Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (41 milliseconds)
English
Persian
to provide for one's family
خوارباربرای خانواده خودتهیه کردن
Other Matches
rule the roost
<idiom>
عزیز خانواده بودن ،سوگلی خانواده
households
خانواده
household
خانواده
gens
خانواده
wife
خانواده
family
خانواده
ilk
خانواده
clan
خانواده
clans
خانواده
families
خانواده
menage
خانواده
sheikhs
رئیس خانواده
matriarchs
رئیسه خانواده
sheiks
رئیس خانواده
consanguine family
خانواده هم خون
accipitres
خانواده لاشخوران
home visit
بازدید خانواده
sheikh
رئیس خانواده
goodman
بزرگ خانواده
family therapy
خانواده درمانی
family doctors
پزشک خانواده
nuclear families
خانواده هستهای
schizogenic family
خانواده اسکیزوفرنی زا
family doctor
پزشک خانواده
family structure
ساخت خانواده
nuclear family
خانواده هستهای
matriarch
رئیسه خانواده
zinnia
خانواده گل اهاری
patriarchs
رئیس خانواده
to maintain one's family
خانواده خود را
bring home the bacon
<idiom>
نانآور خانواده
member of a family
عضو خانواده
royalties
از خانواده سلطنتی
royalty
از خانواده سلطنتی
nations
خانواده طایفه
nation
خانواده طایفه
strips
موسس خانواده
the girls
دخترهای یک خانواده
motorola 000 family
خانواده موتورولا
horseflesh
خانواده اسب
paterfamilias
سالار خانواده
culicidae
خانواده پشه
culex
خانواده پشه
crustaceous
خانواده خرچنگ
crustacea
خانواده خرچنگ
cruciferae
خانواده چلیپاییان
paterfamilias
بزرگ خانواده
subfamily
خانواده فرعی
ecomania
بیزاری از خانواده
patriarch
رئیس خانواده
matronymic family
خانواده مادرنامی
crustacean
خانواده خرچنگ
apiaceae
خانواده چتریان
clannishness
خانواده پرستی
citrus
خانواده مرکبات
circuit family
خانواده مداری
gas family
خانواده گاز
patronymic family
خانواده پدرنامی
patriarchate
ریاست خانواده
family budget
بودجه خانواده
extended family
خانواده گسترده
clansman
عضو خانواده
penates
خدایان خانواده
crustaceans
خانواده خرچنگ
sheik
رئیس خانواده
lanthanide series
خانواده لانتانیدها
arachnida
خانواده کارتنه
computer family
خانواده کامپیوتر
mustelidea
خانواده سمور
broken home
خانواده گسیخته
broken homes
خانواده گسیخته
font family
خانواده فونت
batrachia
خانواده غوکان
family planning
تنظیم خانواده
familial
مربوط به خانواده
family of computers
خانواده کامپیوترها
type font
خانواده حروف
turnicidae
خانواده بلدرچین
conjugal family
خانواده زن و شوهری
family expenditure
هزینه خانواده
turnix
خانواده بلدرچین
family law
حقوق خانواده
actinide series
خانواده اکتینیدها
nabid
خانواده کک و ساس و حشرات
nabidae
خانواده کک و ساس و حشرات
patriarch
رئیس خانواده یا طایفه
saltbush
خانواده گیاهان قازایاغی
He left his family in Europe .
