English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
isolead curve خط میزان منحنی نقاط هم سبقت در تیراندازی خط نمایش سبقت
Other Matches
lead curve خط منحنی گرفتن سبقت درتیراندازی منحنی سبقت توپ
linear speed روش محاسبه سبقت به طریقه خطی سبقت خطی هدف
isogrive خط میزان منحنی نقاط هم ثقل
isogonic line خط میزان منحنی نقاط متحدالانحراف مغناطیسی
isogonal خط میزان منحنی نقاط متحدالانحراف مغناطیسی روی نقشه
competitive سبقت جو
antedate سبقت
transcendence or cy سبقت
overtaking lane خط سبقت
antedated سبقت
antedates سبقت
overtaking سبقت
precession سبقت
antecedence سبقت
competitiveness سبقت جو
precedence سبقت
lateral tell سبقت عرضی
prediction angle زاویه سبقت
get the start of سبقت جستن بر
outmaneuver سبقت گرفتن بر
competition سبقت جوئی
outguess سبقت جستن
competitions سبقت جوئی
GIVE WAY سبقت آزاد
GIVE WAY محل سبقت
precess سبقت گرفتن
leads زاویه سبقت
one-upmanship یک قدم سبقت
one upmanship یک قدم سبقت
stadia line خط انحراف سبقت
overtake سبقت گرفتن
overtaken سبقت گرفتن
overtakes سبقت گرفتن
to get the better of سبقت گرفتن بر
outdistancing سبقت گرفتن بر
leads سبقت هادی
outdistances سبقت گرفتن بر
outdistanced سبقت گرفتن بر
outdistance سبقت گرفتن بر
lead سبقت هادی
lead angle زاویه سبقت
grabbing سبقت گرفتن
grabs سبقت گرفتن
transcend سبقت جستن
lead pursuit مسیر سبقت
transcended سبقت جستن
transcending سبقت جستن
forereach سبقت گرفتن از
transcends سبقت جستن
passant سبقت گیر
lead زاویه سبقت
lead lag relation رابطه سبقت
exceeding سبقت و پیشی
grab سبقت گرفتن
grabbed سبقت گرفتن
best سبقت گرفتن
leads and lags سبقت ها و تاخیرها
overtakes سبقت گرفتن بر رد شدن از
overtaken سبقت گرفتن بر رد شدن از
competition هم چشمی سبقت جویی
overtake سبقت گرفتن بر رد شدن از
overtaking vessel شناوه سبقت گیرنده
overtaking vessel ناو درحال سبقت
competitions هم چشمی سبقت جویی
leading line خط بستن زاویه سبقت به توپ
passed سبقت گرفتن از خطور کردن
passes سبقت گرفتن از خطور کردن
anticipated پیش گرفتن بر سبقت جستن بر
anticipate پیش گرفتن بر سبقت جستن بر
anticipating پیش گرفتن بر سبقت جستن بر
pass سبقت گرفتن از خطور کردن
anticipates پیش گرفتن بر سبقت جستن بر
one upmanship سبقت یا جلو افتادگی از حریق یا رقیب
one-upmanship سبقت یا جلو افتادگی از حریق یا رقیب
overtaking sight distance مسافت دید برای سبقت گرفتن
prediction mechanism دستگاه مدبر یا محاسب سبقت هدف
toget the start of one's rival بررقیبان خود پیشی یا سبقت جستن
kinetic lead سبقت مربوط به شتاب یاانرژی سینتیک
outfoot در سرعت سبقت گرفتن بر جلو افتادن از
outpoint سبقت گرفتن پوان یا نمره بیشتر اوردن از
anticipation سبقت وقوع قبل از موعد مقرر پیشدستی
to cut brake or beat a r گوی سبقت رادر رشتهای ازپیشینیان ربودن
auxiliary contours خطوط میزان منحنی واسطه خطوط میزان منحنی تکمیلی
isohaline خطوط هم نمک خطوط میزان منحنی نمایش غلظت نمک دریا
seen fire اتش مداوم و دیدبانی شده پدافند هوایی که روی سبقت معین در جلوی هواپیما اجرامیشود
depth contour خطوط میزان منحنی عمق میزان منحنی عمق اب
composition and make up terminal صفحه نمایش CRT که قابلیت نمایش و تغییر دقیق اندازههای نقاط و پهنای کاراکترها را دارد
flight arrow تیر مخصوص تیراندازی باپرواز منحنی و طویل
contour line خط میزان منحنی
fit محاسبه منحنی ای که تقریباگ تعداد نقاط یا داده را تقریب می زند
fits محاسبه منحنی ای که تقریباگ تعداد نقاط یا داده را تقریب می زند
fittest محاسبه منحنی ای که تقریباگ تعداد نقاط یا داده را تقریب می زند
counterinterval فاصله میزان منحنی
contour lines خطوط میزان منحنی
index contour line میزان منحنی اصلی
contour interval فاصله میزان منحنی
approximate contour میزان منحنی تقریبی
intermediate contour میزان منحنی واسطه
contour map نقشه میزان منحنی دار
contour محیط مریی دوره میزان منحنی
point set curve منحنی ایکه توسط یک سری ازپاره خطهای ترسیم شده میان نقاط تعریف میشود
