Total search result: 162 (8 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
blue line |
خط دفاعی هاکی |
|
|
Other Matches |
|
strong point |
پایگاه دفاعی سنگر مستحکم دفاعی |
shinny |
بازی هاکی که با توپ چوبی بازی شود چوب بازی هاکی |
iceman |
هاکی باز |
skates |
هاکی روی یخ |
field hockey |
زمین هاکی |
ice hockey |
هاکی روی یخ |
banana blade |
چوب هاکی |
skate |
هاکی روی یخ |
skated |
هاکی روی یخ |
hockey |
هاکی روی یخ |
sixes |
تیم هاکی |
sextet |
تیم هاکی |
six |
تیم هاکی |
sextets |
تیم هاکی |
stick |
چوب بازی هاکی |
stanzas |
بخشی ازبازی هاکی |
bandi |
نوعی هاکی روی یخ |
stanza |
بخشی ازبازی هاکی |
shinney |
چوب بازی هاکی |
field hokey |
هاکی روی چمن |
hurler |
بازیگر هاکی ایرلندی |
avco cup |
جام جهانی انجمن هاکی |
endboards |
دیوارههای اخر زمین هاکی |
speed a way |
نوعی بازی شبیه هاکی |
stickboy |
متصدی نگهداری چوبهای هاکی |
fielding |
متوقف کردن و کنترل گوی هاکی |
elevens |
تیم 11 نفره هاکی روی چمن |
eleven |
تیم 11 نفره هاکی روی چمن |
floor hockey |
هاکی روی یخ کودکان بدون اسکیت |
stickhandler |
شخص ماهر در استفاده ازچوب هاکی |
speared |
ضربه زدن به حریف با تیغه چوب هاکی |
stickside |
سمتی از بدن دروازه بان باچوب هاکی |
spear |
ضربه زدن به حریف با تیغه چوب هاکی |
spearing |
ضربه زدن به حریف با تیغه چوب هاکی |
spears |
ضربه زدن به حریف با تیغه چوب هاکی |
shinny |
نوعی بازی هاکی غیررسمی در صحرا و بیابان |
hurling |
نوعی هاکی یا لاکراس بین دوتیم 51 نفره |
street hockey |
نوعی هاکی در زمین یا کوچه بدون کفش اسکیت |
end zone |
منطقه اخر زمین هاکی از خط ابی تادیوار پشت دروازه |
defensive line |
خط دفاعی |
backfield |
خط دفاعی |
defensive |
دفاعی |
vindicative |
دفاعی |
apologetic |
دفاعی |
broomball |
نوعی هاکی روی یخ بدون کفش اسکیت با جارو و توپ فوتبال |
coverings |
بازی دفاعی |
five man line |
خط دفاعی 5 نفره |
cover |
بازی دفاعی |
covers |
بازی دفاعی |
rejoinder |
پاسخ دفاعی |
zones |
منطقه دفاعی |
rejoinders |
پاسخ دفاعی |
zone |
منطقه دفاعی |
defensive war |
جنگ دفاعی |
defensively |
حالت دفاعی |
defensive league |
اتحاد دفاعی |
defence mechanism |
مکانیزم دفاعی |
defence mechanisms |
مکانیزم دفاعی |
defensive league |
اتحادیه دفاعی |
defense position |
موضع دفاعی |
defense mechanism |
مکانیسم دفاعی |
defense information |
اطلاعات دفاعی |
backcourt |
نیمه دفاعی |
odd front |
خط دفاعی 4 نفره |
preventive war |
نبرد دفاعی |
defensive fire |
اتش دفاعی |
mixer |
نوعی خط دفاعی |
mixers |
نوعی خط دفاعی |
agger |
پشته ی دفاعی |
defense base |
پایگاه دفاعی |
stack the defence |
ارایش دفاعی |
decompensation |
فروپاشی مکانیسمهای دفاعی |
bump and go |
نوعی مانور دفاعی |
press |
تاکتیک دفاعی فشرده |
switch position |
موضع دفاعی بینابین |
bump and run |
نوعی مانور دفاعی |
cross block |
سد کردن خط دفاعی از کنار |
Cashel |
[استحکامات دفاعی ایرلندی] |
protective cover |
جان پناه دفاعی |
pale |
حصار دفاعی دفاع |
switch position |
موضع رابط دفاعی |
first defense gun |
جلوترین تیربار دفاعی |
presses |
تاکتیک دفاعی فشرده |
defensiveness |
حالت دفاعی داشتن |
defensive wrestler |
کشتی گیر دفاعی |
defensive player |
شطرنج باز دفاعی |
ante-mural [e] |
جان پناه دفاعی |
defense articles |
اماد و تجهیزات دفاعی |
rejoins |
پاسخ دفاعی دادن |
guard |
حالت دفاعی شمشیرباز |
apologists |
نویسندهء رسالهء دفاعی |
apologist |
نویسندهء رسالهء دفاعی |
guarding |
حالت دفاعی شمشیرباز |
rejoin |
پاسخ دفاعی دادن |
rejoining |
پاسخ دفاعی دادن |
rejoinder |
پاسخ دفاعی دادن |
rejoinders |
پاسخ دفاعی دادن |
cover up |
در لاک دفاعی فرورفتن |
rejoined |
پاسخ دفاعی دادن |
cover-up |
در لاک دفاعی فرورفتن |
cover-ups |
در لاک دفاعی فرورفتن |
sandbags |
ایجاداستحکامات دفاعی کردن |
bangoe gei |
تکنیک دفاعی تکواندو |
sandbag |
ایجاداستحکامات دفاعی کردن |
