English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (11 milliseconds)
English Persian
clobber خمیر یاچسب سیاه رنگی که با ان ترک وشکافهای کفش را پر میکنند دنده
clobbered خمیر یاچسب سیاه رنگی که با ان ترک وشکافهای کفش را پر میکنند دنده
clobbering خمیر یاچسب سیاه رنگی که با ان ترک وشکافهای کفش را پر میکنند دنده
clobbers خمیر یاچسب سیاه رنگی که با ان ترک وشکافهای کفش را پر میکنند دنده
Other Matches
moulding board تختهای که خمیر را روی ان قالب میکنند
library paste نوعی خمیر چسبنده که ازنشاسته درست میکنند
blacks سیاه رنگی
black سیاه رنگی
blackest سیاه رنگی
blacker سیاه رنگی
blacked سیاه رنگی
colours چاپگری که میتواند کپیهای رنگی بگیرد. از قبیل -ink get رنگی -dot maxrix رنگی و -thermal transfer
colour چاپگری که میتواند کپیهای رنگی بگیرد. از قبیل -ink get رنگی -dot maxrix رنگی و -thermal transfer
monochrome صفحه نمایش کامپیوتر که متن و گرافیک را سیاه و سفید و سایه دار و نه رنگی نشان میدهد
mastic نوعی بتونه یاچسب
dye sublimation printer چاپگر رنگی باکیفیت بالا که تصاویری با پاشیدن قط عات رنگی روی کاغذ ایحاد میکند
ungear از دنده بیرون انداختن بی دنده کردن
triads 1-سه عنصر یا حرف یا بیت 2-شکل سه ضلعی که از نقاط فسفری رنگی قرمز و سبز وآبی در هر پیکسل درصفحه نمایش رنگی RGB تشکیل شده است
triad 1-سه عنصر یا حرف یا بیت 2-شکل سه ضلعی که از نقاط فسفری رنگی قرمز و سبز وآبی در هر پیکسل درصفحه نمایش رنگی RGB تشکیل شده است
spur gear دنده مهمیزی دنده خاردار
pinions دنده پینیون دنده لایتناهی
pinioning دنده پینیون دنده لایتناهی
pinion دنده پینیون دنده لایتناهی
epicyclic transmission یک یاچند چرخ دنده که در داخل یاخارج چرخ دنده دیگری حرکت می کنند
basalt نوع سنگ چخماق یا اتش نشانی سیاه مرمر سیاه
silhouette نقاشی سیاه یکدست بصورت نیمرخ سیاه نشاندادن
silhouettes نقاشی سیاه یکدست بصورت نیمرخ سیاه نشاندادن
melanin رنگ سیاه ولکههای سیاه روی پوست
crape نوار ابریشمی سیاه سیاه پوشانیدن
rougher دنده دنده کننده
ethiops سیاب سیاه جیوه سیاه
sables رنگ سیاه لباس سیاه
black holes حفره سیاه چاله سیاه
smutted whcat گندم سیاه یا زنگ سیاه
black hole حفره سیاه چاله سیاه
bold face طرح سیاه حرف سیاه
sable رنگ سیاه لباس سیاه
solids رنگی که روی صفحه نمایش نمایش داده میشود یا روی چاپگر رنگی چاپ میشود بدون اینکه ترکیب شود
solid رنگی که روی صفحه نمایش نمایش داده میشود یا روی چاپگر رنگی چاپ میشود بدون اینکه ترکیب شود
oil gear جعبه دنده برقی و هیدرولیکی دستگاه جعبه دنده روغنی برقی
sprocket دنده چرخ زنجیرخور چرخ دنده
black body radiation تابش جسم سیاه پرتو جسم سیاه
dough خمیر
pasting خمیر
pulp خمیر
duff خمیر
mush خمیر
pastes خمیر
pasted خمیر
paste خمیر
unguent خمیر
lamplighter با ان چراغ را روشن میکنند
betting shop جائیکهرویاسبهاشرط بندی میکنند
puff paste خمیر پف دار
tempers خمیر کردن
tempered خمیر کردن
temper خمیر کردن
sourdough خمیر ترش
papier mache خمیر کاغذ
soden خمیر سست
oakum خمیر بتونه
masticate خمیر کردن
masticated خمیر کردن
masticates خمیر کردن
masticating خمیر کردن
knead خمیر کردن
kneaded خمیر کردن
kneading خمیر کردن
kneads خمیر کردن
tooth paste خمیر دندان
toothpaste خمیر دندان
toothpastes خمیر دندان
dentifrice خمیر دندان
commutator compound خمیر جابجاگر
impaste خمیر کردن
impaste خمیر گرفتن
leavens خمیر ترش
mush خمیر نرم
matzoh خمیر فطیر
matzo خمیر فطیر