isobath خطوط میزان منحنی نقشه عمق نما خطوط میزان عمق
stereocomparagraph دستگاه رسم خطوط میزان منحنی به طریقه استریوسکوپی
dot pitch فاصله میلیمتری میان نقاط منفرد روی یک صفحه نمایش
graph نمودار نمایش رابط ه بین دو یا چند متغیر به صورت خط یا مجموعهای نقاط
graphs نمودار نمایش رابط ه بین دو یا چند متغیر به صورت خط یا مجموعهای نقاط
logistic curve منحنی نمایش عملی که بیشتربشکل S است
phosphor نقاط مجزای فسفر قرمز و سبز و آبی روی صفحه نمایش CRT
profiles برجسته نمودار یا منحنی مخصوص نمایش چیزی
profile برجسته نمودار یا منحنی مخصوص نمایش چیزی
profiled برجسته نمودار یا منحنی مخصوص نمایش چیزی
profiling برجسته نمودار یا منحنی مخصوص نمایش چیزی
decay curves منحنی نمایش کاهش تشعشعات اتمی در زمان معین
matrix الگوی نقاط که یک حرف را روی صفحه نمایش یا matrix-dot یا چاپگر لیزری نشان میدهد
matrixes الگوی نقاط که یک حرف را روی صفحه نمایش یا matrix-dot یا چاپگر لیزری نشان میدهد
halftones توسط کامپیوتر نمایش داده و چاپ میشود و از گروهی از نقاط برای حالات مختلف استفاده میکند
halftone توسط کامپیوتر نمایش داده و چاپ میشود و از گروهی از نقاط برای حالات مختلف استفاده میکند
sense probe مکانیسم ورودی که نقاط حساس روی یک صفحه نمایش را فعال کرده و درنتیجه برای یک کامپیوترورودی تهیه کند
wire frame model نمایش داده شده با خط وط و منحنی به جای مکانهای توپر یا داشتن فاهر جامد
predicting interval فاصله زمانی پیش بینی شده هدف سبقت پیش بینی شده هدف
vertical control کنترل ارتفاع نقاط اندازه گیری تراز وارتفاع نقاط
d.p.i. روش استاندارد برای شرح میزان resolation در چاپگرهای motrix-dot یا لیزری یا صفحه نمایش
scroll میله نمایش داده شده در اطراف پنجره با نشانهای که میزان فضای تغییر را نشان میدهد
scrolls میله نمایش داده شده در اطراف پنجره با نشانهای که میزان فضای تغییر را نشان میدهد
gridding محدودیت ساختمان یک تصویرگرافیکی که مستلزم افتادن نقاط پایانی خطوط روی نقاط شبکه است
fallout contours خطوط میزان منحنی تشعشع اتمی یا نشان دهنده شدت تشعشع اتمی
jaggies لبههای دندانه دار که در امتداد خط وط منحنی ایجاد میشود که به علت اندازه هر پیکس است و روی صفحه نمایش دیده نمیشود
triads 1-سه عنصر یا حرف یا بیت 2-شکل سه ضلعی که از نقاط فسفری رنگی قرمز و سبز وآبی در هر پیکسل درصفحه نمایش رنگی RGB تشکیل شده است
triad 1-سه عنصر یا حرف یا بیت 2-شکل سه ضلعی که از نقاط فسفری رنگی قرمز و سبز وآبی در هر پیکسل درصفحه نمایش رنگی RGB تشکیل شده است
firing position موضع اتش وضعیت تیراندازی حالت تیراندازی
qualification card کارت مهارت در تیراندازی کارت ثبت میزان مهارت
aliasing لبههای دندانه دار که در امتداد خط وط منحنی دار روی صفحه نمایش کامپیوتر فاهر می شوند که به علت اندازه هر پیکسل است
firing range برد تیراندازی مسافت تیراندازی
rifle clasp نشان تیراندازی یا مدال تیراندازی
curvilineal دارای خطوط منحنی محدودبخطوط منحنی
polar plot روش بردن نقاط روی نقشه یا مختصات قطبی تعیین محل نقاط به طریقه مختصات قطبی
bond albedo نسبت میزان نور بازتابش شده به میزان نوربرخوردکرده
availability میزان در دسترس بودن میزان امادگی زمان تعمیرناو
fire lane مسیر تیراندازی دریایی مسیر پاک شده تیراندازی
phillips curve منحنی است که بر اساس ان رابطه بین نرخ بیکاری و نرخ تورم درانگلستان را نشان میدهد.شکل اولیه این منحنی
text حالت فعال کامپیوتر یا صفحه نمایش که فقط حروف از پیش تعیین شده را نمایش میدهد و امکان نمایش تصاویر گرافیکی را فراهم نمیکند
analog صفحه نمایش که از یک سیگنال ورودی ممتد برای کنترل رنگهای نمایش استفاده میکند به طوری که میتواند یک محدوده مشخص از رنگها را نمایش دهد
texts حالت فعال کامپیوتر یا صفحه نمایش که فقط حروف از پیش تعیین شده را نمایش میدهد و امکان نمایش تصاویر گرافیکی را فراهم نمیکند
isotach خطوط میزان منحنی سرعت جریان اب خطوط جریان هم سرعت
evolute بسط منحنی مسطح وابسته به منحنی مسطح بعقب برگشته
focusses تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد
focuses تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد
