Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 92 (6 milliseconds)
English	Persian
not to stir an eyelid	خم به ابرو نیاوردن
Not to turn a hair. Not to bat an eyelid.	خم به ابرو نیاوردن
Other Matches
make little of	بحساب نیاوردن
give way	تاب نیاوردن
jinx	شانس نیاوردن
jinxes	شانس نیاوردن
save one's face <idiom>	به روی خود نیاوردن
shut out	پوان نیاوردن باختن
giving	فروریختن تاب نیاوردن
gives	فروریختن تاب نیاوردن
give	فروریختن تاب نیاوردن
hush	ارام شدن صدا د ر نیاوردن
lose out <idiom>	بد شانسی آوردن ،مقام نیاوردن ،باختن
to keep on	در نیاوردن [نگاه داشتن] [جامه یا کلاه]
eyebrows	ابرو
gutters	ابرو
accolades	خط ابرو
street gutter	ابرو
apt words	ابرو
gutter	ابرو
eyebrow	ابرو
low dwon	بی ابرو
low-down	بی ابرو
low down	بی ابرو
dishonourable	بی ابرو
creditability	ابرو
dishonorable	بی ابرو
accolade	خط ابرو
prestige	ابرو
brows	ابرو
brow	ابرو
canal	ابرو
braced	خط ابرو
bristling	ابرو
brace	خط ابرو
canals	ابرو
credits	ابرو
crediting	ابرو
credited	ابرو
credit	ابرو
ditch	ابرو
ditched	ابرو
ditches	ابرو
reputations	ابرو
reputation	ابرو
watercourse	ابرو
wash out	ابرو
superciliary	مربوط به ابرو
wash out	شیار ابرو
aqua	ابرو عرق
weephole	ابرو دیوار
what impaired his reputation	چه چیز به ابرو
honor	ابرو ناموس
box gutter	ابرو صندوقهای
name	ابرو علامت
pencil	مداد ابرو
hips	ابرو درهای
channel	ابرو ابراهه
channeled	ابرو ابراهه
channeling	ابرو ابراهه
reputations	ابرو خوشنامی
channelled	ابرو ابراهه
reputation	ابرو خوشنامی
hip	ابرو درهای
pencilling	مداد ابرو
names	ابرو علامت
gutters	ابرو شیروانی
gutter	ابرو شیروانی
indignity	هتک ابرو
channels	ابرو ابراهه
indignities	هتک ابرو
brace	اتل ابرو
pencils	مداد ابرو
braced	اتل ابرو
To pluck ones eyebrows.	زیر ابرو برداشتن
scowl	ابرو درهم کشی
intercepting ditch	ابرو بالای خاکبرداری
fauxpas	خبط یاخطایی که ابرو
scowls	ابرو درهم کشی
culvert	مجرای سر پوشیده ابرو
scowling	ابرو درهم کشی
scowled	ابرو درهم کشی
culverts	مجرای سر پوشیده ابرو
ditch	ابرو کنار راه کنده
ditched	ابرو کنار راه کنده
ditches	ابرو کنار راه کنده
glabella	برامدگی پیشانی میان دو ابرو
highbrow	دارای ابرو وپیشانی بلند
crayons	مداد ابرو نقاشی کردن
crayon	مداد ابرو نقاشی کردن
to pucker up the brow	در هم کشیدن گره بر ابرو زدن
To make eyes.	چشم و ابرو آمدن (نازو غمزه ).

Recent search history
Search history is off. Activate

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com