساحلی مورد پدافند منطقه پدافندی ساحلی
island bases پایگاههای داخل منطقه پدافندی هوایی پایگاهی داخل منطقه حیاتی پایگاههای جزیرهای دریایی
sweep تجسس منطقه با رادار مین روبی کردن پاک کردن منطقه عملیات پاک سازی
negative acknowledgement کاراکتر کنترلی که ترمینال گیرنده در انتقال اطلاعات برای ترمینال فرستنده صادرمیکند تا اعلام کند که یک اشتباه انتقال در اخرین بلوک اطلاعات ارسال شده وجوددارد
island منطقه حیاتی پدافند هوایی منطقه حیاتی
islands منطقه حیاتی پدافند هوایی منطقه حیاتی
litter relay point نقطه تعویض برانکاردکشها نقطه تعویض حمل مجروحین
intersectional service قسمت پشتیبانی داخل منطقه مواصلات یکان پشتیبانی منطقه مواصلات
trans shipment انتقال بکشتی دیگر انتقال بنقلیه دیگر
IrDA روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
area assessment ارزیابی اطلاعاتی منطقه عملیات ارزیابی منطقه ازنظر اطلاعاتی
area of operational interest منطقه مورد توجه عملیاتی منطقه مورد نظر عملیاتی
air defense action area منطقه پوشش پدافند هوایی منطقه عمل پدافند هوایی
air surface zone منطقه عملیات هوادریایی منطقه تک هوادریایی
aerospace projection operations عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
shingles منطقه
sectors منطقه
zone منطقه
locale منطقه
locales منطقه
belts منطقه
sector منطقه
belted منطقه
blocks منطقه
blocked منطقه
block منطقه
belt منطقه
district منطقه
zones منطقه
region منطقه
territories منطقه
separation zone منطقه حد
districts منطقه
areas منطقه
area منطقه
regions منطقه
regional <adj.> منطقه ای
territory منطقه
local <adj.> منطقه ای
neutral zone منطقه بیطرف
neutral zone منطقه بی طرف
neutral zone منطقه خنثی
lethal area منطقه تلفات
buffer zone منطقه تامین
observing sector منطقه دیدبانی
off limits منطقه ممنوعه
sphere of influence منطقه نفوذ
pit منطقه فرود
the frigid zone منطقه منجمده
the frigid zone منطقه افسرده
pits منطقه فرود
tensile zone منطقه کششی
target area منطقه هدف
strike zone منطقه خط سیر
staging area منطقه عملیاتی
saturated zone منطقه اشباع
lethal area منطقه کشندگی
position area منطقه مواضع
life zone منطقه حیاتی
restricted area منطقه ممنوعه
residental quarter منطقه مسکونی
low pressure منطقه کم فشار
rendezvous area منطقه تجمع
regional address نشانی منطقه ای
tropical منطقه استوایی
regionalism منطقه سازی
prohibited zone منطقه ممنوعه
living area منطقه زندگی
safe area منطقه امن
middle latitude منطقه معتدله
safe area منطقه بی خطر
service area منطقه سرویس
seepage area منطقه نفوذ
rear area منطقه عقب
sensitive zone منطقه حساس
seepage area منطقه تراوش
sector of search منطقه کاوش
sector of fire منطقه اتش
zine of saturation منطقه اشباع
military area منطقه نظامی
lodgment area منطقه استقرار
infiltrate نفوذ به منطقه
area search کاوش منطقه
blind zone منطقه کور
dispersal area منطقه پراکندگی
destruction site منطقه تخریب
caution area منطقه خطر
cerebral localization منطقه بندی مخ
demilitarized zone منطقه غیرنظامی
demilitarized zone منطقه بی طرف
defiladed area منطقه پوشیده
defense zone منطقه پدافند
beatten zone منطقه مضروبه
goal area منطقه دروازه
area security تامین منطقه
area study بررسی منطقه
area support پشتیبانی منطقه
assembling area منطقه تجمع
assembly area منطقه تجمع
drop zone منطقه فرود
attack zone منطقه حمله
frontcourt منطقه حمله
attacting zone منطقه دروازه
defense sector منطقه پدافندی
defended area منطقه زیرپدافند
closed area منطقه بسته
contact area منطقه تماس
contact area منطقه اخذتماس
contiguous zone منطقه مجاور
danger area منطقه خطرناک
control area منطقه کنترل
danger area منطقه خطر
controlled area منطقه ممنوعه
crossing area منطقه عبور
cone of silence منطقه کور
danger zone منطقه خطر
closed area منطقه ممنوعه
coastal zone منطقه ساحلی
collecting point منطقه تجمع
dead spot منطقه ساکت
combat area منطقه رزم
combat zone منطقه رزم
commercial area منطقه تجاری
dead area منطقه بیروح
communication zone منطقه مواصلات
critical region منطقه بحرانی
infiltrated نفوذ به منطقه
inner zone منطقه داخلی
industrial area منطقه صنعتی
homogeneous area منطقه یکدست
high pressure area منطقه پر فشار
hachuring منطقه هاشورزده
defensive منطقه دفاع
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com