sandbagged |
ایجاداستحکامات دفاعی کردن |
guards |
حالت دفاعی شمشیرباز |
paler |
حصار دفاعی دفاع |
back judge |
داور در محوطه دفاعی |
sandbagging |
ایجاداستحکامات دفاعی کردن |
palest |
حصار دفاعی دفاع |
assisted |
بازیگری که درکسب امتیازکمک کرده رساندن گوی به یار برای گل زدن در هاکی روی یخ |
assist |
بازیگری که درکسب امتیازکمک کرده رساندن گوی به یار برای گل زدن در هاکی روی یخ |
assists |
بازیگری که درکسب امتیازکمک کرده رساندن گوی به یار برای گل زدن در هاکی روی یخ |
assisting |
بازیگری که درکسب امتیازکمک کرده رساندن گوی به یار برای گل زدن در هاکی روی یخ |
slap shot |
ضربه محکم که تیغه چوب هاکی پشت گوی به زمین می خورد و ان را بلند میکند |
corral |
دفاعی که از واگون وعرابه میسازند |
corrals |
دفاعی که از واگون وعرابه میسازند |
parried |
حرکت دفاعی در جنگ باسرنیزه |
prevent defence |
جبهه دفاعی با استفاده از نفراضافی |
corralled |
دفاعی که از واگون وعرابه میسازند |
corralling |
دفاعی که از واگون وعرابه میسازند |
defensive |
منطقه دفاعی شامل دروازه |
integrated defense |
پدافند ازمناطق توام دفاعی |
broken field |
محوطه دفاعی فراسوی خط تجمع |
special pleader |
متخصص تهیه لوایح دفاعی |
parries |
حرکت دفاعی در جنگ باسرنیزه |
parry |
حرکت دفاعی در جنگ باسرنیزه |
parrying |
حرکت دفاعی در جنگ باسرنیزه |
seams |
نقطه باز بین دو منطقه دفاعی |
seam |
نقطه باز بین دو منطقه دفاعی |
chevaux de fries |
[ترتیب دفاعی مانع های تیز] |
formation |
برنامه سازمان دفاعی یاتهاجمی در اغاز هر مسابقه |
take guard |
وضع دفاعی توپزن جلو میلههای کریکت |
redoubt |
موضع محصور دفاعی کوچک حفاظ استحکامات |
audible |
تعویض مانور حمله یا دفاعی در مقابل حریف |
defenceman |
مدافع منطقه دفاعی غیر ازدروازه بان |
peace dividend |
ازبین رفتن بودجه دفاعی دراواخر سال ۱۹۸۰ |
break out |
نوعی حمله برای خارج کردن گوی از منطقه دفاعی |
special pleading |
علم تهیه لوایح دفاعی و طرح ریزی دفاع در محکمه |
declaring |
پذیرفتن شکست قبل از پایان مسابقه کشتی گیر دفاعی |
declares |
پذیرفتن شکست قبل از پایان مسابقه کشتی گیر دفاعی |
declare |
پذیرفتن شکست قبل از پایان مسابقه کشتی گیر دفاعی |
plene administrative preter |
دفاعی مبنی بر این که مقداری از مال متوفی هنوز باقی است |
defense emergency |
مواد مورد لزوم وحیاتی پدافندی وضعیت اضطراری دفاعی یا نظامی |
face |
قسمت جلو شی ء رویه راکت قسمتی از چوب هاکی که با گوی تماس داردشیب صاف جلو موج |
faces |
قسمت جلو شی ء رویه راکت قسمتی از چوب هاکی که با گوی تماس داردشیب صاف جلو موج |
shinney |
بازی هاکی که باتوپ چوبی بازی شود |
plea in abatement |
دفاعی که باعث معلق ماندن یابه تعویق افتادن دعوی خواهان شود |
safety |
بازی بیلیارد دفاعی که گویها را در جای نامناسبی برای حریف باقی می گذاردضامن تفنگ |
central treaty organization |
سازمان پیمان مرکزی سازمان دفاعی متشکل ازایران |
brucsels treaty organization |
سازمان پیمان بروکسل پیمان دفاعی منعقده بین بلژیک و بریتانیا و فرانسه وهلند و لوکزامبورگ در 8491 |
blade |
سطح ضربتی چوب هاکی سطح ضربتی چوب گلف تیغه کف کفش اسکیت |
roll back |
به عقب راندن تدریجی مواضع دفاعی دشمن در هم نوردیدن تدریجی دفاع دشمن |
butts |
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف |
butt |
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف |
butted |
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف |
central treaty organization |
پاکستان وترکیه که ایالات متحده امریکانیز در ان نظارت دارد و درمانورهایش شرکت میکند .این سازمان به سال 9591تاسیس یافته و دو سازمان دفاعی دیگر غرب یعنی Natoو Seato را به هم متصل میکند |
lies |
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها |
lied |
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها |
lie |
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها |
defense readiness condition |
وضعیت امادگی رزمی ارتش وضعیت امادگی رزمی دفاعی |