focussed تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد
focus تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد
focused تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد
focussing تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد
colour شماره رنگهای مختلف که توسط پیکسل ها در صفحه نمایش قابل نمایش است که با توجه به تعداد بیتهای رنگی در هر پیکسل نمایش داده میشود
colours شماره رنگهای مختلف که توسط پیکسل ها در صفحه نمایش قابل نمایش است که با توجه به تعداد بیتهای رنگی در هر پیکسل نمایش داده میشود
live fire تیراندازی با تیر جنگی تیراندازی با فشنگ جنگی
NDR سیستم نمایش که حروف قبلی را هنگام نمایش حروف جدید نمایش میدهد
curves خط منحنی منحنی مسیر
curve خط منحنی منحنی مسیر
curving خط منحنی منحنی مسیر
tune میزان کردن میزان کردن الت موسیقی یارادیو وغیره
tunes میزان کردن میزان کردن الت موسیقی یارادیو وغیره
trig list لیست نقاط نقشه برداری شده فهرست مختصات نقاط نقشه برداری شده
iso product curve منحنی برابری محصول منحنی محصول یکسان
shift of a demand curve انتقال منحنی تقاضا جابجائی منحنی تقاضا
outsides اسکی بیرونی در منحنی پیچ لبه خارجی از منحنی پیچ اسکی
outside اسکی بیرونی در منحنی پیچ لبه خارجی از منحنی پیچ اسکی
self adjusting بخودی خود میزان شونده خود میزان
scans درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
scanned درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
scan درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
monitored واحد نمایش تصویری برای نمایش متن با کیفیت باا یا گرافیک
monitor واحد نمایش تصویری برای نمایش متن با کیفیت باا یا گرافیک
image [ناحیه ای از میکروفیلم یا صفحه نمایش که حروف و طرح ها قابل نمایش اند.]
images ناحیهای ز میکروفیلم یا صفحه نمایش که حروف و طرح ها قابل نمایش اند
screenful فریم کامل اطلاعات نمایش داده شده روی صفحه نمایش
monitors واحد نمایش تصویری برای نمایش متن با کیفیت باا یا گرافیک
graphic صفحه نمایش کامپیوتری که اطلاعات گرافیکی را میتواند نمایش دهد
intermezzo حادثه عشقی نمایش کوتاه در میان پردههای نمایش جدی
name part بازی کننده نمایش که نامش را روی داستان نمایش می گذارند
page حجم متن نمایش داده شده روی صفحه نمایش
pages حجم متن نمایش داده شده روی صفحه نمایش
menu مجموعه انتخابهای نمایش داده شده در مرکز صفحه نمایش
paged حجم متن نمایش داده شده روی صفحه نمایش
menus مجموعه انتخابهای نمایش داده شده در مرکز صفحه نمایش
window فضایی از صفحه نمایش که کاربر میتواند متن یا گرافیک را نمایش و ویرایش کند
roll scroll متن نمایش داده شده که درهرلحظه یک خط بالا یا پایین صفحه نمایش می رود
edited فضایی در صفحه نمایش که کاربر میتواند متن یا گرافیک را نمایش و ویرایش کند
edit فضایی در صفحه نمایش که کاربر میتواند متن یا گرافیک را نمایش و ویرایش کند
pop down menu منو قابل نمایش روی صفحه نمایش در هر لحظه با انتخاب کلید مناسب
previews نمایش متن یا گرافیک روی صفحه نمایش که به همان صورت چاپ خواهد شد
preview نمایش متن یا گرافیک روی صفحه نمایش که به همان صورت چاپ خواهد شد
screens محافظت کردن چیزی با صفحه نمایش , PSU در برابرواسط نمایش داده میشود
screening, screenings محافظت کردن چیزی با صفحه نمایش , PSU در برابرواسط نمایش داده میشود
marching display وسیله نمایش که حاوی بافر نمایش آخرین حروف وارد شده است
animation ایجاد نمایی از حرکت با نمایش مجموعهای از تصاویر مختلف روی صفحه نمایش
dress rehearsals اخرین تمرین نمایش که بازیگران بالباس کامل نمایش بر روی صحنه میایند
dress rehearsal اخرین تمرین نمایش که بازیگران بالباس کامل نمایش بر روی صحنه میایند
screen محافظت کردن چیزی با صفحه نمایش , PSU در برابرواسط نمایش داده میشود
animations ایجاد نمایی از حرکت با نمایش مجموعهای از تصاویر مختلف روی صفحه نمایش
text فضایی در صفحه نمایش کامپیوتر که برای نمایش متن تنظیم شده باشد
texts فضایی در صفحه نمایش کامپیوتر که برای نمایش متن تنظیم شده باشد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com