Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
neap
خفیف ترین جزر و مد
Other Matches
end
با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
ended
با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
ends
با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
nethermost
پایین ترین زیر ترین
carried
با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carries
با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carry
با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carrying
با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
combat resolution
تعیین جزئی ترین رده رزمی جزئی ترین رده شرکت کننده در رزم
court rug
فرش تالاری یا درباری
[این نوع فرش از نفیس ترین و گران ترین فرش ها می باشد و دارای نقش ها و طرح های عالی با نخ ممتاز بوده و فقط بصورت سفارشی برای محل های خاص بافته می شود.]
faintest
خفیف
fainter
خفیف
fainted
خفیف
faint
خفیف
mildest
خفیف
milder
خفیف
faints
خفیف
gauze
مه خفیف
mild
خفیف
febricula
تب خفیف
waff
خفیف
low
خفیف
lowered
خفیف کردن
hypomania
مانی خفیف
let-ups
خفیف شدن
let-up
خفیف شدن
let up
خفیف شدن
pseudodebility
کودنی خفیف
low pressure
فشار خفیف
hypomania
شیدایی خفیف
hypomania
جنون خفیف
gossamery
خفیف لطیف
smallest
محقر خفیف
smaller
محقر خفیف
small
محقر خفیف
lowers
خفیف کردن
lower
خفیف کردن
lowering
خفیف کردن
stroking
ضربه خفیف
stroke
ضربه خفیف
stroked
ضربه خفیف
strokes
ضربه خفیف
popgun
تفنگ خفیف
low tide
جزر ومد خفیف
whee
صدای سوت خفیف
subrange
میدان تیر خفیف
low water
جزر ومد خفیف
hypomanic
دارای جنون خفیف
hemiparesis
فلج خفیف یک سویه
pastel shades
سایه رنگهای خفیف
low explosive
ماده منفجره کندسوختار خفیف
paresis
فلج خفیف ضعف عضلانی
pastel
<adj.>
رنگهای خفیف
[با مداد رنگی]
humiliating
پست سازنده خفیف کننده
humiliatingly
پست سازنده خفیف کننده
microseism
زمین لرزه غیرمحسوس زلزله خفیف
backmost
پس ترین
nethermost
پست ترین
drier
: خشک ترین
lattermost
عقب ترین
bottommost
پایین ترین
downmost
پایین ترین
lattermost
پست ترین
best
عظیم ترین
arrant
بدنام ترین
undermost
زیر ترین
undermost
پایین ترین
hindmost
عقب ترین
driest
خشک ترین
rightmost
راست ترین
most important
<adj.>
مهم ترین
westernmost
غربی ترین
lowest
پایین ترین
backmost
عقب ترین
foremost
پیش ترین
least significant
کم اهمیت ترین
topmost
اعلی ترین
middlemost
میان ترین
rearmost
عقب ترین
aftmost
عقب ترین
lowermost
پایین ترین
most significant
پراهمیت ترین
meritorious
شایسته ترین
eldest
مسن ترین
proto
مهم ترین
lower most
پایین ترین
midmost
میان ترین
first and foremost
<adv.>
پیش ترین
more like;most like
شبیه ترین
furthest
پیشرفته ترین
leftmost
سمت چپ ترین
neap tide
پائین ترین جزر و مد
lsb
کم اهمیت ترین بیت
tenth rate
از پایین ترین جنس
royal road
اسان ترین راه
most significant digit
با اهمیت ترین رقم
least significant bit
کم اهمیت ترین بیت
most significant bit
با ارزش ترین بیت
most significant digit
با ارزش ترین رقم
most significant bit
با اهمیت ترین بیت
least significant digit
کم اهمیت ترین رقم
ticks
سخت ترین مرحله
heartstring
عمیق ترین احساسات دل
ticked
سخت ترین مرحله
best
شایسته ترین پیشترین
aftermost
عقب ترین واپسین
easternmost
شرقی ترین نقطه
eastermost
شرقی ترین نقطه
bottom price
پائین ترین قیمت
innermost
داخلی ترین دراعماق
full-backs
عقب ترین بازی کن
full-back
عقب ترین بازی کن
next
نزدیک ترین پس ازان
tick
سخت ترین مرحله
top flight
اعلی ترین مرتبه
tenth rate
پایین ترین درجه
Put your warmest clothes on .
گرم ترین لباسهایت را تن کرد
main battle tank
قوی ترین تانک رزمی
lower high water
پایین ترین پیشرفت اب دریا
admirals
عالی ترین افسرنیروی دریایی
admiral
عالی ترین افسرنیروی دریایی
last
پایین ترین درجه یا مقام
lasts
پایین ترین درجه یا مقام
lasted
پایین ترین درجه یا مقام
primitive data type
ساده ترین شکل داده
culminant
درمرتفع ترین موضع کامل
curtail step
پایین ترین پله پلگان
curtal step
پایین ترین پله پلگان
combat resolution
پایین ترین رده رزمی
sternmost
عقب ترین قسمت کشتی
thermosphere
خارجی ترین لایه اتمسفر
fullback
جای عقب ترین بازی کن
exosphere
خارجی ترین لایه اتمسفر
troposphere
پایین ترین بخش اتمسفر
upmost
عالی ترین بالاترین درجه
skirting armor
ضخیم ترین قسمت زره تانک
lowest common multiple
[LCM]
کوچک ترین مضرب مشترک
[ک.م.م]
[ریاضی]
least upper bound
[lub, LUB]
کوچک ترین کران بالا
[ریاضی]
smallest common multiple
کوچک ترین مضرب مشترک
[ریاضی]
This is the easisrt way.
