English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (20 milliseconds)
English Persian
ro rub up خمیر کردن پرداخت کردن
Other Matches
subscribing تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribes تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribe تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribed تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
masticated خمیر کردن
masticate خمیر کردن
temper خمیر کردن
malaxate خمیر کردن
impaste خمیر کردن
tempered خمیر کردن
tempers خمیر کردن
levigate خمیر کردن
masticates خمیر کردن
kneads خمیر کردن
masticating خمیر کردن
kneading خمیر کردن
malax خمیر کردن
knead خمیر کردن
knead clay by hand خمیر کردن
kneaded خمیر کردن
mashing خمیر کردن شیفتن
mashed خمیر کردن شیفتن
mash خمیر کردن شیفتن
batters خراب کردن خمیر
batter خراب کردن خمیر
mashes خمیر کردن شیفتن
launches به اب انداختن کشتی پرداخت کردن گلوله یا موشک شروع کردن کار
launched به اب انداختن کشتی پرداخت کردن گلوله یا موشک شروع کردن کار
launching به اب انداختن کشتی پرداخت کردن گلوله یا موشک شروع کردن کار
launch به اب انداختن کشتی پرداخت کردن گلوله یا موشک شروع کردن کار
spends پرداخت کردن خرج کردن
smooth the paint رنگ کردن و پرداخت کردن
spend پرداخت کردن خرج کردن
to finish off پرداخت کردن
planish پرداخت کردن
burnishes پرداخت کردن
furbished پرداخت کردن
furbish پرداخت کردن
disburses پرداخت کردن
disbursing پرداخت کردن
burnish پرداخت کردن
buffer پرداخت کردن
furbishing پرداخت کردن
disbursed پرداخت کردن
tumbles پرداخت کردن
tumble پرداخت کردن
tumbled پرداخت کردن
polish پرداخت کردن
polishes پرداخت کردن
furbishes پرداخت کردن
scours پرداخت کردن
pays پرداخت کردن
pay off پرداخت کردن
paying پرداخت کردن
scoured پرداخت کردن
scour پرداخت کردن
pay پرداخت کردن
disburse پرداخت کردن
reimburses باز پرداخت کردن
reimbursed باز پرداخت کردن
pay in advance پیش پرداخت کردن
reimburse باز پرداخت کردن
reimbursing باز پرداخت کردن
buff با چرم پرداخت کردن
buffs با چرم پرداخت کردن
payment in advance پیش پرداخت کردن
smoothing صاف کردن پرداخت
dabbing پرداخت کردن سنگ
pay at sight نقدا" پرداخت کردن
die burnish پرداخت کردن حدیدهای
pay off تسویه کردن پرداخت
filed ساییدن پرداخت کردن
to polish off با شتاب پرداخت کردن
curry پرداخت کردن چرم
file ساییدن پرداخت کردن
curries پرداخت کردن چرم
give دادن پرداخت کردن
giving دادن پرداخت کردن
gives دادن پرداخت کردن
defaults عدم پرداخت قصور کردن
defaulting عدم پرداخت قصور کردن
advancing ترقی کردن پیش پرداخت
defaulted عدم پرداخت قصور کردن
default عدم پرداخت قصور کردن
advances ترقی کردن پیش پرداخت
advance ترقی کردن پیش پرداخت
To demand prompt payment. تقاضای پرداخت فوری کردن
spots کشف کردن اماده پرداخت
spot کشف کردن اماده پرداخت
to suspend payment پرداخت راموقوف کردن متوقف شدن
final shaving پرداخت [کوتاه کردن نهایی پرزها]
tempers درست ساختن درست خمیر کردن
tempered درست ساختن درست خمیر کردن
temper درست ساختن درست خمیر کردن
buff stick بدان پیچیده است و برای پرداخت کردن بکار میبرند
licenses اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
licences اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
licence اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
compounding a felony سازش کردن در دعوی ناشی از جنایت با پرداخت مبلغی به عنوان غرامت به مجنی علیه یا قائم مقام او
progress payment پرداخت مبالغ قرارداد طبق پیشرفت کار پرداخت مرحلهای
matt فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
matte فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
interim financing پرداخت اقساط به طور کوتاه مدت پرداخت بینابین
recoupment قسطی پرداخت کردن یا بازپرداخت قسطی
usance مهلت پرداخت پرداخت مدت دار
sets of bill نسخ ثانی و ثالث و ..... برات که در انها به اصل اشاره وذکر میشود که هریک تازمانی قابل پرداخت هستندکه دیگری پرداخت نشده باشد
stop order دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
fates پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
droppage کسری پرداخت کسر پرداخت
fate پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
