Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
English
Persian
drowsiness
خواب الودگی
drowsihead
خواب الودگی
somnolence
خواب الودگی
Search result with all words
narcolepsy
حالت خواب الودگی ومیل شدیدبه خواب
Other Matches
background level
الودگی متن الودگی زمینه
air pollution monitoring
مراقبت دائمی الودگی هوا فرابینی الودگی هوا
the early bird catches the worm
<proverb>
کسی که بر سر خواب سحر شبیخون زد هزار دولت بیدار را به خواب گرفت
somnambulist
کسیکه در خواب راه میرود وابسته به راهروی درخواب خواب گرد
night gown
جامه خواب زنان و کودکان پیراهن خواب
hypnoidal
نومی شبیه خواب یا خواب هیپنوتیزم
hypnoid
نومی شبیه خواب یا خواب هیپنوتیزم
mafrash
مفرش
[واژه عربی به معنی خوابگاه و یا کیسه خواب می باشد و حالت تزئینی داشته، اطراف تشک خواب و یا جای استراحت را می پوشاند.]
dreamy
خواب مانند خواب الود
morpheus
الهه خواب خواب پرور
dreamier
خواب مانند خواب الود
dreamiest
خواب مانند خواب الود
somnific
خواب اور خواب الود
hypnagogic
خواب اور خواب کننده
hypnogogic
خواب اور خواب کننده
dogsleep
خواب زودبر خواب دروغی
night dress
جامه خواب پیراهن خواب خواب جامه
He is fast asleep.
خواب خواب است
smeariness
الودگی
impurity
الودگی
alloy
الودگی
sully
الودگی
muddiness
گل الودگی
sullying
الودگی
sullied
الودگی
infections
الودگی
pollution
الودگی
infection
الودگی
alloys
الودگی
soilage
الودگی
filth
الودگی
pisolitic
الودگی
filthiness
الودگی
contramination
الودگی
sullies
الودگی
stain
الودگی
stained
الودگی
staining
الودگی
stains
الودگی
water pollution
الودگی اب
contamination
الودگی ش م ر
contamination
الودگی
purulence
الودگی
bacterization
الودگی بمیکرب
unspotted
بدون الودگی
thermal pollution
الودگی گرمایی
chemical pollution
الودگی شیمیایی
biological pollution
الودگی زیستی
decontamination
رفع الودگی
noise pollution
الودگی صدا
critical pollution
الودگی بحرانی
moise pollution
الودگی نویزی
mysophobia
الودگی هراسی
air contamination
الودگی هوا
physiological pollution
الودگی فیزیولوژیک
air pollution
الودگی هوا
agricultural pollution
الودگی کشاورزی
abatement
کاهش الودگی
abatement
الودگی کاهی
pisolite
سنگ الودگی
radioactive contamination
الودگی پرتوزایی
purulency
ریم الودگی
radioactive contamination
الودگی رادیواکتیوی
pediculosis
الودگی به شپش
decontaminate
از الودگی مبرا کردن
crankcase mist detector
اشکارساز الودگی روغن
decontaminated
از الودگی مبرا کردن
air pollution index
نمایه الودگی هوا
air pollution index
شاخص الودگی هوا
air pollution episode
رویداد الودگی هوا
decontaminating
از الودگی مبرا کردن
decontaminates
از الودگی مبرا کردن
pollution tax
مالیات بخاطر الودگی
contamination control
کنترل الودگی منطقه
cleaning station
پست رفع الودگی ش م ر
phthiriasis
الودگی به شپش یا شپشک
decontaminated
رفع الودگی ضد عفونی کردن
squalor
درهم وبرهمی وکثافت الودگی
decontaminates
رفع الودگی ضد عفونی کردن
trend
الودگی لوزه وحلق وگلوباسیل
trends
الودگی لوزه وحلق وگلوباسیل
decontaminate
رفع الودگی ضد عفونی کردن
smutch
اثر ویا نشان الودگی