این آسان ترین راه است
least common multiple
کوچک ترین مضرب مشترک
[ریاضی]
supremum
کوچک ترین کران بالا
[ریاضی]
subcutis
عمیق ترین قسمت زیر پوست
lowest common multiple
کوچک ترین مضرب مشترک
[ریاضی]
least common multiple
کوچک ترین مضرب مشترک
[ک.م.م]
[ریاضی]
last but not least
<idiom>
آخرین موقعیت وپر اهمیت ترین
next of kin
نزدیک ترین خویشاوندان منسوب بلافصل
heart strings
عمیق ترین احساسات دل رشته هایاریسمانهای دل
belly
کلفت ترین قسمت قلاب ماهیگیری
bottom
با پایین ترین نرخ تنزیل کردن
least developed countries
پائین ترین کشورهای در حال توسعه
lower low water
پایین ترین پست رفت اب دریا
bellies
کلفت ترین قسمت قلاب ماهیگیری
master pick
پایین ترین دندانه تیغه اسکیت
master tooth
پایین ترین دندانه تیغه اسکیت
bottoms
با پایین ترین نرخ تنزیل کردن
aftermost
نزدیکترین دگل عقب کشتی پست ترین
best seller
پرفروش ترین مال التجاره پرتیراژترین کتاب
This is the oldest Persian script in existence.
این قدیمی ترین خط فارسی موجود است
best-seller
پرفروش ترین مال التجاره پرتیراژترین کتاب
greatest common divisor
بزرگ ترین مقسوم علیه مشترک
[ریاضی]
greatest common factor
[GCF]
بزرگ ترین مقسوم علیه مشترک
[ریاضی]
highest common factor
[HCF]
بزرگ ترین مقسوم علیه مشترک
[ریاضی]
white wool
[مرغوب ترین نوع پشم از لحاظ رنگ]
msd
با اهمیت ترین رقم Digit Significant ost
greatest common divisor
[gcd]
بزرگ ترین مقسوم علیه مشترک
[ریاضی]
knight bachelor
پایین ترین مرتبه سلحشوری قدیم انگلیس
best-sellers
پرفروش ترین مال التجاره پرتیراژترین کتاب
water collecting sump
پایین ترین نقطه در یک سیستم که در ان اب جمع میشود
rock-bottom
کمترین و نازلترین قیمت پایین ترین قسمت
msb
با اهمیت ترین بیت Bit Significant ost
endodermis
داخلی ترین بافت پوسته ریشه وساقه
rock bottom
کمترین و نازلترین قیمت پایین ترین قسمت
intima
درونی ترین غشاء پوششی رگها و سایررباطهای بدن
physical
پایین ترین لایه استاندارد شبکه ISO/OSI
ahmad
اسم حضرت رسول اکرم -ستوده تر- برگزیده ترین
dynamically
ن ترین مسیر داده از بین تغییرات در زمان اتصال
Milco
میلکو
[مرغوب ترین فرش رومانی با چله پنبه ای]
dynamic
ن ترین مسیر داده از بین تغییرات در زمان اتصال
The box office star of 1980.
پول ساز ترین هنر پیشه سال 1980
masters
مهمترین شخص یا وسیله در سیستم . به روزترین و درست ترین فایل
geodetic
کوتاه ترین خط ترسیم شده بین دو نقطه در روی سطح
geodesic
کوتاه ترین خط ترسیم شده بین دو نقطه درروی سطح
mastered
مهمترین شخص یا وسیله در سیستم . به روزترین و درست ترین فایل
master
مهمترین شخص یا وسیله در سیستم . به روزترین و درست ترین فایل
degrade
کم کردن درجه خفیف کردن
degrades
کم کردن درجه خفیف کردن
geodeticline
کوتاه ترین خطی که دونقطه رادر روی سطحی بهم میپوند د
high fidelity
ایجاد صدا با عالی ترین درجه وشباهت زیاد به اصل ومبداء ان
geodetical
کوتاه ترین خطی که دونقطه رادر روی سطحی بهم میپوند د
garboard
پایین ترین حاشیه چوبی یااهنی که روی حمال کشتی قرارمیدهند
bilge
پایین ترین قسمت ساختمان هواپیما که اب کثافات و دیگرضایعات در ان جمع میشود
hyperfocal distance
نزدیک ترین فاصلهای که ازانجا میتوان عکس برداری واضح وروشن نمود
optimum
سیستم کدگذاری که سریع ترین دستیابی و بازیابی را به داده ذخیره شده دارد
weakest maintained
ضعیف ترین مخلوط سوخت که تحت شرایط معین میتواندتوان را بیشینه نگهدارد
circular carpet
قالی مدور یا دایره ای شکل که قدیمی ترین آن مربوط به قرن شانزدهم میلادی می باشد
silicon valley
محلی در دره سانتاکلارای کالیفرنیا باگسترده ترین تمرکز تجارت وکار تکنولوژی عالی در جهان
minimum
سیستم کدگذاری که سریع ترین دستیابی و زمان بازیابی را برای داده ذخیره شده دارد
Pentium Pro
قوی ترین پردازنده موجود سافت Intel. که جایگزین Pentium میشود برای PCهای با کارایی بالا
The darkest hour is that before the down.
<proverb>
تاریک ترین لیظه هنگامی است که چیزی به فجر نمانده است .
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com