Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English
Persian
The persian gulf is between Iran and saude Arabia .
خلیج فارس میان ایران وعربستان سعودی قرار گرفته
Other Matches
room-sized rug
فرش های ایرانی
[فرش های درباری]
[بافت این فرش ها که برای مفروش کردن تالارها و سالن های بزرگ استفاده می شود در ایران در اواخر قرن دوازدهم رواج یافت. بیشتر مشتریان کشورهای حوزه خلیج فارس و اروپایی اند.]
Persian Gulf
خلیج فارس
embayment
حبس در خلیج قرار دادن
fish design
طرح ماهی درهم یا هراتی
[این نوع طرح به گونه های مختلف در فرش ایران، ترکیه، چین و هند بکار گرفته می شود.]
reposing upon
قرار گرفته بر
nidicolous
در اشیانه قرار گرفته
underlying
در زیر قرار گرفته
pope's eye
غدهای که در میان ران گوسفندکه چربی پیرامون انرا گرفته است
capsulate
درمحفظه یاحفره قرار گرفته
jugate
روی هم قرار گرفته جفت
applique
مورد استفاده قرار گرفته
oppressed
تحت ستم قرار گرفته
tried
در محک ازمایش قرار گرفته
Joshegan
جوشقان
[این منطقه در مرکز ایران از قرن دوازدهم هجری قالیبافی با طرح بندی لوزی معروف بوده است. لوزی ها از انواع گل ها بهره گرفته و گاه حالت یک ترنج بزرگ دارد.]
Tekke motife
نگاره تکه
[این نقش در فرش های ترکمن چه در ایران و چه در ترکمنستان مورد استفاده قرار می گیرد و بصورت هشت ضلعی کنگره ای می باشد.]
cathectic
تحت اثر قوه شهوانی قرار گرفته
anti propeller end
انتهای موتور که دور از ملخ قرار گرفته
his leg rested on a stone
پایش روی سنگی قرار گرفته بود
the boxes were nested
جعبه ها یکی در توی دیگری قرار گرفته بودند
if the knee is affected
اگر زانو تحت تأثیر قرار گرفته است
ipsilateral
قرار گرفته و یا فاهرشده روی همان سمت بدن
concentric shafts
شفتهای هم محور که داخل یکدیگر قرار گرفته اند
insert
[قرار دادن پود میان تار]
bayed
فضایی در پوشش کامپیوتر که دیسک درایو قرار گرفته است
bay
فضایی در پوشش کامپیوتر که دیسک درایو قرار گرفته است
bays
فضایی در پوشش کامپیوتر که دیسک درایو قرار گرفته است
baying
فضایی در پوشش کامپیوتر که دیسک درایو قرار گرفته است
blind dates
قرار ملاقات میان زن ومردی که همدیگر را نمیشناسند
blind date
قرار ملاقات میان زن ومردی که همدیگر را نمیشناسند
v engine
موتور پیستونی که سیلندرهای ان در دو ردیف مایل بشکل 7 قرار گرفته اند
board computer
یک کامپیوتر که تمام مولفههای الکترونیکی ان روی یک برد قرار گرفته است
biplane interference
تداخل ایرودینایکی بین دو بال که روی یکدیگر قرار گرفته اند
matrixes
روشی که کلیدهای صفحه کلید به صورت آرایه اتصالات قرار گرفته اند
post implementation review
ارزیابی یک سیستم پس از این که برای چندین ماه مورداستفاده قرار گرفته است
tabbing
تنظیم یک ستون از اعداد به طوری که نقاط دهدهی عمودی قرار گرفته اند
matrix
روشی که کلیدهای صفحه کلید به صورت آرایه اتصالات قرار گرفته اند
Pope, Arthur Upham
آرتور پوپ
[که در ایران به پروفسور پوپ معروف می باشد یک کاشف و منتقد آمریکایی استکه در زمینه های مختلف هنر ایران سال ها تحقیق نموده.]
transborder
ارتباطات میان سیستمهای کامپیوتری که در کنارمرزهای ملی قرار دارند
rams
افزایش فشار در لوله و غیره که روبروی جهت حرکت نسبی باد قرار گرفته
shuttle
ماکو
[وسیله ای که نخ پود در آن قرار گرفته و بین نخ های تار عبور داده می شود.]