decontaminating
رفع الودگی ضد عفونی کردن
narcosis
حالت بی حسی وخواب الودگی بی حالی
trichinosis
الودگی باتریشین یا کرم گوشت خوک
bleaching materiel
پودر شستشو برای رفع الودگی عوامل شیمیایی
danc solution
نوعی محلول شیمیایی برای رفع الودگی عوامل تاول زا
wet filter
فیلتری که در ان فیلمی ازمایع که روی سطح المنت قرارگرفته مانع از عبور ذرات و و الودگی میشود
area of military significant fallout
منطقه الودگی شدید به موادرادیواکتیو منطقه ریزش شدیداتمی
sleep
خواب
sleeps
خواب
sleeping
خواب
floor gully
کف خواب
post dormitum
پس خواب
nap
خواب
shut-eye
خواب
isocline
هم خواب
bedfellows
هم خواب
watchfulness
بی خواب
naps
خواب
dream
خواب
napping
خواب
noctambulation
خواب
napped
خواب
noctambulism
خواب
asleep
خواب
sleepless
بی خواب
bedfellow
هم خواب
dreamed
خواب
dreaming
خواب
dreams
خواب
to oversleep oneself
خواب ماندن
slumberous
خواب الود
antihypnotic
خواب شکن
to sleep fast
خواب خوش
cataplexy
خواب حیوانی
steeped in slumber
مست خواب
bed clothes
جامه خواب
an interpreter of dreams
خواب تعبیر کن
bed room
اطاق خواب
to rock to sleep
خواب کردن
to put to bed
خواب کردن
to lull to sleep
خواب کردن
the new of dreams
عالم خواب
coved cornice
قرنیز کف خواب
profound sleep
خواب سنگین
night gown
خواب جامه
slumb
خواب الود
night clothes
جامه خواب
slumb
خواب ژور
slumberous
خواب اور
narcosis
خواب شیمیایی
narcolepsy
حمله خواب
lay
خواب طناب
narcitic
خواب اور
slumbery
خواب اور
slumbery
خواب الود
mesmerism
خواب مغناطیسی
slumbrous
خواب اور
maya
خواب و خیال
slumbrous
خواب الود
night robe
لباس خواب
sleeplike
خواب مانند
predormitum
پیش خواب
silent hours
ساعات خواب
sleep center
مرکز خواب
sleep deprivation
محرومیت از خواب
drowsy
خواب الود
sleep spindles
دوکهای خواب
parasomnia
نابهنجاری خواب
paradoxical sleep
خواب تناقضی
pajama
لباس خواب
sleep talking
خواب گفتاری
oneirocritic
خواب تعبیر کن
somniloquy
خواب گفتاری
noctambulant
در خواب راه رو
sleepiness
خواب الودی
sleeplike
مثل خواب
night suit
جامه خواب
lights out
ساعت خواب
interpretation of a dream
تعبیر خواب
somnambulation
خواب گردی
somniferous
خواب اور
hypnogenesis
ایجاد خواب
hypnic
خواب اور
hypnagogic
خواب اور
somnifugous
خواب زدا
hypersomnia
خواب زدگی
he is a
او خواب است
get off to sleep
خواب رفتن
mummy bag
کیسه خواب
footsack
کیسه خواب
somnolism
خواب مصنوعی
drowsihead
سنگینی خواب
sopite
خواب کردن
dreamful
خواب مانند
dream reader
خواب تعبیرکن
sopor
خواب عمیق
somnifacient
خواب الود
hypnogenic
خواب انگیز
hypnos or nus
رب النوع خواب
somnambulism
خواب گردی
hypnopompic hallucination
توهم پس خواب
hypnopompic
خواب و بیدار
hypnopompic
خواب زدا
hypnopompic
بی خواب کننده
hypnophobia
خواب هراسی
hypnology
خواب شناسی
hypnologist
خواب شناس
hypnolepsy
حمله خواب
hypnoidal
خواب گونه
hypnoid
خواب گونه
somnambulistic
خواب گرد
somnifacient
خواب اور
hypnogenic zone
ناحیه خواب زا
dogsleep
خواب سبک
plushier
خواب دار
hypnotic
تولیدکننده خواب
hypnotic
خواب اور
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com