English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English Persian
contour line خط برجستگی زمین
Search result with all words
land زمین پیاده شدن برجستگی بین خانها
Other Matches
embossment برجستگی
pone برجستگی
eminency برجستگی
apophysis برجستگی
pre eminence برجستگی
prominency برجستگی
bossing برجستگی
tuberculum برجستگی
prosiliency برجستگی
saliency برجستگی
eminence برجستگی
bosses برجستگی
bossed برجستگی
boss برجستگی
snob برجستگی
snobs برجستگی
ness برجستگی
notability برجستگی
notbility برجستگی
noses برجستگی
nose برجستگی
knobbly پر از برجستگی
illustrousness برجستگی
illustriousness برجستگی
glands برجستگی
prominence برجستگی
salience برجستگی
rilievo برجستگی
remerkableness برجستگی
colliculus برجستگی
swelled برجستگی
swells برجستگی
gland برجستگی
convexity برجستگی
grossness برجستگی
swell برجستگی
picturesqueness برجستگی
high relief برجستگی زیاد
bossed گلمیج برجستگی
bosses گلمیج برجستگی
threads شیار برجستگی
stick up برجستگی داشتن
bossing گلمیج برجستگی
bossy دارای برجستگی
superior colliculus برجستگی زبرین
stick-ups برجستگی داشتن
stick-up برجستگی داشتن
boss گلمیج برجستگی
alto relievo برجستگی زیاد
tuberculation برجستگی یازگیل
barrel cam برجستگی طبلی
inferior colliculus برجستگی زیرین
height of rise ارتفاع برجستگی
bossiness دارای برجستگی
outstand برجستگی داشتن
thread شیار برجستگی
tubercle برجستگی روی استخوان
ground return انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
touch judge هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clown دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowns دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
pancake در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
center field قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
hercules نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
pancakes در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
geotaxis گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
inductive earthing زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
curb برجستگی لبههای داخلی مسیر دو
relieves تغییر پست دادن برجستگی
curbed برجستگی لبههای داخلی مسیر دو
curbs برجستگی لبههای داخلی مسیر دو
relieve تغییر پست دادن برجستگی
relieving تغییر پست دادن برجستگی
curbing برجستگی لبههای داخلی مسیر دو
crank cheek برجستگی گونههای میل لنگ
acromphalus برجستگی و زائدهء غیرطبیعی ناف
acrosome برجستگی قدامی سلول جنسی نر
regulus نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
frost heave برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
off side سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
honest john نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
nap of the earth از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
teethridge برجستگی استخوان فک که حفرههای دندانها بر ان قراردارد
tubers سیبک برامدگی زگیل مانند برجستگی
lands برجستگی شیار خانها ریلهای راهنما
tuber سیبک برامدگی زگیل مانند برجستگی
tellurian ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
to break up از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
geognosy زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
blistered برجستگی دوکی شکل روی اجسام ایرودینامیکی
blisters برجستگی دوکی شکل روی اجسام ایرودینامیکی
blister برجستگی دوکی شکل روی اجسام ایرودینامیکی
perelotok زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
sergeants گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
rolling terrain زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
sergeant گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
styx نوعی موشک زمین به زمین دریایی
trippet زبانه یا برجستگی چرخ که درفواصل معین بچرخ دیگرمیخورد
crow steps لاریز:برجستگی هایی که بشکل پله یاکنگره درسرازیریهای شیروانی م
surfer's knot ورم یا برجستگی زیر زانو یابالای پای موج سوار
covenant runing with land شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
crown-steps لاریز [برجستگی هایی که شکل پله یا کنگره در سرازیرهای شیروانی است.]
codpiece روکش یا کیسهای که دکمههای جلو شلوار و برجستگی آلت مردانه رامیپوشاند
codpieces روکش یا کیسهای که دکمههای جلو شلوار و برجستگی آلت مردانه رامیپوشاند
esker برجستگی باریک و طویلی که ازرسوب سنگ ریزه یا شن درضمن جریان اب یخچال ایجادمیگردد
no man's land زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
lacrosse نوعی موشک زمین به زمین
redstone موشک زمین به زمین رداستون
pershing موشک زمین به زمین پرشینگ
pervious ground زمین تراوا زمین نفوذپذیر
biosphere قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
talik زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
little john موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
contour flight پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
dropping گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
permafrost لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
critical point نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
topography نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
geomagnetism نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
joggle برجستگی قائم کوچکی درامتداد لبه ورقه ها یاباریکههای فلزی بمنظورروی هم امدن لبه اجزاء مجاور
joggling برجستگی قائم کوچکی درامتداد لبه ورقه ها یاباریکههای فلزی بمنظورروی هم امدن لبه اجزاء مجاور
joggles برجستگی قائم کوچکی درامتداد لبه ورقه ها یاباریکههای فلزی بمنظورروی هم امدن لبه اجزاء مجاور
joggled برجستگی قائم کوچکی درامتداد لبه ورقه ها یاباریکههای فلزی بمنظورروی هم امدن لبه اجزاء مجاور
hydrographer نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile موشک زمین به زمین
swells ورم کردن برجستگی پیدا کردن
swelled ورم کردن برجستگی پیدا کردن
swell ورم کردن برجستگی پیدا کردن
ground resolution قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
He had a nast fall. بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
everglade قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
surface-to-surface موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface to surface موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
earth's attraction جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
surface missile موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
norland زمین
ground line خط زمین
soiling زمین
grass roots کف زمین
grazes زمین
soil زمین
extra terrestrial زمین
lackland بی زمین
soils زمین
land زمین
rooter زمین کن
land n زمین
acre زمین
grazed زمین
acres زمین
ground surface کف زمین
earthing زمین
graze زمین
geodetically زمین
ground : زمین
floor کف زمین
ground [British] [floor] کف زمین
aerospace جو زمین
real estate زمین
floors کف زمین
domains زمین
domain زمین
floored کف زمین
floor کف زمین
cinder track زمین دو
cinder tracks زمین دو
ground زمین
ground کف زمین
terrain زمین
fields زمین
fielded زمین
globe زمین
tellus زمین
globes زمین
earths زمین
this earthly round زمین
earth زمین
field زمین
fault شکست زمین
earthward بطرف زمین
geostrategy زمین شناسی
faults شکست زمین
earthward بسوی زمین
geosphere زمین سپهر
earthmoving حرکت زمین
field hockey زمین هاکی
earthling اهل زمین
earthing strap تسمه زمین
earthwards سوی زمین
landfalls ریزش زمین
earthwards بطرف زمین
geotropism زمین گرایی
palsy زمین گیری
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com