rammed
افزایش فشار در لوله و غیره که روبروی جهت حرکت نسبی باد قرار گرفته
ram
افزایش فشار در لوله و غیره که روبروی جهت حرکت نسبی باد قرار گرفته
decimals
تنظیم یک ستون از داده به طوری که نقاط دهدی آن به صورت عمودی قرار گرفته اند
decimal
تنظیم یک ستون از داده به طوری که نقاط دهدی آن به صورت عمودی قرار گرفته اند
x engine
موتور پیستونی با چهار ردیف سیلندر که از نمای روبروبصورت ایکس قرار گرفته اند
cartouche border
قاب و کتیبه ای که بیشتر در حواشی بکار گرفته شده و نقش درون آن بصورت یک در میان در هر قاب تکرار می شود
oblique compartment
قسمتی از زمین که محورطولی ان نسبت به سمت حرکت یکانها به طور مایل قرار گرفته باشد
cordon bleu
گوشتی که در میان آن ژامبون و پنیر قرار داده و سرخمیکنند و معمولا با سس سرو میشود
overlays
قطعه کاغذ روی کلیدهای صفحه کلید برای بیان کار آنها قرار گرفته است
overlaying
قطعه کاغذ روی کلیدهای صفحه کلید برای بیان کار آنها قرار گرفته است
overlay
قطعه کاغذ روی کلیدهای صفحه کلید برای بیان کار آنها قرار گرفته است
dominion
ار 9491 این کلمه معادل "مملکت عضو جامعه ممالک مشترک المنافع بریتانیا" commonwealthcountry قرار گرفته است
Saudi Arabia
کشور پادشاهی عربستان سعودی
sole a for iran
تنهانماینده برای ایران نماینده انحصاری برای ایران
fasces
یک دسته میله که تبری در میان ان قرار داشته وپیشاپیش فرمانداران رومی می بردند و نشان قدرت بوده
burned
کلمه رمز برای تعیین اینکه عامل مخفی اطلاعاتی در معرض کشف قرار گرفته یا قابلیت اعتمادبه او کم شده است
delta clock
که خطا داشته یا در حلقه بی انتها قرار گرفته و یاوضعیت اشتباه داشته
priest ridden
زیر نفوذ کشیشان قرار گرفته منکوب کشیشان
window
پنجرهای در سیستم گرافیکی که متن ها در فضاهای کوچک صفحه قرار گرفته اند پیش از آنکه به محل نهایی اختصاص داده شوند
khamseh
خمسه
[در جنوب غرب ایران و از پنج قبیله قدیمی ایران تشکیل شده که در گذشته با قبائل دیگر منطقه اتحادیه ای را در مقابل ایل قشقایی بوجود آورده بودند. امروز نقش خمسه بیشتر با طرح بهارلو شناخته می شود.]
BOF
متن نهایی که با استفاده از بخشهای استاندارد متن در یک کلمه پرداز در کنار هم قرار گرفته اند
boilerplate
متن نهایی که با استفاده از بخشهای استاندارد متن در یک کلمه پرداز در کنار هم قرار گرفته اند
cards
کارت پلاستیکی نازک با وسیله حافظه و ریز پردازنده که در آن قرار گرفته است که برای انتقال الکترونیکی یا مشخص کردن کاربر انجام میشود
card
کارت پلاستیکی نازک با وسیله حافظه و ریز پردازنده که در آن قرار گرفته است که برای انتقال الکترونیکی یا مشخص کردن کاربر انجام میشود
decimals
کلید وارد کردن اعداد دهدهی با استفاده از پردازنده لغت که نقاط دهدهی آن به صورت عمودی قرار گرفته اند
decimal
کلید وارد کردن اعداد دهدهی با استفاده از پردازنده لغت که نقاط دهدهی آن به صورت عمودی قرار گرفته اند
ended
حرکت داده به چپ یا راست درکلمه بیتهایی که از مرز کلمه بیرون قرار بگیرند نادیده گرفته می شوند و با صفر جانشین می شوند
ends
حرکت داده به چپ یا راست درکلمه بیتهایی که از مرز کلمه بیرون قرار بگیرند نادیده گرفته می شوند و با صفر جانشین می شوند
end
حرکت داده به چپ یا راست درکلمه بیتهایی که از مرز کلمه بیرون قرار بگیرند نادیده گرفته می شوند و با صفر جانشین می شوند
fasces
[نمادی در روم قدیم یک دسته میله که تبری در میان آن قرار داشت و و پیشاپیش فرمانداران رومی می بردند که نشان قدرت آنها بود.]