malaxate خمیر کردن
malax خمیر کردن
lime paste خمیر اهک
levigate خمیر کردن
knead clay by hand خمیر کردن
leaven خمیر مایه
leaven خمیر ترش
leavening خمیر مایه
leavening خمیر ترش
leavens خمیر مایه
cement paste خمیر سیمان
carton-pierre خمیر کاغذ
sour dough خمیر ترش
wood pulp خمیر چوپ
pap خمیر نرم
wood pulp خمیر چوب
drainpipe لولهای که با ان چرک را خارج میکنند
aeroscope اسبابی که غباروذرات هواراجمع میکنند
barbette سنگری که از انجاتوپها رااتش میکنند
trampoline توری که در اکروبات از ان استفاده میکنند
bisk ماهی وغیره درست میکنند
trampolines توری که در اکروبات از ان استفاده میکنند
drainpipes لولهای که با ان چرک را خارج میکنند
Havana سیگاربرگی که درهاوانایاcuba درست میکنند
airbed تشکی که آنرا با باد پر میکنند
batter خراب کردن خمیر
batters خراب کردن خمیر
pulp جسم خمیر مانند
saturated soil paste خمیر خاک اشباع
mash خمیر کردن شیفتن
mashed خمیر کردن شیفتن
mashes خمیر کردن شیفتن
mashing خمیر کردن شیفتن
peanut butter خمیر بادام زمینی
paper white monitor صفحه نمایش که متن سیاه را روی صفحه سفید نمایش میدهد و نه مثل متنهای معمولی درخشان روی صفحه سیاه
Plants store up the sun's energy. گیاهان انرژی خورشید را ذخیره میکنند.
endoparasite انگلهایی که درداخل بدن زندگی میکنند
they are under serveillance انهارا نظارت میکنند انهارامی پایند
collarette یقه زنانه که ازتوریاخزیاچیزهای دیگردرست میکنند
they overtax our strength بما تکلیف میکنند که زیادنیروی خودرابکاراندازیم
kick about فوتبالی که بدون قانون بازی میکنند
coffee mills دستگاهی که با آن دانههای قهوه را آرد میکنند
needleful نخی که یکبار درته سوزن میکنند
skipjack بازیچهای که از جناغ مرغ درست میکنند
gilded youth جوانان دولتمندکه بسبک روززندگی میکنند
bedbugs ساس که از خون انسان تغذیه میکنند
kumiss قومیس نوشابهای که تاتارهاازشیرمادیان درست میکنند
bedbug ساس که از خون انسان تغذیه میکنند
puff paste خمیر هزارلا [غذا و آشپزخانه]
phyllo (pastry) خمیر ورقه ای [غذا و آشپزخانه]
pulpwood خمیر چوب مخصوص کاغذسازی
plasters خمیر مخصوص اندوددیوار و سقف
puff pastry خمیر ورقه ای [غذا و آشپزخانه]
puff paste خمیر ورقه ای [غذا و آشپزخانه]
plaster خمیر مخصوص اندوددیوار و سقف
magma خمیر مواد معدنی یا الی
flaky pastry خمیر هزارلا [غذا و آشپزخانه]
puff pastry خمیر هزارلا [غذا و آشپزخانه]
phyllo (pastry) خمیر هزارلا [غذا و آشپزخانه]
flaky pastry خمیر ورقه ای [غذا و آشپزخانه]
gridiron اهن مشبکی که روی ان گوشت کباب میکنند
rolling نیمرخهای فولادی را با عمل نورد تهیه میکنند
Bantu عضو قبیلههایی که به زبانهای بانتو تکلم میکنند
racket ball گوی کوچکی که ازپنبه وریسمان درست میکنند)
wimble هر نوع اسباب یاوسیلهای که باان سوراخ میکنند
promenade concert مجلس ساز و اوازیکه تماشاکنندگان ان گردش میکنند
gabionade خط جان پناهی که ازسبدهای خاک درست میکنند
halophile موجوداتی که درمحیط یا ابهای شور زندگی میکنند
bacillus باکتریهای میلهای شکل که تولید هاگ میکنند
hasty pudding خوراکی که با ارد وشیروکره وگوشت درست میکنند
reference librery کتابخانهای که مردم بدانجارفته بکتابهایی مراجعه میکنند
there is a rush for the papers مردم را برای خرید روزنامه هجوم میکنند
circular dispersion قطر کوچکترین دایرهای که 57% پرتابه ها به ان برخورد میکنند
injection engine ماشینی که بوسیله تزریق اب سرد بخارانرامنقبض میکنند
pate de foie gras خمیر چربی جگر غاز ودنبلان
