English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English Persian
service line خط مرزی روی زمین در بازی اسکواش دوبل
Other Matches
squash court زمین بازی اسکواش
service line حد مرزی سرویس روی دیوار مقابل اسکواش
hand in سمت زمین سرویس اسکواش
in side سمت سرویس زمین اسکواش
crease محل تلاقی دیوار اسکواش و کف زمین
creases محل تلاقی دیوار اسکواش و کف زمین
creased محل تلاقی دیوار اسکواش و کف زمین
creasing محل تلاقی دیوار اسکواش و کف زمین
doubled up بازی دوبل
double بازی دوبل
doubles بازی دوبل
doubled بازی دوبل
forecourts قسمت زمین اسکواش نزدیک دیوار مقابل
forecourt قسمت زمین اسکواش نزدیک دیوار مقابل
border land زمین مرزی
marchland زمین مرزی
double earth fault اتصال زمین دوبل
polyphase earth اتصال زمین دوبل
down توپ اسکواش دو بار به زمین خورده ناتوان از ادامه مبارزه
crosscourt shot ضربه کوتاه به دیوار مقابل که به طرف دیگر زمین اسکواش بیافتد
up and back بازیگران عقب و جلو در بازی تنیس دوبل
drop shot ضربه اهسته بالای حد مرزی و افتادن به زمین
alleys حاشیه اضافی زمین تنیس دربازی دوبل مسیر معمولی گوی بولینگ
alley حاشیه اضافی زمین تنیس دربازی دوبل مسیر معمولی گوی بولینگ
alleyways حاشیه اضافی زمین تنیس دربازی دوبل مسیر معمولی گوی بولینگ
squash tennis بازی شبیه به اسکواش درهمان محوطه بین 2 نفر که امتیاز فقط بوسیله سرویس کننده به دست می اید و توپ وراکت فرق دارند
set the game افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
set the score افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
field of play زمین بازی
pitch زمین بازی
playground زمین بازی
playgrounds زمین بازی
pitches زمین بازی
playing field زمین بازی
playing fields زمین بازی
playing court زمین بازی
fields زمین بازی
field زمین بازی
fielded زمین بازی
rugby field زمین بازی رگبی
links زمین بازی گلف
team handball court زمین بازی هند بال
home run بازی پر هیجان با امتیازتماس با زمین
out of bounds بیرون از زمین بازی [ورزش]
baseline game بازی در انتهای زمین تنیس
long service line خط طولی زمین در بازی دونفره
double squirrel cage motor موتور قفس سنجابی دوبل موتور با شیار دوبل
The ball was out of bounds. توپ خارج [از زمین بازی] بود.
curling بازی روی زمین یخ بین دوتیم 4 نفره
sticky wicket زمین بازی خیس که در افتاب خشک میشود
an out match مسابقهای که بیرون از زمین بازی خانگی برپا کنند
volleyball بازی بین دو تیم 6نفره در زمین مستطیل باتوری در وسط
lagged زدن گوی از وسط زمین به مرز برای تعیین اغازکننده بازی
lags زدن گوی از وسط زمین به مرز برای تعیین اغازکننده بازی
lag زدن گوی از وسط زمین به مرز برای تعیین اغازکننده بازی
golf courses زمین بازی گلف دارای 81بخش و فاصله بین هر دوبخش در حدود 0072 تا0003 متر است
golf course زمین بازی گلف دارای 81بخش و فاصله بین هر دوبخش در حدود 0072 تا0003 متر است
away بازی در زمین حریف گویی که دورتر ازگوی دیگر از سوراخ قراردارد و حق تقدم برای ضربه زدن پیدا میکند
front wall دیوار مقابل اسکواش
out نوبت سرویس اسکواش
outed نوبت سرویس اسکواش
out- نوبت سرویس اسکواش
front court محوطه جلو خط سرویس اسکواش
service court محل فرود سرویس اسکواش
hand out خراب کردن سرویس اسکواش
gets برگشت عالی توپ مشکل درتنیس و اسکواش
get برگشت عالی توپ مشکل درتنیس و اسکواش
getting برگشت عالی توپ مشکل درتنیس و اسکواش
shinny بازی هاکی که با توپ چوبی بازی شود چوب بازی هاکی
duple دوبل
nicking ضربه به محل تقاطع دیوار وزمین اسکواش که قابل گرفتن نیست
nicked ضربه به محل تقاطع دیوار وزمین اسکواش که قابل گرفتن نیست
nick ضربه به محل تقاطع دیوار وزمین اسکواش که قابل گرفتن نیست
nicks ضربه به محل تقاطع دیوار وزمین اسکواش که قابل گرفتن نیست
paralic مرزی
boundary مرزی
boundaries مرزی
border خط مرزی
bordered خط مرزی
marginal مرزی
borderline مرزی
bordering خط مرزی
mete : خط مرزی
twin lever اهرم دوبل
double integral انتگرال دوبل
double seam درز دوبل
double refraction انکسار دوبل
push and pull lever اهرم دوبل
double check کیش دوبل
double-check کیش دوبل
double knot گره دوبل
double-checked کیش دوبل
double amplitude دامنه دوبل
double acting fuse فیوز دوبل
double refraction شکست دوبل
double belt تسمه دوبل
twin conductor هادی دوبل
