English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English Persian
deceleration lane خط تقلیل سرعت
Search result with all words
single reduction تقلیل سرعت تکی
Other Matches
combined speed indicator عقربه نشان دهنده سرعت علمی و عملی سرعت نمای مرکب
speed ring طوقه تطبیق سرعت توپ پدافند هوایی طبله سرعت نما
inflow ratio نسبت سرعت واقعی رتورکرافت به سرعت محیطی نوک تیغه ها
indicated airspeed سرعت تعیین شده بوسیله سرعت نمای هواپیما
burning rate سرعت سوزش مهمات یا خرج سرعت مصرف سوخت
drags وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
drag وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
dragged وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
tachometer اندازه گیر سرعت چرخش سرعت سنج
rate of flame propagation سرعت پخش شدن شعله سرعت احتراق
true air speed سرعت حقیقی هواپیما یا سرعت تنظیم شده ان
machine number عدد نسبت سرعت هواپیما به سرعت صوت
variable ratio گیربکسهایی که در ان به منظور ثابت نگاه داشتن سرعت برونگذاشت نسبت تبدیل صرف نظر از سرعت درون گذاشت تغییر میکند
rate of pouring سرعت سیلان سرعت جاری شدن
muzzle velocity سرعت دهانهای سرعت اولیه گلوله
reductional تقلیل
diminution تقلیل
cut back تقلیل
reduction تقلیل
reductions تقلیل
inputted فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
input فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
cut تقلیل دادن
cuts تقلیل دادن
lessened تقلیل یافتن
lessening تقلیل یافتن
lessens تقلیل یافتن
weaken تقلیل دادن
reduction coefficient ضریب تقلیل
reduction of armamentes تقلیل تسلیحات
weakened تقلیل دادن
reduction ratio ضریب تقلیل
depopulation تقلیل نفوس
weakens تقلیل دادن
weakening تقلیل دادن
depauperate تقلیل یافته
reducible تقلیل پذیر
depletion رگ زنی تقلیل
reduces تقلیل یافتن
reducing تقلیل دادن
reducer تقلیل دهنده
reducing تقلیل یافتن
reduce تقلیل دادن
monetary contraction تقلیل پول
cut back تقلیل دادن
diminish تقلیل یافتن
diminishes تقلیل یافتن
lessen تقلیل یافتن
depletable تقلیل یافتنی
deflation تقلیل قیمتها
reduce تقلیل یافتن
reductive تقلیل دهنده
data reduction تقلیل داده ها
reduces تقلیل دادن
deflation تقلیل میزان پول
depleting تقلیل درامد ملی
depletes تقلیل درامد ملی
scrimp نحیف تقلیل دادن
deplete تقلیل درامد ملی
depletion تقلیل درامد ملی
partial reduction coefficient ضریب تقلیل جزئی
reduced form فرم تقلیل یافته
depleted تقلیل درامد ملی
irreducible غیر قابل تقلیل
diminished : تقلیل یافته کاسته
diminished [قوس تقلیل یافته]
reduction of capital تقلیل سرمایه شرکت
support CI مخصوص که با cpu کار میکند و یک تابع جمع یا عملیات استاندارد را به سرعت انجام میدهد و سرعت پردازش را افزایش میدهد
chocked nozzle خروجی موتور جت که سرعت جریان گازهای خروجی دران به سرعت صوت رسیده است
subsonic با سرعت کمتر از سرعت صوت
accelerates سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerate سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerating سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerated سرعت دادن سرعت گرفتن
attenuated تقلیل دادن دقیق شدن
reductase دیاستازی که موجب تقلیل و حل گردد
cost saving درامد حاصل از تقلیل هزینه
lessening کمتر کردن تقلیل دادن
cost reduction تقلیل قیمت تمام شده
cut down خلاصه کردن تقلیل دادن
attenuate تقلیل دادن دقیق شدن
attenuates تقلیل دادن دقیق شدن
lessened کمتر کردن تقلیل دادن
uncurtailed bars ارماتور بدون تقلیل مقطع
lessen کمتر کردن تقلیل دادن
lessens کمتر کردن تقلیل دادن
diminishing utility قانون تقلیل تمایل به مصرف
hypothermal وابسته به تقلیل درجه حرارت
attenuating تقلیل دادن دقیق شدن
mach hold بستن سرعت ماخ به هواپیما بستن سرعت لازم به هواپیمابه طور خودکار
dragger شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
disrate پست کردن تقلیل رتبه دادن
zero wait state که آن قدر سریع است که با سرعت قط عات دیگر در کامپیوتر کار میکند و نیاز نیست به صورت مصنوعی سرعت آن کم شود یا وضعیت انتظار درج شود
cut off velocity سرعت موشک در لحظه جداشدن موتور سرعت صعودنهایی موشک
transonic سرعت سیال بین مافوق صوت و زیر سرعت صوت
air plot wind velocity سرعت باد در مسیر هواپیما سرعت باد محاسبه شده
haplosis تقلیل تعدادکروموزوم ها درنتیجه تقسیم بدو سلول منفرد