plan range
در شناسایی از روی عکس هوای فاصله افقی بین نقطه پای عمود هواپیما تا شیئی که روی زمین قرار گرفته است
devices
فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
device
فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
coordinated turn
دورزدن هواپیما بطوریکه کنترلهای مربوط به دوران حول هر سه محور مورداستفاده قرار گرفته و مانع سر خوردن هواپیما به داخل یا خارج پیچ میشوند
heddle rod
چوب کوجی
[به آن نیره و ورد نیز گفته می شود، در بالای دار در محل تقاطع چله های زیر و رو، بین تارها جهت تفکیک و تنظیم آنها قرار گرفته.]
medallion
ترنج
[نقش اصلی که در مرکز فرش قرار گرفته و در طرح لچک ترنج به ابعاد و اشکال مختلف مانند الماسی، خورشیدی، شش وجهی، و بیضی بافته می شود.]
egoism
یکی از اصول فلسفه ماکیاولی و عبارت است ازاعتقاد به خودپرستی وخودخواهی انسان که مبنای فلسفه او به نام اگوئیسم جهانی قرار گرفته است
medoterranean
واقع در میان چند زمین میان زمینی
patinated
جرم گرفته کبره گرفته
brussels
دار الکتریکی یا ژاکارد که در تهیه فرش های ماشینی بکار رفته، تارها روی بوبین در بالای ماشین قرار گرفته و بسته به نیاز باز می شوند
[شبیه دار کرمانی]
و در آن حلقه های نخ پود بصورت بریده شده رها می گردد
upper memory
کیلو بایت از حافظه قرار گرفته بین حدود کیلوبایت و مگابایت . حافظه بیشتر بعد از حافظه معمول کیلوبایت است و قبل از حدود مگابایت
lion rug
فرش شیری
[این طرح بیشتر مربوط به استان فارس و عشایر آن منطقه بوده و گاه در طرح از شتر و یا حیوانات دیگر نیز استفاده می شود.]
bays
خلیج
lochs
خلیج
bay
خلیج
gulf
خلیج
loch
خلیج
gulfs
خلیج
baying
خلیج
bayed
خلیج
futtock
میان چوب میان تیر
intervenient
در میان اینده واقع در میان
bight
خلیج کوچک
frith
خلیج کوچک
hudson bay
خلیج هودسن
inlets
خلیج کوچک
dale
خلیج وغیره
inlet
خلیج کوچک
Finland
خلیج فنلاند
Mexico
خلیج مکزیک
coves
: خلیج کوچک
cove
: خلیج کوچک
dales
خلیج وغیره
Venezuela
خلیج ونزوئلا
baying
کهیر خلیج کوچک
bay
کهیر خلیج کوچک
bays
کهیر خلیج کوچک
bayed
کهیر خلیج کوچک
cod
فضای داخل خلیج یادریاچه
armlet
انشعاب کوچک دریاشبیه خلیج
Iran
ایران
persia
ایران
fairway
قسمت قابل کشتیرانی رودخانه یا خلیج
fairways
قسمت قابل کشتیرانی رودخانه یا خلیج
all iran
همه ایران
iranian
وابسته به ایران
of iranian nationality
تابع ایران
oil from iran
نفت ایران
iranian
اهل ایران
on the west of iran
در باختر ایران
the iranian nation
ملت ایران
avestan
زبان باستانی ایران
satrap
استاندار قدیم ایران
rial
واحد پول ایران
in iranian territory
در خاک
[سرزمین]
ایران
PETAG
شرکت فرش ایران
The Iranian currency.
پول رایچ ایران
iranian mathematical sociaty
انجمن ریاضیات ایران
iranian physical society
انجمن فیزیک ایران
Afshar design
طرح افشاری
[ابعاد فرش مربع شکل بوده و بیشتر در فارس و کرمان با زمینه کف ساده صورتی و نارنجی بوجود آمده و لچک و ترنج و قندیل بکار رفته در طرح با استفاده از خطوط هندسی بافته می شوند]
journal of the iranian mathematical soci
ماهنامه انجمن ریاضی ایران
Iran Carpet Company
شرکت سهامی فرش ایران
nestorian
کلیسای نسطوری قدیم ایران
I come from Iran . I am Iranian.
من اهل ایران هستم (ایرانی ام )
He was deported from Iran.
اورااز ایران اخراج کردند
iran u.s. claims tribunal
دیوان دعاوی ایران و امریکا
For example ( instance ) , lets take Iran .