double diode دیود دوبل
double-checking کیش دوبل
double u butt weld جوش لب به لب یو دوبل
double vee guide راهنمای وی دوبل
double frequency فرکانس دوبل
double bottoms ناو کف دوبل
double entry bookkeeping حسابداری دوبل
double u butt joint اتصال لب به لب یو دوبل
double-checks کیش دوبل
dual capacitor خازن دوبل
dual tire لاستیک دوبل
fours مسابقه دوبل
border stone سنگ مرزی
boundar trench نهرچه مرزی
mete سنگ مرزی
borderline state حالت مرزی
limiting voltage ولتاژ مرزی
frontier خط فاصل مرزی
outposts پایگاه مرزی
frontalier نیروهای مرزی
frontier treaty معاهده مرزی
marginal check برسی مرزی
frontalier یکان مرزی
marginal checking بررسی مرزی
marginal test ازمون مرزی
outpost پایگاه مرزی
oversea برون مرزی
marginal consciousness هشیاری مرزی
marginal check مقابله مرزی
boundary conditions شرایط مرزی
exterritorial برون مرزی
extraterritorial برون مرزی
cleavage plane سطح مرزی
extraterritoriality برون مرزی
border installations تاسیسات مرزی
boundary trench نهرچه مرزی
boundary surface سطح مرزی
boundary layer لایه مرزی
critical frequency فرکانس مرزی
borderline schizophrenia اسکیزوفرنی مرزی
boundary effect اثر مرزی
rubicon مرز خط مرزی
dual crank میل لنگ دوبل
double entry سیستم دفترداری دوبل
double integration method روش انتگرال دوبل
double flanged butt joint اتصال لب به لب- لبه دوبل
double flanged seam درز- لبه دوبل
double bank radial engine موتور ستارهای دوبل
indenture دوبل کردن قرارداد
double knee لوله زانویی دوبل
double dribble خطای دوبل در بسکتبال
double delta connection اتصال مثلث دوبل
double i butt weld جوش درزی ای دوبل
duplex fixed bed miller دستگاه فرز دوبل
double three spindle machine دستگاه سه هرزگردی دوبل
double tandem engine موتور سری دوبل
double accumulator switch کلید انباره دوبل
double rotor motor موتور با رتور دوبل
coastal frontier نوار مرزی ساحلی
laminar boundary layer لایه مرزی خطی
frontalier جزو یکان مرزی
surface boundary layer لایه مرزی سطح
costal frontier نوار مرزی ساحلی
inland درون مرزی داخله
terry سربازمدافع مرزی انگلیس
high seas ابهای برون مرزی
catchment حوزه ابریز مرزی
borderline mental deficiency نقص عقلی مرزی
exterritoriality حقوق برون مرزی
barrier combat air patrol گشتی مرزی هوایی
borderline psychosis روان پریشی مرزی
extraterritoriality حقوق برون مرزی
harlequinade بخشی ازنمایش یالال بازی که لوده دران بازی میکند لودگی
double angle milling cutter دستگاه فرز زاویه دوبل
double four spindle machine دستگاه چهار هرزگردی دوبل
double thrust ball bearing بلبرینگ با فشار محوری دوبل
double multiple disc clutch کلاج چند صفحه- دوبل
double helical gear چرخ دندانه مارپیچی دوبل
double keyway broach مته دستی با جا خار دوبل
double thrust bearing یاطاقان با فشار محوری دوبل
double two high rolling mill دستگاه نورد مضاعف دوبل
double track railway bridge پل راه اهن باسکوی دوبل
touch in goal line ادامه خط بین خط دروازه و خط مرزی
borderline mental retardation عقب ماندگی ذهنی مرزی
touch in goal محدوده بین خط دروازه و خط مرزی
frame مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ
misplay بازی بد واز روی ناشیگری غلط بازی کردن
cutthroat بازی 3 نفره که هریک به نفع خود بازی میکند
gamesmanship مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
game وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
double frame hobbing machine دستگاه فرز غلطکی با قاب دوبل
adjustable double endwrench آچار شش گوش قابل تنظیم دوبل
double squirrel cage موتور با رتور قفس سنجابی دوبل
double accentric press پرس خارج از مرکز بایاطاقان دوبل
kiss in the ring بازی بگیرماچ کن :بازی که دران پسریادختری ....تااوراببوسد
to make a trick با کارت شعبده بازی کردن [ورق بازی]
shinney بازی هاکی که باتوپ چوبی بازی شود
dib ریگ بازی قاپ یا ریگی که با ان بازی می کنند
fire fight ترقه بازی اتش بازی مبادله تیراندازی
boundaries 6 یا 4 امتیاز برای عبور توپ از خط مرزی
boundary 6 یا 4 امتیاز برای عبور توپ از خط مرزی
overseas ماموریت برون مرزی یا خارج از کشور
inning گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com