خانواده اش را دراروپ؟ گذاشت
patriarchs
رئیس خانواده یا طایفه
viverrine
خانواده گربه زباد
salicaceous
وابسته به خانواده بید
materfamilas
مادر خانواده کدبانو
royalties
اعضای خانواده سلطنتی
to return to the fold
[family]
به خانواده خود برگشتن
family planning programs
برنامههای تنظیم خانواده
acarina
خانواده کرم جرب
family men
مرد خانواده - دوست
royalty
اعضای خانواده سلطنتی
family planning
برنامه ریزی خانواده
family man
مرد خانواده - دوست
family size
تعداد افراد خانواده
canine
وابسته به خانواده سگ سگ مانند
apiaceous
وابسته به خانواده چتریان
pyralidid
خانواده بزرگی ازپروانه ها
lady beetle
سوسک خانواده Coccinellidae
acalephe
خانواده گزنه دریایی
urticaceous
وابسته به خانواده گزنه
mangrove
خانواده شاه پسند
lady bird
سوسک خانواده Coccinellidae
cycas
گیاه از خانواده سیکاس
mangroves
خانواده شاه پسند
lobelia
خانواده گیاهان لوبلیا
ganoidei
خانواده سگ ماهی مینافلسان
born in the purpule
عضو خانواده سلطنتی
napoleonic
وابسته به خانواده ناپلئون
wear the pants in a family
<idiom>
رئیس خانواده بودن
cetaceous
وابسته به خانواده بال
stuart
خانواده سلطنتی قدیم انگلستان
tudor
خانواده سلطنتی تودور درانگلیس
habit family hierarchy
سلسله مراتب عادتهای هم خانواده
plantagenet
خانواده سلطنتی پلانتاژنت انگلیس
convolvulaceous
وابسته به خانواده نیلوفرپیچ پیچکی
styloipodium
ته خامه گیاهان خانواده هویج
leguminous
وابسته به خانواده پروانه اسایان
gadoid
وابسته به خانواده ماهی روغن
feverweed
دستهای از گیاهان خانواده بوقناق
crocodilian
وابسته به خانواده تمساح یانهنگ
clannishly
مانند یک خانواده یاقبیله دراتحاد
A curse has been laid on the family .
خانواده لعنت شده یی است
santalaceous
وابسته به تیره یا خانواده صندل
cimex
سرخک خانواده ساس وسرخک
pteridophyta
گیاهان اوندی خانواده سرخس
pteridophyte
گیاهان اوندی خانواده سرخس
gasteropod
حیوانات ناعمه خانواده راب یاحلزون
Our grandmother wears the trousers ( breeches , pants ) in our family .
مادر بزرگمان مرد خانواده است
vestal
روستایی وابسته به الهه کانون خانواده
I am the bread winner of the family .
نان آور خانه ( خانواده ) هستم
maccabees
خانواده میهن پرستان مکابی یهود
aaron's beard
گیاهی از خانواده هوفاریقون بنام hypericumcalycinum
sequoia
سرخ چوب که ازدختان خانواده کاج
ferula
خانواده انقوزه وشقاقل و رازیانه ومانندانها
Generosity runs in the family.
سخاوت دراین خانواده ارثی است
koalas
کوالا جانوری استرالیایی از خانواده خرسها.
koala
کوالا جانوری استرالیایی از خانواده خرسها.
albatrosses
یکجور مرغابی بزرگ دریایی از خانواده diomedeidae
one of the most respected families
یکی از خانواده های بسیار محترم شمرده
rushed
بوریا انواع گیاهان خانواده سمار یک پر کاه
pocket borough
حوزه انتخاباتی تحت نفوذ یک نفر یا یک خانواده
lancastrian
در انگلیس طرفدار یاعضو خانواده سلطنتی لنکستر
albatross
یکجور مرغابی بزرگ دریایی از خانواده diomedeidae
rush
بوریا انواع گیاهان خانواده سمار یک پر کاه
rushing
بوریا انواع گیاهان خانواده سمار یک پر کاه
paulownia
جنسی از درختان کوچک چین از خانواده گل خوک
He did it for the sake of his family .
محض خاطر خانواده اش این کاررا کرد
he is a shame to his family
ننگ یامایه رسوایی خانواده خود میباشد
geometrid
خانواده پروانه یابندهای باریک بدن پروانههای هندسی
page of presence
لقب هایی که به برخی گماشتگان خانواده سلطنتی میدهند
Afro-
پیشنود به معنی آمریکایی که خانواده او از آفریقا آمده باشند.
rhythm method
روش تنظیم خانواده از راه شناخت دوران باروری زن
ling
ماهی روغنی اروپای شمالی وامریکا از خانواده gadidae
flower de luce
گل زنبق یاسوسن :نشان خانواده سلطنتی فرانسه درقدیم
fleur de lis
گل زنبق یا سوسن نشان خانواده سلطنتی قدیم فرانسه
fagaceous
وابسته به خانواده الش وزان وبلوط یاشاه بلوط
fleur de lys
گل زنبق یا سوسن نشان خانواده سلطنتی قدیم فرانسه
There seems to be a jinx on that family.
به نظر می رسد که این خانواده جادو شده است.