fastest وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fast وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fasts وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fasted وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
laborsaving تقلیل دهنده زحمت کارگر صرفه جویی کننده در میزان کار
betterment خرجی که به منظور افزایش بازده یا تقلیل هزینه عملیات صورت بگیرد
declared speed سرعت اعلام شده به ناوگان سرعت استاندارد ناوگان
airspeeds سرعت هواپیما در لحظه پرش با چتر سرعت پرش
airspeed سرعت هواپیما در لحظه پرش با چتر سرعت پرش
supersonic هواپیمای مافوق سرعت صوت با سرعت مافوق سرعت صوت
design strength مقاومتی که در محاسبات مورداستفاگه قرار میگیرد و برابراست با مقاومت مشخصه تقسیم بر ضریب تقلیل
command speed سرعت تعیین شده هواپیما سرعت پیش بینی شده برای هواپیما
ground speed سرعت دویدن هواپیما در روی باند سرعت دویدن روی باند سرعت گرفتن هواپیما روی زمین
sustained rate سرعت حرکت مداوم سرعت تکرار مداوم
aircraft block speed سرعت خالص هواپیما سرعت هواپیما از نظرتئوریکی
dragstrip مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
dragway مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
diminishing utility اصل تقلیل تمایل به مصرف دراینده در اثر مصرف مقدارزیادی از یک کالا در زمان حال
calibrated air speed سرعت هوایی تنظیم شده سرعت تنظیم شده هواپیما
fasts آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fastest آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
isotach خطوط میزان منحنی سرعت جریان اب خطوط جریان هم سرعت
fasted آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fast آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
decelerates از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
decelerating از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
decelerate از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
decelerated از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
high speed با سرعت زیاد راندن با سرعت زیاد
stock watering سهام تاسیسات گرانقیمتی رابا قیمت اختیاری در بورس فروختن که مالا" به تقلیل قیمت سایر سهام منتهی شود
data reduction تقلیل داده ها کاهش داده ها
reduces تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduce تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reducing تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
iron law of wage قانون مفرغ دستمزدها براساس این نظریه که بوسیله مالتوس ارائه شده نرخ بالای زاد و ولد عرضه نیروی کار را در سطحی بالاتر از تقاضا و فرفیت تولیدی جامعه قرار داده و لذادستمزدها بسطح کاهش معیشت تقلیل میابد
speeds سرعت
speeding سرعت
celerity سرعت
expeditiousness سرعت
fleety به سرعت
speediness سرعت
accelerated بر سرعت
promptitude سرعت
accelerating بر سرعت
accelerates بر سرعت
accelerate بر سرعت
line speed سرعت خط
liner velocity سرعت
low velocity کم سرعت
rapidity سرعت
tilt سرعت
haste سرعت
souic do سرعت
seepage velocity سرعت زه اب
attack speed سرعت تک
tilts سرعت
tilted سرعت
low velocity با سرعت کم
directly به سرعت
pace سرعت
paced سرعت
paces سرعت
swiftly به سرعت
velocity سرعت
velocities سرعت
fastness سرعت
fastnesses سرعت
rates سرعت
rate سرعت
speedy سرعت
swiftness سرعت
terminal velocity سرعت حد
speed سرعت
acceleration سرعت
escape velocity سرعت گریز
drift velocity سرعت سوق
electron velocity سرعت الکترونها
endurance time سرعت مداوم
engin speed سرعت موتور
escape velocity سرعت فرار
drift velocity سرعت رانش
flank speed حداکثر سرعت
sliding speed سرعت لغزشی
drift of a current سرعت جریان
rate of current سرعت جریان
to bolt با سرعت دویدن
exhaust velosity سرعت خروج
friction velocity سرعت اصطکاکی
full speed سرعت کامل
full speed حداکثر سرعت
group velocity سرعت گروهی
flying speed سرعت پرواز
fall velocity سرعت سقوط
final velocity سرعت نهایی
initial velocity سرعت اولیه
ultimate speed سرعت نهایی
flat out حداکثر سرعت
ground speed سرعت زمینی
flank speed سرعت جانبی
fleetness سرعت سیر
to scamper به سرعت رفتن
average speed سرعت متوسط
speed variation تغییر سرعت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com