English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 84 (8 milliseconds)
English Persian
running hand خط مسلسل
Search result with all words
strafing به مسلسل بستن هدفهای زمینی به وسیله هواپیما
cyclic مسلسل رگبار
serial مسلسل
serials مسلسل
successive متوالی مسلسل
suite رشته مسلسل اپارتمان
suites رشته مسلسل اپارتمان
tract داستان یانمایشنامه ویاحوادث مسلسل
tracts داستان یانمایشنامه ویاحوادث مسلسل
reel مسلسل
reeled مسلسل
reeling مسلسل
reels مسلسل
continuum رشته مسلسل تسلسل
unceasing مسلسل
uninterrupted مسلسل
machine gun مسلسل
machine gun به مسلسل بستن
machine gun به مسلسل بستن مسلسل
machine guns مسلسل
machine guns به مسلسل بستن
machine guns به مسلسل بستن مسلسل
serialised مسلسل کردن
serialises مسلسل کردن
serialising مسلسل کردن
serialize مسلسل کردن
serialized مسلسل کردن
serializes مسلسل کردن
serializing مسلسل کردن
interlink مسلسل کردن بهم جفت کردن
interlinked مسلسل کردن بهم جفت کردن
interlinking مسلسل کردن بهم جفت کردن
interlinks مسلسل کردن بهم جفت کردن
peal صدای مسلسل غوغا
pealed صدای مسلسل غوغا
pealing صدای مسلسل غوغا
peals صدای مسلسل غوغا
pom-pom مسلسل خودکار دورزن
pom-poms مسلسل خودکار دورزن
strafe با هواپیما زیر رگبار مسلسل وتوپ گرفتن
strafed با هواپیما زیر رگبار مسلسل وتوپ گرفتن
strafes با هواپیما زیر رگبار مسلسل وتوپ گرفتن
unbroken مسلسل ناشکسته
twitter صداهای مسلسل ومتناوب ایجاد کردن
twittered صداهای مسلسل ومتناوب ایجاد کردن
twittering صداهای مسلسل ومتناوب ایجاد کردن
twitters صداهای مسلسل ومتناوب ایجاد کردن
accession number نمره مسلسل کتابی که به کتب کتابخانه افزوده میشود
catenary مسلسل
catenate چون دانههای زنجیر مسلسل کردن
catenation مسلسل
catenulate مسلسل
chain react دچار واکنشهای مسلسل وزنجیری شدن
concatenate مسلسل کردن الحاق کردن
continued propotion تناسب مسلسل
in series بطور مسلسل
lewis gun یکجور مسلسل
machine gunner مسلسل چی
mitrailleuse مسلسل
nordenfelt یکجور مسلسل که سوئدی اختراع کرده است
panoramic camera دوربین عکاسی که عدسی گردنده داردو ازدورنمای مسلسل عکس برمیدارد
panoramically بشکل دورنمای مسلسل بطوروسیع و پیوسته
pantoscope دوربین عکاسی که عدسی گردنده داردوازدورنمای مسلسل عکس برمیدارد
pill box خانه کوچک اشیان مسلسل
pom pom مسلسل خود کار02 تا 04میلیمتری
race ring رینگ و پایه مسلسل
rafale رگبار مسلسل
serially بطور مسلسل
seriate دارای تسلسل یاشماره ترتیب مسلسل
seriatim بطور مسلسل
skate mount رینگ و پایه مسلسل
skate mount پایه دوار مسلسل روی خودرو
sorites مسلسل
soritical مبنی برقیام مسلسل
sten مسلسل سبک 9 میلمتری انگلیسی
submachinegun مسلسل خودکار یانیمه خودکار
submachinegun مسلسل دستی
tommy gun مسلسل دستی
unbroke مسلسل ناشکسته
unilinear دارای تغییرات مسلسل از اغاز تا پایان
sub-machine gun مسلسل دستی
sub-machine guns مسلسل دستی
In chronological order. بترتیب تاریخ ( بطور مسلسل )
Partial phrase not found.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com