pasty خمیر مانند کلوچه قیمه دار
flaky pastry خمیر هزار برگ [غذا و آشپزخانه]
puff pastry خمیر هزار برگ [غذا و آشپزخانه]
phyllo (pastry) خمیر هزار برگ [غذا و آشپزخانه]
puff paste خمیر هزار برگ [غذا و آشپزخانه]
frit خمیر شیشه وچینی سازی گداختن
puff paste خمیر پای فرانسوی [غذا و آشپزخانه]
puff pastry خمیر پای فرانسوی [غذا و آشپزخانه]
pasties خمیر مانند کلوچه قیمه دار
phyllo (pastry) خمیر پای فرانسوی [غذا و آشپزخانه]
flaky pastry خمیر پای فرانسوی [غذا و آشپزخانه]
littering محمل برانکار یا چاچوبی که بیماران را با ان حمل میکنند اشغال
littered محمل برانکار یا چاچوبی که بیماران را با ان حمل میکنند اشغال
figure head مجسمه ای که بر دماغه کشتی نصب میکنند [رئیس پوشالی]
litter محمل برانکار یا چاچوبی که بیماران را با ان حمل میکنند اشغال
fog curing room اطاق نمداری که نمونههای بتن ازمایشی را در ان نگهداری میکنند
bloody mary مشروبی که از ودکا و سوس گوجه فرنگی درست میکنند
american plan مسافرخانهای که مسافرین پول غذا و اطاق را یکجاپرداخت میکنند
camp follower اشخاص غیر نظامی که همراه قشون حرکت میکنند
camp followers اشخاص غیر نظامی که همراه قشون حرکت میکنند
bloody marys مشروبی که از ودکا و سوس گوجه فرنگی درست میکنند
litters محمل برانکار یا چاچوبی که بیماران را با ان حمل میکنند اشغال
gingall یکجورتفنگ سنگین که روی پایهای گذاشته اتش میکنند
embrasures مزغل یا شکافی که ازانجا توپ و تفنگ رااتش میکنند
G-strings پارچهی باریک که برخی رقاصههابا آن ستر عورت میکنند
durometer اسبابی که بوسیله ان سختی وسفتی اجسام را معین میکنند
crazing mill اسیاب یا کارخانهای که قلع معدنی رادران خرد میکنند
embrasure مزغل یا شکافی که ازانجا توپ و تفنگ رااتش میکنند
G-string پارچهی باریک که برخی رقاصههابا آن ستر عورت میکنند
brainstorming گردهمایی که در آن همه چارهها و اندیشههای خود را ابراز میکنند
clearinghouse سازمانی که چکهای بانکهای مختلف را دران مبادله میکنند
kermis جشن وعیدسالیانهای که درهلندوبلژیک بادادن نمایش وفریادهای ...میکنند
coach dog یکجورسگ که برای رفتن دنبال درشکه تربیت میکنند
doughface دارای صورتی مانند خمیر گوشت الود
bowling alleys مسیری که توپ بولینگ را در راستای آن به سوی هدف پرتاب میکنند
matriculated students شاگردانی که ازدبیرستان بیرون امده دردانشگاه نام نویسی میکنند
live box جعبه یا قلمی که در اب اویزان میکنند تا موجودات ابزی را زنده نگاهدارند
bowling alley مسیری که توپ بولینگ را در راستای آن به سوی هدف پرتاب میکنند
moleskin جامه وبویژه شلواری که ازپوست کورموش ومانندان درست میکنند
happy family دستهای ازجانوران جوربجورکه دریک قفس باهم زندگی میکنند
vasculum کبریت قوطی ای که گیاه شناسان دران نمونه جمع میکنند
fitting shop کارگاهی که در انجا اجزای ماشین را سوار میکنند کارگاه مونتاژ
energetics رشتهای ازعلم مکانیک که درباره نیرو وتحولات ان بحث میکنند
creme نام چند جورنوشابه خوش خوراک که از جوهرنعناع درست میکنند
songfest دستهای که اواز معروفومحبوب یا اهنگهای محلی جالبی را اجراء میکنند
islets of langerhans دستههای سلولی اثنی عشر بنام >جزایرلانگرهانس < که تولید انسولین میکنند
sand iron یکجور چوگان در بازی گلف که با ان گوی را از میان ریگ بلند میکنند
quiot حلقه یاصفحه اهنی که دربازی پرت میکنند تاروی میخی بیفتد
bandstand تختگاه یا صحنهی طاقدار که دستهی نوازندگان روی آن برنامه اجرا میکنند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com