English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (13 milliseconds)
English Persian
stream line خط هدایت جریان
Search result with all words
conduction توانایی یک ماده برای هدایت جریان
conductive مربوط به توانایی ماده برای هدایت جریان
current carring انتقال یا هدایت جریان
fet وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
input of current تغذیه و هدایت جریان
Other Matches
guidance هدایت کردن وسیله یا هواپیمامنطقه پوشش سیستم هدایت هواپیما منطقه زیر پوشش سیستم هدایت
guidance هدایت کردن سیستم هدایت هدایت
marking current جریان نشان دهنده مسیرعبور جریان الکتریسیته جریان مشخص کننده مدار
terminal guidance هدایت موشک در مراحل اخرمسیر هدایت هواپیما ازفرودگاه یا به فرودگاه
beamrider موشک هدایت شوندهای که به وسیله اشعه رادار هدایت میشود
homing guidance هدایت هواپیما یا موشک بااستفاده از امواج رادار هدایت الکترونیکی
maces نوعی موشک هدایت شونده که با انرژی جنبشی هدایت میشود
fighter direction هدایت کردن هواپیماهای شکاری هدایت جنگنده ها ازروی ناو
mace نوعی موشک هدایت شونده که با انرژی جنبشی هدایت میشود
stellar guidance سیستم هدایت نجومی موشکهای هدایت شونده
inertial guidance سیستم هدایت داخلی موشک هدایت خودکار
conductance ضریب هدایت قدرت هدایت
leakage current جریان خطا جریان خزنده جریان پراکندگی
gyro pilot سیستم هدایت خودکار ناو هدایت ژیروسکوپی ناو هدایت نجومی خودکار ناو
celestial guidance سیستم هدایت نجومی موشک هدایت موشک یا قمرمصنوعی با استفاده از صورفلکی
flow سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flows سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flowed سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
all mains receiver گیرنده جریان دائم و جریان متناوب رادیوی برق و باطری
push pull وابسته بدولوله الکترونی که جریان برق در انها دردوجهت متضاد جریان یابد
room circuit جریان الکتریکی که دردستگاههای رمزکردن وکشف مورد استفاده میباشد جریان دستگاه رمز
inverting جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
invert جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
currents جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
current جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
inverts جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
amps واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
ampere واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amp واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
heterodyne ترکیب دو جریان متناوب برای تولید جریانی با فرکانسی برابر مجموع یا تفاضل فرکانس دو جریان مزبور
genemotor مبدل جریان دائم به جریان دوار دیناموتور
constrictor گرفتگی در یک لوله یا جریان سیال که دارای سوراخ کوچکی میباشد و جریان معینی را در ازای هر واحداختلاف فشاراز خود عبورمیدهد
induction current جریان القاء شده جریان تحریک
counter current جریان مخالف دریایی جریان متضاد اب
constant current جریان مستقیم جریان ثابت باطری
runoff coefficient ضریب جریان که برابراست باارتفاع اب جریان یافته درزمین به ارتفاع بارندگی این ضریب کوچکتر از واحدمیباشد
reynold's number این عددنشاندهنده رژیم جریان است یعنی اگر این عدد کمتراز 032باشد جریان متلاطم میباشد
parasitic current جریان نشتی جریان خارجی
current flow سیلان جریان فلوی جریان
three phase current جریان سه فاز جریان دوار
current compensation کمپنزاسیون جریان تعدیل جریان
gresham's law پول بد پول خوب را از جریان خارج میکند از دو نوع پول با ارزش قانونی یکسان انکه پشتوانه اش طلاست در جریان می ماند
unstart انفجاری جریان صحیح هوا داخل ورودی مافوق صوت موتورمکنده هوا که بطور بارزی باپیدایش ناگهانی موجهای ضربهای و معکوس شدن انی جریان همراه است
circuitry شدت جریان برق اجزاء ترکیب کننده جریان برق
idle current meter دستگاه اندازه گیری جریان کور امپرمتر جریان کور
vortex ring state حالت کاری رتور اصلی رتورکرافت که در ان جهت جریان رتور در خلاف جریان نسبی قائم خارج دیسک رتور وتراست رتور میباشد
azimuth guidance هدایت هواپیما از نظر سمتی هدایت سمتی هواپیما
alternators ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
alternator ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
d.c. machine ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
d.c. transformer ترانسفورماتور جریان دائم مبدل جریان دائم
electromagnetism پدیده ایجاد قوه اهن ربایی بوسیله جریان الکتریسته وهمچنین تاثیر قوه اهن ربایی بر جریان برق
