English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English Persian
sector خط کش ریاضی ناحیه
sectors خط کش ریاضی ناحیه
Other Matches
blitter عنصر الکترونیکی که برای حرکت دادن یک تصویر از یک ناحیه حافظه به ناحیه دیگر طراحی شده است
botany گیاهان یک ناحیه زندگی گیاهی یک ناحیه
mathematical notation نشانه گذاری ریاضی [ریاضی]
reach ناحیه
areas ناحیه
ranges ناحیه
shire ناحیه
reached ناحیه
area ناحیه
partitions ناحیه
partition ناحیه
reaches ناحیه
ranged ناحیه
range ناحیه
district ناحیه
reaching ناحیه
sympatric هم ناحیه
districts ناحیه
zone ناحیه
realms ناحیه
realm ناحیه
shires ناحیه
proclimax ناحیه
demesne ناحیه
zones ناحیه
situs ناحیه
output area ناحیه
sector ناحیه
subregion ناحیه
sectors ناحیه
wards ناحیه
ward ناحیه
local <adj.> ناحیه ای
regional <adj.> ناحیه ای
region ناحیه
regions ناحیه
mathematical logic منطق ریاضی [ریاضی]
pyramidal area ناحیه هرمی
erogenous zones ناحیه شهوتزا
erogenous zone ناحیه شهوتزا
radius of action ناحیه رانندگی
indifference zone ناحیه خنثی
overflow area ناحیه سرریز
heat affected zone ناحیه پیوند
goldfield ناحیه زرخیز
hypnogenic zone ناحیه خواب زا
range of adjustment ناحیه تنظیم
range of variation ناحیه تغییر
Equator ناحیه استوایی
range of storke ناحیه ضربه
input area ناحیه ورودی
depletion area ناحیه تخلیه
naval district ناحیه دریایی
motor area ناحیه حرکتی
fixed area ناحیه ثابت
magnetic domain ناحیه مغناطیسی
measuring range ناحیه ی سنجش
districts ناحیه نظامی
forbidden zone ناحیه ممنوع
oral zone ناحیه دهانی
edge zone ناحیه لبه
gold field ناحیه زرخیز
depletion barrier ناحیه تخلیه
depletion zone ناحیه تخلیه
depletion layer ناحیه تخلیه
genital zone ناحیه تناسلی
geiger muller region o. plateau ناحیه قطع
intermediate zone ناحیه ی میانی
littoral ناحیه ساحلی
frequency region ناحیه فرکانس
district ناحیه نظامی
zones منطقه ناحیه
active area ناحیه فعال
baffle area ناحیه کور
boom swing ناحیه لرزش
broca's area ناحیه بروکا
zone of contact ناحیه تماس
work area ناحیه کاری
wernicke's area ناحیه ورنیکه
buffer area ناحیه میانگیر
two phase region ناحیه دو فازی
climatic region ناحیه اقلیمی
the abdominal region ناحیه شکم
touch spot ناحیه بساوشی
audio range ناحیه صوتی
area search جستجوی ناحیه
arid area ناحیه خشک
slum ناحیه فقیرنشین
slums ناحیه فقیرنشین
region ناحیه فضا
region ناحیه نظامی
region ناحیه عملیات
regions ناحیه فضا
regions ناحیه نظامی
regions ناحیه عملیات
part سهم ناحیه
lumbar ناحیه کمر
territorialization ایجاد ناحیه
dead space ناحیه کور
silva ناحیه جنگلی
critical area ناحیه بحرانی
terrain زمین ناحیه
sector commander فرمانده ناحیه
scan area ناحیه پیمایش
critical region ناحیه بحرانی
critical region ناحیه شاخص
residential area ناحیه مسکونی
telephone area ناحیه اتصال
Sept ناحیه محصو
output area ناحیه خروجی
zone منطقه ناحیه
range of variation ناحیه انحراف
sciatic ناحیه چاربند
suppressor area ناحیه بازدارنده
commutation zone ناحیه کموتاسیون
skid row ناحیه پست
regionalism ناحیه گرایی
recording eara ناحیه ضبط
soft spot ناحیه نشست
storage area ناحیه انبارش
common area ناحیه مشترک
