English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
midrib خط یا برامدگی حد فاصل
Other Matches
papillary مانند برامدگی دارای برامدگی
ranged حد فاصل
ranges حد فاصل
disjunctive فاصل
partitions حد فاصل
partition حد فاصل
interface فاصل
range حد فاصل
interfaces فاصل
line of d. حد فاصل
frontier خط فاصل مرزی
contour خط فاصل درنقشههای رنگی
break up حد فاصل علایم مشخصه هدف
stationary front جبهه حد فاصل بین دو توده هوای راکد
half long حد فاصل بین جمله طویل وجمله کوتاه
contour map نقشهای که دارای خطوط فاصل مشخصی باشد
hyperon جرمی که حد فاصل بین پروتون ونوترون دو اتم است
gyroplane نوعی هواپیما که حد فاصل میان هلیکوپتر و طیارههای معمولی است
backgrounds سیستمی در کامپیوتر که کارهای با حق تقدم پایین در فاصل زمانهای معین که کارهای بزرگ انجام نمیشوند قابل انجامند
background سیستمی در کامپیوتر که کارهای با حق تقدم پایین در فاصل زمانهای معین که کارهای بزرگ انجام نمیشوند قابل انجامند
no man's land زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
ridge برامدگی
ridges برامدگی
knop برامدگی
knosp برامدگی
knur برامدگی
knurl برامدگی
knurr برامدگی
overhangs برامدگی
overhang برامدگی
knobs برامدگی
nub برامدگی
heave برامدگی
granulation برامدگی
burred برامدگی
antinode برامدگی
burring برامدگی
burrs برامدگی
dome برامدگی
domes برامدگی
burr برامدگی
heaved برامدگی
gibbous برامدگی
ganglion برامدگی
nib برامدگی
nibs برامدگی
extuberance برامدگی
entasis برامدگی
cusp برامدگی
convexity برامدگی
bluging برامدگی
bumpiest پر از برامدگی
bumpier پر از برامدگی
bump برامدگی
ledge برامدگی
knob برامدگی
ledges برامدگی
tuberosity برامدگی
turgescence برامدگی
whaleback برامدگی
bumpy پر از برامدگی
bulge برامدگی
mound برامدگی
nub or nubble برامدگی
bulging برامدگی
bulges برامدگی
bulged برامدگی
mounds برامدگی
nurl برامدگی
neuroma برامدگی پی
bulginess برامدگی شکم
mezzo rillievo نیم برامدگی
annular projection برامدگی حلقوی
caput نوک برامدگی
cuspidal دارای برامدگی
bulge برامدگی [تورم]
tumidity برامدگی [تورم]
boll برامدگی مانند
bowing of bed برامدگی کف نهر
bunchout برامدگی یافتن
tumescence برامدگی [تورم]
protuberance برامدگی [تورم]
swelling برامدگی [تورم]
bumpiness دارای برامدگی
bulging test ازمایش برامدگی
lump برامدگی [تورم]
circular projection برامدگی گرد
tumor تومور برامدگی
phantom tumour برامدگی موقتی
knar برامدگی درچوب
papillose دارای برامدگی
papilla برامدگی کوچک
phyma برامدگی پوست
knarred دارای برامدگی
protuberancy برامدگی قلنبگی
jag برامدگی تیز
knuckle bone برامدگی بندانگشت
exostosis برامدگی استخوان
villus برامدگی مویی
eminency برامدگی بزرگی
bossed برامدگی تزیینی
thenar برامدگی کف دست
tubercle برامدگی گرد
turgor برامدگی [تورم]
hyperostosis برامدگی استخوان
hump برامدگی گرد
nodule برامدگی کوچک
nodules برامدگی عقده
nodules برامدگی کوچک
eminence برامدگی بزرگی
protuberance برامدگی قلنبگی
protuberances برامدگی قلنبگی
lump غلنبه برامدگی
lumped غلنبه برامدگی
nodule برامدگی عقده
promontory پرتگاه برامدگی
promontories پرتگاه برامدگی