to let somebody treat you like a doormat <idiom> با کسی خیلی بد رفتار کردن [اصطلاح] [ مثال تحقیر کردن بی محلی کردن قلدری کردن]
unmew رها کردن ازاد کردن ول کردن مرخص کردن بخشودن صرف نظر کرن
corn-effect ذرتی شدن فرش که در اثر پرداخت یا قیچی کردن نامناسب بوجود می آید و پرزهای فرش همگی دارای یک ارتفاع نبوده و ظاهر پرز فرش بلند و کوتاه می شود
tax evasion عدم پرداخت مالیات بصورت غیر قانونی فرار از پرداخت مالیات
ransoms وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
ransom وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
due bill در CL به این شکل تنظیم میشود : بدهی به اقای ..... مبلغ ..... است که عندالمطالبه پرداخت خواهد شد . تاریخ .... این سند بر خلاف برات و سفته به حواله کرد قابل پرداخت نیست
discharges اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
discharge اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
capturing اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
countervial خنثی کردن- برابری کردن با- جبران کردن- تلاقی کردن
captures اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
capture اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
pasting خمیر
paste خمیر
dough خمیر
pastes خمیر
mush خمیر
pasted خمیر
unguent خمیر
duff خمیر
pulp خمیر
toothpaste خمیر دندان
tooth paste خمیر دندان
oakum خمیر بتونه
toothpastes خمیر دندان
puff paste خمیر پف دار
papier mache خمیر کاغذ
cement paste خمیر سیمان
carton-pierre خمیر کاغذ
commutator compound خمیر جابجاگر
mush خمیر نرم
dentifrice خمیر دندان
pap خمیر نرم
soden خمیر سست
matzo خمیر فطیر
leavening خمیر مایه
lime paste خمیر اهک
leaven خمیر ترش
leavens خمیر مایه
leaven خمیر مایه
leavens خمیر ترش
wood pulp خمیر چوب
wood pulp خمیر چوپ
impaste خمیر گرفتن
sour dough خمیر ترش
sourdough خمیر ترش
matzoh خمیر فطیر
leavening خمیر ترش
pulp جسم خمیر مانند
saturated soil paste خمیر خاک اشباع
peanut butter خمیر بادام زمینی
carnet اسنادی که در حمل بین المللی بکار برده میشود وموقع عبور محموله توسط کامیون از مرزهای متعددمحموله را از پرداخت حقوق گمرکی بین راه معاف می داردومحموله درمقصد باز وحقوق گمرکی مربوطه پرداخت می گردد
puff paste خمیر ورقه ای [غذا و آشپزخانه]
flaky pastry خمیر ورقه ای [غذا و آشپزخانه]
puff pastry خمیر ورقه ای [غذا و آشپزخانه]
pulpwood خمیر چوب مخصوص کاغذسازی
puff pastry خمیر هزارلا [غذا و آشپزخانه]
magma خمیر مواد معدنی یا الی
phyllo (pastry) خمیر ورقه ای [غذا و آشپزخانه]
flaky pastry خمیر هزارلا [غذا و آشپزخانه]
phyllo (pastry) خمیر هزارلا [غذا و آشپزخانه]
plasters خمیر مخصوص اندوددیوار و سقف
puff paste خمیر هزارلا [غذا و آشپزخانه]
plaster خمیر مخصوص اندوددیوار و سقف
challengo ادعا کردن دعوت کردن اعلام نشانی اسم عبور خواستن درخواست معرف کردن
verifies مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verify مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifying مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verified مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
shoot جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
shoots جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
foster تشویق کردن- حمایت کردن-پیشرفت دادن- تقویت کردن- به جلو بردن
flaky pastry خمیر هزار برگ [غذا و آشپزخانه]
moulding board تختهای که خمیر را روی ان قالب میکنند
frit خمیر شیشه وچینی سازی گداختن
phyllo (pastry) خمیر هزار برگ [غذا و آشپزخانه]
puff paste خمیر هزار برگ [غذا و آشپزخانه]
phyllo (pastry) خمیر پای فرانسوی [غذا و آشپزخانه]
puff pastry خمیر هزار برگ [غذا و آشپزخانه]
puff pastry خمیر پای فرانسوی [غذا و آشپزخانه]
puff paste خمیر پای فرانسوی [غذا و آشپزخانه]
flaky pastry خمیر پای فرانسوی [غذا و آشپزخانه]
pate de foie gras خمیر چربی جگر غاز ودنبلان
pasty خمیر مانند کلوچه قیمه دار
pasties خمیر مانند کلوچه قیمه دار
survey براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
to temper [metal or glass] آب دادن [سخت کردن] [آبدیده کردن] [بازپخت کردن] [فلز یا شیشه]
cross examination تحقیق چندجانبه بازپرسی کردن روبرو کردن شواهد استنطاق کردن
surveyed براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com