direction هدایت
navigator هدایت گر
total conductivity هدایت کل
steerage هدایت
conduction هدایت
leading هدایت
navigators هدایت گر
lead هدایت
conductance هدایت
leads هدایت
transduction هدایت
guidance هدایت
direct هدایت کردن
director هدایت کننده
directing هدایت کردن
heat conductivity هدایت حرارتی
heat conduction هدایت حرارتی
hydraulic conductivity هدایت ابی
direction هدایت رهبری
vee guideways مسیر هدایت "وی "
undirected هدایت نشده
guide هدایت کردن
canalization هدایت در مسیر
directs هدایت کردن
afferent transmission هدایت اورانی
guided هدایت کردن
avigation فن هدایت هواپیما
image line هدایت تصویر
guide way مسیر هدایت
steerable هدایت کردنی
afferent conduction هدایت اورانی
guides هدایت کردن
directed هدایت کردن
bus bar line سیم هدایت
enlightened هدایت شده
conduction هدایت گرم
managements هدایت یا سازماندهی
conductivity ضریب هدایت
template ریل هدایت
templates ریل هدایت
superconductivity فوق هدایت
conducted هدایت کردن
conduct هدایت کردن
conductivity قابلیت هدایت
operating stand اطاق هدایت
conductive قابل هدایت
conduction velocity سرعت هدایت
management هدایت یا سازماندهی
conduction هدایت تنظیم
steering هدایت کردن
joysticks سکان هدایت
joystick سکان هدایت
dirigible قابل هدایت
electric conduction هدایت الکتریسیته
conducts هدایت کردن
electrical conductivity هدایت الکتریکی
electron conduction هدایت الکترون
convect هدایت کردن
conning tower برج هدایت
conductible قابل هدایت
con هدایت کردن
conduct of fire هدایت تیراندازی
convey هدایت کردن
navigating هدایت کردن
commutate هدایت وتغییر
conning هدایت کردن
leading line خط هدایت هواپیما
cons هدایت کردن
navigate هدایت کردن
navigated هدایت کردن
rede هدایت کردن
conductance میزان هدایت
conveyed هدایت کردن
leading marks نشانههای هدایت
navigates هدایت کردن
ionic conduction هدایت یونی
fire direction هدایت اتش
conducting هدایت کردن
conned هدایت کردن
admittance هدایت فاهری
conductibility قابلیت هدایت
conveys هدایت کردن
conveying هدایت کردن
directors هدایت کننده
barrel وفیفه هدایت در یک ترمینال
conduction رسانش الکتریکی هدایت
barrels وفیفه هدایت در یک ترمینال
photoconductivity قابلیت هدایت نور
traffic تجارت هدایت شده
susceptance مقدار هدایت کور
laser guidance سیستم هدایت لیزری
tactical control کنترل و هدایت تاکتیکی
direction مسیر هدایت کردن
fire control کنترل یا هدایت اتش
trafficking تجارت هدایت شده
trafficked تجارت هدایت شده
conduct هدایت کردن بردن
conducted هدایت کردن بردن
conducting هدایت کردن بردن
guided missiles موشک هدایت شونده
magnetic permeance مقدار هدایت مغناطیسی
guided missile موشک هدایت شونده
increase in conductivity افزایش قابلیت هدایت
specific electrical conductivity هدایت الکتریکی مخصوص
conducts هدایت کردن بردن
absolute joystick سکان هدایت مطلق
traffics تجارت هدایت شده
vectored thrust تراست هدایت شونده
lead سیر هدایت الکتریکی
guideway شیار هدایت کننده
leads سیر هدایت الکتریکی
fire direction center مرکز هدایت اتش
heat conductivity قابلیت هدایت حرارت
conductibility ضریب هدایت مخصوص
high conductivity قابلیت هدایت زیاد
conductivity ضریب هدایت یا انتشار
steered wheel چرخ هدایت شده
directing staff ستاد هدایت کننده
direction center مرکز هدایت عملیات
channelising island سکوی هدایت کننده
dredging ladder هدایت کننده سطل
vectored تراست هدایت شونده
bell's bund دیوار هدایت کننده اب
ballistic director هدایت کننده بالیستیکی
directional وابسته به راهنمایی و هدایت
guded missile موشک هدایت شوند
fire direction net شبکه هدایت اتش
transverse conductance مقدار هدایت عرضی
fire direction هدایت کردن اتش
ideal conductivity قابلیت هدایت ایده ال
director هدایت کننده اتش
conductance مقدار هدایت واقعی
conduct grade درجه هدایت یک ماده
director برج هدایت تیر
directors برج هدایت تیر
hot blast main هدایت هوای دم داغ
conducting staff ستاد هدایت کننده
directors هدایت کننده اتش
diathermacy خاصیت هدایت گرما
directed exercise تمرین هدایت شده
directed net شبکه هدایت شده
aircraft modification and control کنترل و هدایت هواپیما
cruise missile موشک هدایت شونده کروز
para director هدایت کننده به موقعیت پارا
ortho director هدایت کننده به موقعیت ارتو
pgm نوعی موشک هدایت شونده
cryogenic memory استفاده از خصوصیات هدایت مواد
input admittance مقدار هدایت طاهری اولیه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com