Dictiornary-Farsi | خلاصه وار نوشتن ،چکیده گویی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (11 milliseconds)

English	Persian
touch on (upon) <idiom>	خلاصه وار نوشتن ،چکیده گویی


Other Matches

extracts	چکیده خلاصه وضعیت
extract	چکیده خلاصه وضعیت
extracted	چکیده خلاصه وضعیت
extracting	چکیده خلاصه وضعیت
precis	خلاصه نوشتن
minute	خلاصه ساختن صورت جلسه نوشتن
abstracting	چکیده چکیده کردن
abstract	چکیده چکیده کردن
abstracts	چکیده چکیده کردن
chiromancy	پیش گویی وغیب گویی با دیدن خطوط کف دست
epitomist	شخصی که کتابی را خلاصه کند خلاصه نویس
photodigital memory	سیستم حافظه کامپیوتری که از لیزر برای نوشتن داده روی فیلم ای که بعدا چندین بار قابل خواندن است ولی نه نوشتن استفاده میکند. WORM نیز گفته میشود. حافظه نوشتن یک بار
digested	خلاصه کردن و شدن خلاصه
digest	خلاصه کردن و شدن خلاصه
digesting	خلاصه کردن و شدن خلاصه
digests	خلاصه کردن و شدن خلاصه
telnet	پروتکل TCP/ IP که به کاربر امکان اتصال و کنترل از طریق اینترنت به کامپیوترهای راه دور میدهد به طوری ککه گویی همان جا هستند و دستورات را تایپ میکند به طوری که گویی در مقابل کامپیوترهستند
scrawls	با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawl	با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawling	با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawled	با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
write protect	غیر ممکن کردن نوشتن روی فلاپی دیسک یا با حرکت دادن قسمت حفافت در مقابل نوشتن
oozed	چکیده
brief description	چکیده
emulsioned	چکیده
emulsioning	چکیده
emulsions	چکیده
ooze	چکیده
oozing	چکیده
oozes	چکیده
concepts	چکیده
concept	چکیده
emulsion	چکیده
tabloids	چکیده
tabloid	چکیده
abstracting	چکیده
abstracts	چکیده
abstract	چکیده
succinct	چکیده
outline	خلاصه خلاصه کردن
outlines	خلاصه خلاصه کردن
outlining	خلاصه خلاصه کردن
outlined	خلاصه خلاصه کردن
dripping	صدای چکیده
droppings	چکیده سرگین
dripping	چکیده گوشت
precis	چکیده مطلب
encipher	برمز نوشتن رمز نوشتن
resuming	چکیده کلام ادامه یافتن
resume	چکیده کلام ادامه یافتن
resumed	چکیده کلام ادامه یافتن
resumes	چکیده کلام ادامه یافتن
dripping pan	فرفی که چکیده کباب دران میریزد
to a. letter	روی نامه عنوان نوشتن نامه نوشتن کاغذی رابعنوان
DVD	درایو دیسک DVD که به کاربر امکان نوشتن , پاک کردن و نوشتن مجدد داده روی دیسک DVD میدهد
erasable	قطعه حافظه فقط خواندنی که توسط ولتاژ اعمال شده به سوزن نوشتن آن برنامه ریزی است و داده بهاین سوزن نوشتن اعمال میشود وتوسعه اشعه مافوق بنفش پاک میشود
he dose not know how to write	نوشتن نمیداند نوشتن بلدنیست بلدنیست بنویسد
so to peaking	گویی
to stab in the back	بد گویی
soliloquies	تک گویی
knop	گویی
soliloquy	تک گویی
as thought	گویی
outdpokenness	رک گویی
candor	رک گویی
hypophrasia	کم گویی
plain speaking	رک گویی
candour	رک گویی
downrightness	رک گویی
ingenuousness	رک گویی
free spokenness	رک گویی