humping برامدگی گرد
humps برامدگی گرد
protrude برامدگی داشتن
protrudes برامدگی داشتن
protruding برامدگی داشتن
protruded برامدگی داشتن
knobby دارای برامدگی
splint برامدگی کوچک
lumps غلنبه برامدگی
verruca گندمه برامدگی
nodes دشواری برامدگی
bridges برامدگی بینی
bridge برامدگی بینی
sills برامدگی دریایی
tumors تومور برامدگی
bosses برامدگی تزیینی
bridged برامدگی بینی
node دشواری برامدگی
sill برامدگی دریایی
tumour تومور برامدگی
bossing برامدگی تزیینی
tumours تومور برامدگی
verrucas گندمه برامدگی
boss برامدگی تزیینی
knag گره چوب برامدگی
cockle گره و برامدگی پارچه
hillocks برامدگی در سطح صاف
knuckle برامدگی یا گره گیاه
knuckles برامدگی یا گره گیاه
papula برامدگی خارش دار
papilla برامدگی نوک دار
outgrwth برامدگی گوشت زیادی
tubercular برامدگی دار سلی
hillock برامدگی در سطح صاف
cockles گره و برامدگی پارچه
stigmas لکه ننگ برامدگی
tubercle برامدگی دندان اسیاب
projection پیش افکنی برامدگی
nubble برامدگی یاگره کوچک
projections پیش افکنی برامدگی
stigma لکه ننگ برامدگی
inion برامدگی پشت کله
hummock برامدگی زمین در مرداب
pigeon breast برامدگی جناغ سینه
tuberous دارای برامدگی گره دار
fingers باندازه یک انگشت میله برامدگی
tuberculous دارای برامدگی یا دکمه مسلول
mounts سوار شدن قله برامدگی
finger باندازه یک انگشت میله برامدگی
umbo قبه سپر قوز برامدگی
mount سوار شدن قله برامدگی
cam برامدگی قطعه گوشه دار
cams برامدگی قطعه گوشه دار
glabella برامدگی پیشانی میان دو ابرو
excrescency اماس گیاهی یا حیوانی برامدگی
caulk برامدگی زیر نعل اسب
chicken breast برامدگی عظم قص یا استخوان سینه
gyrus برامدگی چین خورده مغز
bulbs هر نوع برامدگی یاتورم شبیه پیاز
nook قطعه زمین پیش امده برامدگی
bulb هر نوع برامدگی یاتورم شبیه پیاز
fourchette برامدگی سه گوش درکف پای اسب
trochanter برامدگی در بالای تنه استخوان ران
fusee امرود برامدگی ساق پای اسب
bleb برامدگی روی پوست انسان یاگیاه
antihelix برامدگی قسمت غضروفی خارج گوش
tuber سیبک برامدگی زگیل مانند برجستگی
monticule تپه کوچک اتش فشانی برامدگی
tubers سیبک برامدگی زگیل مانند برجستگی
beard هرگونه برامدگی تیزشبیه مو و سیخ در گیاه و حیوان
beards هرگونه برامدگی تیزشبیه مو و سیخ در گیاه و حیوان
separation zone منطقه واسطه حد فاصل یکانها منطقه جداسازی یکانها
keloid برامدگی ایکه درمحل التیام زخم پدید می اید
olivary body بر امدگی جلو پیاز مخ برامدگی قدامی بصل النخاع
cumulus mammatus ابرهای متراکمی با برامدگی اونگ مانند در سطح زمین
interspinalis ماهیچه کوتاهی که برامدگی مهرههای پشت رابهم می پیوند د
burred برامدگی تیز یا زبر یک فلز براثر عملیات ماشین کاری
rose gall برامدگی در درخت نسترن که انرا حشره ویژهای فراهم می ورد
burring برامدگی تیز یا زبر یک فلز براثر عملیات ماشین کاری
burrs برامدگی تیز یا زبر یک فلز براثر عملیات ماشین کاری
kissing button برامدگی روی زه که درکشیدن کامل کمان با لب کمانگیر مماس میشود
burr برامدگی تیز یا زبر یک فلز براثر عملیات ماشین کاری
offsets برامدگی یا فرورفتگی هائی که برای دربرگرفتن قسمتهای دیگر ساختمان پیش بینی میشود
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com