crygenic region ناحیه انجماد سنجی
climate ناحیه اوضاع جوی
fingerprint region ناحیه اثر انگشتی
coal field ناحیه زغال خیز
climates ناحیه اوضاع جوی
executive area ناحیه هماهنگ ساز
heating zone منطقه یا ناحیه حرارتی
papa پاپ کشیش ناحیه
geiger muller region o. plateau ناحیه گایگر مولر
breadbasket معده ناحیه حاصلخیز
drilling range ناحیه مته کاری
bailiwick ناحیه قلمرو مامور
common storage area ناحیه اشتراکی انباره
auditory projection area ناحیه ادراک شنیداری
delinquency area ناحیه بزه خیز
papas پاپ کشیش ناحیه
forbidden energy zone ناحیه انرژی ممنوع
high frequency range ناحیه ی فرکانس بالا
rimland حومه ناحیه مرکزی
winging قسمتی از یک بخش یا ناحیه
regionalistic منطقهای ناحیه گرای
zone ناحیه دسته بندی
zones ناحیه دسته بندی
wing قسمتی از یک بخش یا ناحیه
primary sensory area ناحیه حسی نخستین
primary projection area ناحیه فرافکنی نخستین
popliteal مربوط به ناحیه رکبی
poplitaeal مربوط به ناحیه رکبی
shielding region ناحیه حفافت کننده
coagulation تجمع مواد در یک ناحیه
space charge ناحیه بار فضا
neck of the woods <idiom> ناحیه یا قسمتی از کشور
zonule منطقه یا ناحیه کوچک
to level off یکنواخت شدن [ناحیه ای]
tertiary projection area ناحیه فرافکنی سوم
sylva درختان جنگلی یک ناحیه
to level off مسطح شدن [ناحیه ای]
pierian وابسته به ناحیه پیریا
palatinate ناحیه قلمرو کنت
regionalist منطقهای ناحیه گرای
coalfields ناحیه ذغال خیز
catchment area ناحیه تحت پوشش
catchment areas ناحیه تحت پوشش
reverse flow regin ناحیه جریان معکوس
local area network شبکه ناحیه محلی
interference zone ناحیه ی تداخل امواج
interference area ناحیه ی تداخل امواج
hot temperature zone ناحیه بسیار گرم
coalfield ناحیه ذغال خیز
domain ناحیه یا گروه ها در یک شبکه
long wave range ناحیه موج بلند
pale ناحیه محصور قلمروحدود
paler ناحیه محصور قلمروحدود
palest ناحیه محصور قلمروحدود
naval district ناحیه عملیات دریایی
domains ناحیه یا گروه ها در یک شبکه
motor perceptual region ناحیه حرکتی- ادراکی
von neuman morgensterm utility index شاخص مطلوبیت ون نیومن مورگن استرن منظورشاخص عددی برای مطلوبیت مورد انتظار استکه دروضعیت ریسک و نامطمئنی ازاین شاخص استفاده میشود .ازنظر ریاضی این شاخص درحقیقت امید ریاضی مژلوبیت کل است
zoom بزرگ کردن یک ناحیه از متن
zoomed بزرگ کردن یک ناحیه از متن
zooms بزرگ کردن یک ناحیه از متن
outbound عازم ناحیه دور دست
biota زندگی گیاهان وجانوران یک ناحیه
ward heeler کارچاق کن سیاسی ناحیه بخصوصی
hyperesthesia حساسیت شدید در یک ناحیه بدن
infrasonic frequency range ناحیه فرکانس مادون صوت
mesogaster معده بند ناحیه ناف
mine feild ناحیه مین گذاری شده
exurb ناحیه یا منطقهء خارج شهری
orbitonasal وابسته به ناحیه چشمخانه وبینی
weaker ناحیه نزدیک نوک شمشیر
depth of hardening zone عمق ناحیه سخت گردانی
rainfall area منطقه بارش ناحیه بارندگی
high frequency region of a spectrum ناحیه ی فرکانس بالای یک طیف
sector commander فرمانده ناحیه پدافند هوایی
superintendent registrar سرپرست ثبت احوال یک ناحیه
territorialization محدود کردن بیک ناحیه
vhf range ناحیه فرکانس خیلی بالا
vorlage خیز برداشتن از ناحیه قوزک پا
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com