English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 112 (7 milliseconds)
English Persian
automatic pilot خلبان اتوماتیک
automatic pilots خلبان اتوماتیک
autopilot خلبان اتوماتیک
autopilot [A/P] خلبان اتوماتیک [حمل و نقل هوایی]
automatic pilot [A/P] خلبان اتوماتیک [حمل و نقل هوایی]
Other Matches
copilot کمک خلبان خلبان دوم
automatic اتوماتیک
unmanned اتوماتیک
manual/automatic mode اتوماتیک
an automatic اتوماتیک
automatics اتوماتیک
automatic speed selector سلکتور اتوماتیک
automatic welding جوشکاری اتوماتیک
full automatic تمام اتوماتیک
automatic cutout فیوز اتوماتیک
fully automatic تمام اتوماتیک
automatic mixture control کنترل غلظت اتوماتیک
automatic control technology تکنولوژی اتوماتیک کنترل
adp پردازش داده اتوماتیک
automatic programming برنامه نویسی اتوماتیک
asr ارسال و دریافت اتوماتیک
automatic direction finder جهت یاب اتوماتیک
computer integrated manufactureing کارخانه کاملا" اتوماتیک
automated purchasing خرید بصورت اتوماتیک
autocomplete کامل شدن اتوماتیک [کامپیوتر]
cam operated automatic lathe ماشین تراش اتوماتیک بادامکی
full automatic lathe ماشین تراش تمام اتوماتیک
cim Integrated Computerکارخانه کاملا" اتوماتیک Input Computer
ride control سیستم کنترل ایرودینامیکی اتوماتیک که شتاب قائم ناشی از تندبادها را کاهش میدهد
wraparound توسعه و بسط اتوماتیک خطی از یک متن به دو خط یا بیشتر به واسطه محدودیت ناحیهای از صفحه نمایش
low supercharger gear دور کم سوپرشارژر درموتورهای پیستونی که معمولا بصورت اتوماتیک توسط یک فشارسنج کنترل میشود
fly boy خلبان
piloted خلبان
pilots خلبان
aivatrix خلبان زن
aeronaut خلبان
pilot خلبان
pilotless بی خلبان
aviators خلبان
aviator خلبان
droned هواپیمای بی خلبان
co pilot کمک خلبان
cockpit canopy سایبان خلبان
flying officer افسر خلبان
first pilot خلبان اول
copilot کمک خلبان
nautical خلبان کتاب
cockpit اطاقک خلبان
cockpits کابین خلبان
cockpits اطاقک خلبان
drones هواپیمای بی خلبان
soloists خلبان تک پرواز
soloist خلبان تک پرواز
droning هواپیمای بی خلبان
drone هواپیمای بی خلبان
beeps هواپیمای بی خلبان
co-pilots کمک خلبان
beeping هواپیمای بی خلبان
beep هواپیمای بی خلبان
beeped هواپیمای بی خلبان
co-pilot کمک خلبان
compilot کمک خلبان
cockpit کابین خلبان
auto lean مخلوط رقیق سوخت و هوا که نسبت ان توسط کنترل کننده اتوماتیک در کاربوراتور ثابت نگاهداشته میشود
fury نوعی جت تک موتوره و تک خلبان
sailplaner خلبان هواپیمای بی موتور
cockpit اطاقک خلبان درهواپیما
pilot's trace کالک دستی خلبان
army aviator خلبان هوانیروز نیروزفر
army aviator خلبان نیروی زمینی
cockpits اطاقک خلبان درهواپیما
ace خلبان ماهر و متهور
aces خلبان ماهر و متهور
unattended به طور خودکار بی خلبان
pilot's trace کالک راهنمای خلبان هواپیما
piloted خلبان هواپیما راننده کشتی
pilot خلبان هواپیما راننده کشتی
pilots خلبان هواپیما راننده کشتی
test pilots خلبان ازمایش کننده هواپیما
test pilot خلبان ازمایش کننده هواپیما
drone antisubmarine helicopter هلی کوپتر بی خلبان ضدزیردریایی
kamikaze خلبان ازجان گذشته ژاپنی
automatic pilot [A/P] خلبان خودکار [حمل و نقل هوایی]
autopilot [A/P] خلبان خودکار [حمل و نقل هوایی]
How can I make such pilot چگونه میتوانم با خلبان جمله بسازم
clamshell کاناپه خلبان که از جلو یاعقب لولا شده
hand glider هواپیمای بی موتور کوچک که خلبان از ان اویزان میشود
sky surfer هواپیمای بی موتور کوچک که خلبان از ان اویزان میشود
helicopter pilot خلبان چرخبال [شغل] [حمل و نقل هوایی]
helicopter pilot خلبان هلیکوپتر [شغل] [حمل و نقل هوایی]
automatic recovery program برنامه ترمیمی خودکار برنامه بازیابی اتوماتیک
standing wave موج نوساندار هوا که در اوج خلبان از ان استفاده میکند
decision height حداکثر ارتفاع مسیر فرودهواپیمای بی خلبان از سطح زمین
decision altitude ارتفاع نهایی مسیرفرودهواپیمای بی خلبان حداکثرارتفاع در مسیر فرود
auto rich مخلوط غلیظ سوخت و هوا که نسبت ان توسط کنترل کننده مخلوط اتوماتیک درکاربوراتور ثابت نگهداشته میشود
astrodome گنبد شیشهای که خلبان میتواند از وراء ان اسمان رامشاهده کند
wingman خلبانی که خارج از فرمان دسته هوایی حرکت میکند خلبان جناحی
cartridge actuated device وسیلهای که با فشار گازفشنگ کار میکند وسیله فشنگی برای پرتاب صندلی خلبان
artificial horizon یکی از الات اصلی کابین خلبان که وضعیت هواپیما را نسبت به افق نشان میدهد
wobble pump پمپ دستی در کابین خلبان برای وارد ساختن فشار اولیه به سوخت قبل از استارت موتور پیستونی
droning خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
drone خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
cabin pressure altimeter ارتفاع سنج نشان دهنده فشارکابین خلبان فشار سنج کابین
drones خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
droned خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
fire bee نوعی هدف کش کنترل شونده از روی زمین نوعی هواپیمای بی خلبان توربوجتی
skippering فرمانده دسته نظامی فرمانده یا خلبان هواپیما کاپیتان
skipper فرمانده دسته نظامی فرمانده یا خلبان هواپیما کاپیتان
skippered فرمانده دسته نظامی فرمانده یا خلبان هواپیما کاپیتان
skippers فرمانده دسته نظامی فرمانده یا خلبان هواپیما کاپیتان
pressure breathing تنفس مصنوعی دادن با تولیداختلاف فشار هوا دستگاه تنفس یدکی اکسیژن برای خلبان
command ejection پرتاب کابین خلبان با فرمان سیستم پرتاب خودکار کابین
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com