مثلا" فرضا" همین ایران
iranian state railways
راه اهن دولتی ایران
He reanimated the Iranian agriculture.
کشاورزی ایران رازنده کرد
A part of Iranian territory.
بخشی از خاک ( سرزمین) ایران
accent mark
علامتی که پس ازیک نت قرار میگیرد و نشان میدهد که نت در چه گامی قرار دارد
alignment
میخی که در سوراخی قرار می دهند تا دو وسیله متوازن قرار بگیرند
alignments
میخی که در سوراخی قرار می دهند تا دو وسیله متوازن قرار بگیرند
estuaries
دهانه رودخانه بزرگی که شتکیل خلیج کوچکی دهد مدخل
Benin
خور بنین که بخش شمالی خلیج گینه راتشکیل میدهد
estuary
دهانه رودخانه بزرگی که شتکیل خلیج کوچکی دهد مدخل
posturing
چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
postures
چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
postured
چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
posture
چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
effluvium
پخش بخارج هوای گرفته و خفه استشمام هوای خفه و گرفته
This car is of Iranian make (manufacture).
این اتوموبیل ساخت ایران است
Irans industry is progressing.
صنعت ایران درحال ترقی است
sogdian
اهل سغدیا یا سغد قدیم ایران
I will depart the day after tomorrow with the Iran Air.
من پس فردا با ایران ایر پرواز می کنم.
Iranian goods are usally solid.
جنس ساخت ایران غالبا" محکم است
your reverence
عنوان کشیشان که برابر است با عناوین قدیمی ایران
indo iranian
وابسته به بخشی از زبانها....و ایران بدان سخن میگویند
Nahavand
شهر نهاوند
[در شمال غربی ایران نزدیک همدان]
his reverence
جناب اقای- عنوان کشیشان که برابراست باعناوین قدیمی ایران
surface mount technology
روش ساخت تختههای مدار که قط عات الکترونیکی مستقیماگ روی سطح تخته قرار دارند به جای اینکه در سوراخها قرار بگیرد و در آن محل جا شوند
writ of error
قرار یا حکم دادگاه که متضمن تصحیح اشتباه موجود در حکم یا قرار قبلی است
deep motif
نگاره گوزن و غزال
[که در فرش های حیوان دار و باغی ایران، هند و چین بکار می روند.]
classify
در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن
classifies
در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن
classifying
در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن
psychophysics
علم روابط میان روان وتن علم روابط میان روان شناسی وفیزیک
diamond design
طرح قاب لوزی
[که بیشتر در فرش های هندسی باف قشقایی، ایلیایی و نواحی غرب ایران بکار می رود.]
liman
خلیج مصب رودخانه مدخل رودخانه
countershaft
محور رابطه در یک رشته محور که بین محور ومتحرک قرار می گیرد تا نسبت سرعت زیادی را بوجود اوردو یا در محلی قرار گیرد که در ان اتصال مستقیم مشکل باشد
safflower
گل رنگ
[این گیاه صورت وحشی در کشورهای مختلف رشد می کند. در ایران در خراسان و تبریز وجود دارد. از گلبرگ ها رنگینه زرد استخراج می کنند.]
double knotting
گره دوخفتی یا دو رو
[که در بعضی از فرش های تزپینی ایران بکار رفته و هر دو طرف فرش دارای پرز با نقشی متفاوت است.]
piezoelectric
ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
bays
دهانه خلیج دهانه گشاد
baying
دهانه خلیج دهانه گشاد
bayed
دهانه خلیج دهانه گشاد
bay
دهانه خلیج دهانه گشاد
Tahmasb
شاه تهماسب
[پسر شاه اسماعیل موسس سلسله صفوی خدمات زیادی برای حفظ و اعتلا هنر فرشبافی ایران به جای گذاشت.]
fusty
بو گرفته
low spirited
گرفته
thickest
گرفته
low-spirited
گرفته
pokey
گرفته
thicker
گرفته
muggy
گرفته
uptight
گرفته
bunged up
قی گرفته
thick
گرفته
accustomed
خو گرفته
air less
گرفته
fustier
بو گرفته
addicted
خو گرفته
dulled
گرفته
fustiest
بو گرفته
dull
گرفته
clouded
گرفته
gruff
گرفته
adopted
گرفته
darksome
گرفته
hoarsest
گرفته
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com