pauciloquy	کم گویی
scandal	بد گویی
laconic speech	کم گویی
hypologia	کم گویی
one would say	گویی
scandals	بد گویی
tympany	گزافه گویی
ironies	وارونه گویی
invective	ناسزا گویی
gossip	اراجیف بد گویی
irony	وارونه گویی
gossiped	اراجیف بد گویی
gossiping	اراجیف بد گویی
gossips	اراجیف بد گویی
knocks	بد گویی کردن از
to speak ill of	بد گویی کردن از
to fling d.	بد گویی کردن
knocked	بد گویی کردن از
extemporization	بالبداهه گویی
unreserve	بی پرده گویی
waggery	بذله گویی
idioglossia	نامفهوم گویی
idiolalia	مهمل گویی
free spokenness	ساده گویی
bullshit	گزافه گویی
facetiousness	بذله گویی
word salad	اشفته گویی
wittiness	لطیفه گویی
wittiness	بذله گویی
overstatement	گزافه گویی
knob	دستگیره گویی
knobs	دستگیره گویی
vituperation	ناسزا گویی
verbalization	دراز گویی
gratulation	تبریک گویی
tautologize	مکرر گویی
poeticism	شعر گویی
self contradiction	تناقض گویی
scandalum magnatum	بد گویی از بزرگان
rodomontade	گزاف گویی
rhodomontade	گزاف گویی
disclosures	بی پرده گویی
wits	بذله گویی
revilement	ناسزا گویی
reticency	سکوت کم گویی
disclosure	بی پرده گویی
ellipsis	بریده گویی
wit	بذله گویی
prate	یاوه گویی
divagation	پریشان گویی
divination	غیب گویی
pseudology	دروغ گویی
so to speak	چنانکه گویی
soliloquize	تک گویی کردن
somniloquy or quence	سخن گویی
knock	بد گویی کردن از
jests	بذله گویی
repetition	باز گویی
jest	بذله گویی
repetitions	باز گویی
iterance	باز گویی
labyrinthine speech	پریشان گویی
polylogia	پریشان گویی
polyphrasia	پریشان گویی
lallation	کودکانه گویی
logorrhea	پراکنده گویی
metonymy	به تقریب گویی
missatement	خلاف گویی
stilted speech	مطنطن گویی
open heartedness	رک گویی صداقت
echophrasia	پژواک گویی
echolalia	پژواک گویی
ranten	بیهوده گویی
contradictions	خلاف گویی
improvisation	بدیهه گویی
exaggeration	گزافه گویی
jocosely	بذله گویی
jocose	بذله گویی
piffle	مهمل گویی
tachylalia	شتابان گویی
ambage	ابهام گویی
restatements	باز گویی
tachyphemia	شتابان گویی
restatement	باز گویی
premonitions	شوم گویی
incoherence	گسسته گویی
premonition	شوم گویی
agitolalia	شتابان گویی
reticence	سکوت کم گویی
ranting	بیهوده گویی
rants	بیهوده گویی
cluttering	بریده گویی
witticism	بذله گویی
door-knob	دستگیره گویی
leasing	دروغ گویی
contradiction	خلاف گویی
ranted	بیهوده گویی
verbosity	اطناب گویی
witticisms	بذله گویی
rant	بیهوده گویی
overstatements	گزافه گویی
succinct <adj.>	خلاصه
epitome	خلاصه
short <adj.>	خلاصه
resume	خلاصه
resuming	خلاصه
survey	خلاصه
resumed	خلاصه
abridgment	خلاصه
resumes	خلاصه
surveyed	خلاصه
extraction	خلاصه
fleeting <adj.>	خلاصه
brief description	خلاصه
upshot	خلاصه
comprisal	خلاصه
concise <adj.>	خلاصه
summaries	خلاصه
condensation	خلاصه
summary	خلاصه
quintes sence	خلاصه
scantling	خلاصه
surveys	خلاصه
compendium	خلاصه
in one word	خلاصه
synopses	خلاصه
briefer	خلاصه
in one world	خلاصه
briefed	خلاصه