English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English Persian
stretch خط ممتد دوره
stretched خط ممتد دوره
stretches خط ممتد دوره
Other Matches
fine drawn ممتد
protracted ممتد
drawn ممتد
continuous beam تیر ممتد
extensively بطور ممتد
extendedly بطور ممتد
occulting light چراغ ممتد
continuous reinforcecement ارماتور ممتد
analog سیگنال ممتد
prolongation ممتد کردن
oblong نگاه ممتد
oblongs نگاه ممتد
flight پله ممتد
holocene وابسته به دوره زمین شناسی حاضر که ازپایان دوره پلیستوسن شروع میگردد
cooling-off periods دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling-off period دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling off period دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
pin feed تغذیه ممتد کاغذ
analogue سیگنال ممتد متغیر
analogues سیگنال ممتد متغیر
interregnums فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
interregnum فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
interregna فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
analog ی از تغییرات در یک سیگنال ممتد ارسال میشود
strychninism مسمومیت مزمن در اثراستعمال ممتد استرکنین
sympodium منحرف شونده یا ممتد درجهت محوری
tape streamer حلقه ممتد نوار برای حافظه پشتیبان
colporteur کتاب فروش دوره گرد فروشنده دوره گرد
light period دوره تناوب روشنایی چراغ دریایی دوره تناوب روشن شدن فار دریایی
analogues ارسال داده که در آن داده به عنوان یک مجموعهای از تغییرات در سیگنال ممتد متغیر فرستاده میشود
analogue ارسال داده که در آن داده به عنوان یک مجموعهای از تغییرات در سیگنال ممتد متغیر فرستاده میشود
filament الیاف [بلند و ممتد مثل ابریشم و یا الیاف مصنوعی]
production cycle زمان یا دوره بافت یک فرش [این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
analogue دادهای که به عنوان سیگنال ممتد متغیر نمایش داده میشود. صوت حالتی از داده آنالوگ است
analogues دادهای که به عنوان سیگنال ممتد متغیر نمایش داده میشود. صوت حالتی از داده آنالوگ است
analog نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر متغیر ممتد فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
analogues نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
analogue نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
analog صفحه نمایش که از یک سیگنال ورودی ممتد برای کنترل رنگهای نمایش استفاده میکند به طوری که میتواند یک محدوده مشخص از رنگها را نمایش دهد
analogue صفحه نمایشی که از سیگنال ورودی ممتد برای کنترل رنگهای صفحه نمایش استفاده میکند به طوری که بتواند یک محدوده مشخص از رنگها را نمایش دهد
analogues صفحه نمایشی که از سیگنال ورودی ممتد برای کنترل رنگهای صفحه نمایش استفاده میکند به طوری که بتواند یک محدوده مشخص از رنگها را نمایش دهد
semifinal مربوط به دوره نیمه نهایی دوره نیمه نهایی
one's d. دوره
rimless بی دوره
reviewal دوره
pool دوره
felly دوره
pooled دوره
pools دوره
felloe دوره
contemporary هم دوره
bordering دوره
instar دوره
setting up دوره
compass دوره
stadiums دوره
perimeter دوره
perimeters دوره
rhythm دوره
rhythms دوره
border دوره
bordered دوره
he has run his race دوره
course : دوره
term دوره
Ice Age دوره یخ
terming دوره
termed دوره
periphery دوره
era دوره
contemporaries هم دوره
coursed : دوره
edges دوره
edge دوره
courses : دوره
phases دوره
phased دوره
peripheries دوره
phase دوره
eras دوره
periodicity دوره
sets دوره
epochs دوره
careered دوره
epoch دوره
careering دوره
circuit دوره
periods دوره
period دوره
circuits دوره
sessions دوره
rims دوره
rim دوره
outline دوره
career دوره
session دوره
careers دوره
stadia دوره
to have ones fling دوره
cycled دوره
outlines دوره
outlined دوره
outlining دوره
set دوره
stadium دوره
cycle دوره
cycles دوره
house party دوره خانگی
elimination heat دوره مقدماتی
house-parties دوره خانگی
electoral legislative term دوره انتخابیه
perlim دوره مقدماتی
hucksterer دوره گرد
fellyfelloe دوره درندگی
financial period دوره مالی
tournaments یک دوره مسابقه
flux linking a turn شاره دوره
foreperiod پیش دوره
game cycle دوره بازی
germinal period دوره نوجنینی
grace period دوره مهلت
guarantee period دوره ضمانت
estrous cycle دوره فحلی
duty factor دوره کار
duty cycle دوره کار
caird دوره گرد
careers دوره زندگی
budget period دوره بودجه
blocking period دوره وقفه
biennium دوره دوساله
basic course دوره مقدماتی
careers دوره رسمی
fiscal year دوره مالی
advanced course دوره عالی
fiscal years دوره مالی
advance course دوره عالی
adolescence دوره جوانی
action period دوره کنش
process دوره عمل
processes دوره عمل
life cycle دوره زندگی
careering دوره رسمی
cycle time زمان دوره
critical period دوره شاخص
critical period دوره بحرانی
colportage دوره گردی
crier دوره گرد
contract period دوره قرارداد
house-party دوره خانگی
continous cycle دوره بی وقفه
conducting period دوره رسانایی
career دوره زندگی
career دوره رسمی
careered دوره زندگی
careered دوره رسمی
careering دوره زندگی
cheap jack دوره گرد
return interval دوره بازگشت
the iron age دوره بی رحمی
the rim of a wheel دوره چرخ
tip circle دوره نوک
to run over دوره کردن
to serve apprenticeship دوره شاگردی
transition period دوره گذار
transition period دوره انتقال
triennium دوره سه ساله
trimester دوره سه ماهه
trivium دوره نخستین
trochoid دوره گرد
the iron age دوره ستمگری
the a of infancy دوره بچگی
schooltime دوره تحصیلی
senescence دوره سالخوردگی
sexennium دوره شش ساله
short period دوره کوتاه
short term دوره کوتاه
snakebite دوره بدشانسی
tempering cycle دوره بازپخت
term of maintenance دوره نگاهداری
termtime دوره تصدی
termtime دوره تحصیلی
testing time دوره ازمون
quarter [year] دوره سه ماهه
quarterly period دوره سه ماهه
three-month period دوره سه ماهه
on probation در دوره ازمایشی
period/stretch/lapse of time دوره زمان
time period دوره زمان
period دوره زمان
time span دوره زمان
occupancy cycle دوره سکونت
retrace period دوره بازگشت
idle period دوره استراحت
maintenance period دوره تعمیرات
measuring period دوره سنجش
melting period دوره ذوب
neonatal period دوره نوزادی
number of cycle تعداد دوره ها
oxidizing period دوره احیاء
oxidizing period دوره اکسیداسیون
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com