Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
English
Persian
touch line
خط کناری زمین
Search result with all words
alley
منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
alleys
منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
alleyways
منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
Other Matches
side reflector
منعکس کننده کناری رفلکتور کناری
non intervention
بر کناری
limbic
کناری
coastal
کناری
juxtaposition
هم کناری
non interference
بر کناری
costa
خط کناری
marginal
کناری
wide
خط کناری والیبال
side band
باند کناری
outside half
هافبک کناری
service road
شوسه کناری
side weir
سرریز کناری
riparian
رود کناری
side reflector
پرتوافکن کناری
widest
خط کناری والیبال
wider
خط کناری والیبال
edge beam
تیر کناری
gusset needles
میلهای کناری
abutment
پایه کناری پل
head linesman
داور خط کناری
wing halfback
هافبکهای کناری
frontage road
جاده کناری
frontage road
شوسه کناری
building line
خط کناری ساختمان
edge rope
طناب کناری
marginal frequency
بسامد کناری
limbic system
دستگاه کناری
side board
میز کناری
abutment
کرانپایه پایه کناری
five yard line
خط داخلی و موازی خط کناری
lateral support
تکیه گاه کناری
sigmatismus lateralis
تلفظ کناری حرف " س "
side lines
محوطه بیرون از خط کناری
bye
چیزهای کناری یاثانوی فرعی
sidepiece
قطعه کناری بخش جانبی
byes
چیزهای کناری یاثانوی فرعی
gable
سه گوشی کنار شیروانی دیوار کناری
gables
سه گوشی کنار شیروانی دیوار کناری
apteral
ایوان ستوندار فاقد ستونهای کناری
touch judge
هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clown
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return
انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clowned
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowns
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
geotaxis
گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
inductive earthing
زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
pancakes
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
hercules
نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
pancake
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
center field
قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
frost heave
برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
regulus
نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
honest john
نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
off side
سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
nap of the earth
از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
tellurian
ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
geognosy
زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
to break up
از هم جدا شدن
[پوسته زمین]
[زمین شناسی]
perelotok
زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
rolling terrain
زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
styx
نوعی موشک زمین به زمین دریایی
sergeants
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeant
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
covenant runing with land
شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
edge finish
شیرازه بافی
[جهت استحکام تارهای کناری و گاه تزپین نمودن کناره ها با رنگ های متفاوت بصورت ضربدری یا موازی]
wide
توپ خارج از خط کناری توپ اوت شده پرتاب دورازمیلههای کریکت و دورازدسترس توپزن
wider
توپ خارج از خط کناری توپ اوت شده پرتاب دورازمیلههای کریکت و دورازدسترس توپزن
widest
توپ خارج از خط کناری توپ اوت شده پرتاب دورازمیلههای کریکت و دورازدسترس توپزن
no man's land
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying
پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
redstone
موشک زمین به زمین رداستون
lacrosse
نوعی موشک زمین به زمین
pervious ground
زمین تراوا زمین نفوذپذیر
pershing
موشک زمین به زمین پرشینگ
biosphere
قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
talik
زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
little john
موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
contour flight
پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
dropped
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose
دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
permafrost
لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
critical point
نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
bystreet
خیابان کناری خیابان فرعی
service road
جاده کناری جاده سرویس
sideboards
میز پادیواری میز کناری
sideboard
میز پادیواری میز کناری
topography
نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
geomagnetism
نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
out of bounds
خارج از خط کناری یا پایان یا خط دروازه توپ خارج از میدان واترپولو توپ مرده
hydrographer
نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile
موشک زمین به زمین
ground resolution
قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
He had a nast fall.
بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
everglade
قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
minor border
حاشیه فرعی
[حاشیه کناری]
[این طرح بصورت نواری باریک در کنار حاشیه اصلی قرار دارد و تعداد آن بستگی به محل بافت و نوع طرح متفاوت است. معمولا بین دو تا هشت عدد متغیر است.]
surface to surface
موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
earth's attraction
جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
surface-to-surface
موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface missile
موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
earths
زمین
domains
زمین
domain
زمین
land
زمین
extra terrestrial
زمین
grazes
زمین
grazed
زمین
norland
زمین
graze
زمین
terrain
زمین
acres
زمین
floor
کف زمین
acre
زمین
floored
کف زمین
floors
کف زمین
rooter
زمین کن
earthing
زمین
floor
کف زمین
ground
[British]
[floor]
کف زمین
grass roots
کف زمین
soils
زمین
soiling
زمین
soil
زمین
ground
کف زمین
cinder tracks
زمین دو
cinder track
زمین دو
aerospace
جو زمین
ground
زمین
globes
زمین
ground line
خط زمین
field
زمین
ground surface
کف زمین
lackland
بی زمین
globe
زمین
ground
: زمین
fielded
زمین
real estate
زمین
tellus
زمین
land n
زمین
this earthly round
زمین
geodetically
زمین
fields
زمین
earth
زمین
earthing strap
تسمه زمین
field of play
زمین بازی
ground conection
اتصال زمین
emblements
حاصل زمین
bogs
زمین باطلاقی
geoid
زمین دیسه
elevated ground
زمین بلند
glebe
زمین وقف
bog
زمین باطلاقی
geochemistry
زمین شیمی
glebe
زمین خاک
foreland
زمین جلوامده
feature line
خط عوارض زمین
speculation
زمین خواری
gridition
زمین فوتبال
flat ground
زمین تخت
flat ground
زمین مسطح
gridiron
زمین فوتبال
greenside
در مجاورت زمین
soccer field
زمین فوتبال
earthling
اهل زمین
graben
فرو زمین
earthmoving
حرکت زمین
geotropism
زمین گرایی
geotaxis
زمین گرایی
borderland
زمین سرحدی
geostrategy
زمین شناسی
geosphere
زمین سپهر
geoisotherm
همدمای زمین
borderlands
زمین سرحدی
geolatry
زمین پرستی
laird
صاحب زمین
My birthday falls on a Staurday.
جشن زمین
isogeotherm
همدمای زمین
lairds
صاحب زمین
earthward
بسوی زمین
paralysis
زمین گیری
earthward
بطرف زمین
emblements
محصول زمین
earthwards
سوی زمین
earthwards
بطرف زمین
geodesy
زمین سنجی
earth socket
پریز زمین
geoid
زمین وار
geotherm
همدمای زمین
broken ground
زمین ناهموار
artificial ground
زمین مصنوعی
alkaline earth
زمین قلیایی
alkali earth
زمین قلیایی
abuttals
زمین مجاور
abuttals
زمین همسایه
abuttals
زمین سرحدی
auger
زمین سوراخ کن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com