Main Street
[American English]
کسب و کار و خانواده های متوسط در اجتماعی به عنوان یک گروه
page of bonour
لقب هایی است که به برخی گماشتگان خانواده سلطنتی میدهند
knight marshal
کسیکه در خانواده سلطنتی دارای برخی مامریتهای قضایی باشد
What does Main Street think of this policy?
بازاریها و خانواده های متوسط چه نظری در باره این سیاستمداری دارند؟
homestay
خانواده مهمان دار
[کسی که برای آموزش زبان یا فرهنگ در آن کشور می گذراند]
casework
مطالعه بسیط اجتماع و محیط فرد یا خانواده برای تشخیص مرض ودرمان
transistor
معروفترین خانواده دروازه و طرح مدار ترانزیستوری که ترانزیستورهای دو قط بی آن مستقیماگ کنترل میشود.
transistors
معروفترین خانواده دروازه و طرح مدار ترانزیستوری که ترانزیستورهای دو قط بی آن مستقیماگ کنترل میشود.
oxides
روش تولید و طراحی خانواده مدارهای مجتمع با استفاده از هادیهای آهن و اکسید روی نیمه هادی
ttl
خانواده معروف دروازههای منط قی و طرح موارد ترانزیستوری سریع که ترانزیستور دو قط بی آن مستقیماگ وصل شده اند.
oxide
روش تولید و طراحی خانواده مدارهای مجتمع با استفاده از هادیهای آهن و اکسید روی نیمه هادی
tiny model
مدل حافظه خانواده پردازنده Intel که امکان وجود چندین کیلوبایت داده وکد را ایجاد میکند
kratom
[درختی همیشه بهار و در عین حال برگریز استوایی که از خانواده قهوه است و برگش مصرف داروئی دارد]
cetacean
وابسته به خانواده بال جانوری که ازخانواده بال باشد
Apple Mac
مجموعهای از کامپیوترهای شخصی که توسط شرکت Apple ایجاد شدند که یک واسط کاربر گرافیکی دارند و از خانواده 00086 پردازنده ها استفاده می کنند
Apple Macintosh computer
مجموعهای از کامپیوترهای شخصی که توسط شرکت Apple ایجاد شدند که یک واسط کاربر گرافیکی دارند و از خانواده 00086 پردازنده ها استفاده می کنند
medium
مدل حافظه خانواده پردازنده Intel x که امکان ارسال چند کیلوبایت داده و تا چند مگا بایت کد میدهد
mediums
مدل حافظه خانواده پردازنده Intel x که امکان ارسال چند کیلوبایت داده و تا چند مگا بایت کد میدهد
vane pump
خانواده وسیعی از پمپهای سیالات که در ان سطوح تخت در محفظههای خارج ازمرکز دور تا دور شفت گردنده دوران میکنند
compacts
مدل حافظه در خانواده Index که فقط به چند کیلو بایت که برنامه اجازه ذخیره شدن میدهد ولی حجم مگابایت برای داده برنامه است
compacted
مدل حافظه در خانواده Index که فقط به چند کیلو بایت که برنامه اجازه ذخیره شدن میدهد ولی حجم مگابایت برای داده برنامه است
compact
مدل حافظه در خانواده Index که فقط به چند کیلو بایت که برنامه اجازه ذخیره شدن میدهد ولی حجم مگابایت برای داده برنامه است
compacting
مدل حافظه در خانواده Index که فقط به چند کیلو بایت که برنامه اجازه ذخیره شدن میدهد ولی حجم مگابایت برای داده برنامه است
finch
سهره وانواع ان خانواده سهره
rosaceous
از خانواده گل سرخ شبیه گل سرخ
finches
سهره وانواع ان خانواده سهره
oxtongue
گل گاو زبان خانواده گل گاو زبان
to let somebody treat you like a doormat
<idiom>
با کسی خیلی بد رفتار کردن
[اصطلاح]
[ مثال تحقیر کردن بی محلی کردن قلدری کردن]
unmew
رها کردن ازاد کردن ول کردن مرخص کردن بخشودن صرف نظر کرن
discharges
اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
discharge
اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
capture
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
capturing
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
countervial
خنثی کردن- برابری کردن با- جبران کردن- تلاقی کردن
captures
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com