English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (34 milliseconds)
English Persian
to provide for one's family خوارباربرای خانواده خودتهیه کردن
Other Matches
rule the roost <idiom> عزیز خانواده بودن ،سوگلی خانواده
households خانواده
household خانواده
gens خانواده
wife خانواده
family خانواده
ilk خانواده
clan خانواده
clans خانواده
families خانواده
menage خانواده
sheikhs رئیس خانواده
matriarchs رئیسه خانواده
sheiks رئیس خانواده
consanguine family خانواده هم خون
accipitres خانواده لاشخوران
home visit بازدید خانواده
sheikh رئیس خانواده
goodman بزرگ خانواده
family therapy خانواده درمانی
family doctors پزشک خانواده
nuclear families خانواده هستهای
schizogenic family خانواده اسکیزوفرنی زا
family doctor پزشک خانواده
family structure ساخت خانواده
nuclear family خانواده هستهای
matriarch رئیسه خانواده
zinnia خانواده گل اهاری
patriarchs رئیس خانواده
to maintain one's family خانواده خود را
bring home the bacon <idiom> نانآور خانواده
member of a family عضو خانواده
royalties از خانواده سلطنتی
royalty از خانواده سلطنتی
nations خانواده طایفه
nation خانواده طایفه
strips موسس خانواده
the girls دخترهای یک خانواده
motorola 000 family خانواده موتورولا
horseflesh خانواده اسب
paterfamilias سالار خانواده
culicidae خانواده پشه
culex خانواده پشه
crustaceous خانواده خرچنگ
crustacea خانواده خرچنگ
cruciferae خانواده چلیپاییان
paterfamilias بزرگ خانواده
subfamily خانواده فرعی
ecomania بیزاری از خانواده
patriarch رئیس خانواده
matronymic family خانواده مادرنامی
crustacean خانواده خرچنگ
apiaceae خانواده چتریان
clannishness خانواده پرستی
citrus خانواده مرکبات
circuit family خانواده مداری
gas family خانواده گاز
patronymic family خانواده پدرنامی
patriarchate ریاست خانواده
family budget بودجه خانواده
extended family خانواده گسترده
clansman عضو خانواده
penates خدایان خانواده
crustaceans خانواده خرچنگ
sheik رئیس خانواده
lanthanide series خانواده لانتانیدها
arachnida خانواده کارتنه
computer family خانواده کامپیوتر
mustelidea خانواده سمور
broken home خانواده گسیخته
broken homes خانواده گسیخته
font family خانواده فونت
batrachia خانواده غوکان
family planning تنظیم خانواده
familial مربوط به خانواده
family of computers خانواده کامپیوترها
type font خانواده حروف
turnicidae خانواده بلدرچین
conjugal family خانواده زن و شوهری
family expenditure هزینه خانواده
turnix خانواده بلدرچین
family law حقوق خانواده
actinide series خانواده اکتینیدها
nabid خانواده کک و ساس و حشرات
nabidae خانواده کک و ساس و حشرات
patriarch رئیس خانواده یا طایفه
saltbush خانواده گیاهان قازایاغی
He left his family in Europe . خانواده اش را دراروپ؟ گذاشت
patriarchs رئیس خانواده یا طایفه
viverrine خانواده گربه زباد
salicaceous وابسته به خانواده بید
materfamilas مادر خانواده کدبانو
royalties اعضای خانواده سلطنتی
to return to the fold [family] به خانواده خود برگشتن
family planning programs برنامههای تنظیم خانواده
acarina خانواده کرم جرب
family men مرد خانواده - دوست
royalty اعضای خانواده سلطنتی
family planning برنامه ریزی خانواده
family man مرد خانواده - دوست
family size تعداد افراد خانواده
canine وابسته به خانواده سگ سگ مانند
apiaceous وابسته به خانواده چتریان
pyralidid خانواده بزرگی ازپروانه ها
lady beetle سوسک خانواده Coccinellidae
acalephe خانواده گزنه دریایی
urticaceous وابسته به خانواده گزنه
mangrove خانواده شاه پسند
lady bird سوسک خانواده Coccinellidae
cycas گیاه از خانواده سیکاس
mangroves خانواده شاه پسند
lobelia خانواده گیاهان لوبلیا
ganoidei خانواده سگ ماهی مینافلسان
born in the purpule عضو خانواده سلطنتی
napoleonic وابسته به خانواده ناپلئون
wear the pants in a family <idiom> رئیس خانواده بودن
cetaceous وابسته به خانواده بال
stuart خانواده سلطنتی قدیم انگلستان
tudor خانواده سلطنتی تودور درانگلیس
habit family hierarchy سلسله مراتب عادتهای هم خانواده
plantagenet خانواده سلطنتی پلانتاژنت انگلیس
convolvulaceous وابسته به خانواده نیلوفرپیچ پیچکی
styloipodium ته خامه گیاهان خانواده هویج
leguminous وابسته به خانواده پروانه اسایان
gadoid وابسته به خانواده ماهی روغن
feverweed دستهای از گیاهان خانواده بوقناق
crocodilian وابسته به خانواده تمساح یانهنگ
clannishly مانند یک خانواده یاقبیله دراتحاد
A curse has been laid on the family . خانواده لعنت شده یی است
santalaceous وابسته به تیره یا خانواده صندل
cimex سرخک خانواده ساس وسرخک
pteridophyta گیاهان اوندی خانواده سرخس
pteridophyte گیاهان اوندی خانواده سرخس
gasteropod حیوانات ناعمه خانواده راب یاحلزون
Our grandmother wears the trousers ( breeches , pants ) in our family . مادر بزرگمان مرد خانواده است
vestal روستایی وابسته به الهه کانون خانواده
I am the bread winner of the family . نان آور خانه ( خانواده ) هستم
maccabees خانواده میهن پرستان مکابی یهود
aaron's beard گیاهی از خانواده هوفاریقون بنام hypericumcalycinum
sequoia سرخ چوب که ازدختان خانواده کاج
ferula خانواده انقوزه وشقاقل و رازیانه ومانندانها
Generosity runs in the family. سخاوت دراین خانواده ارثی است
koalas کوالا جانوری استرالیایی از خانواده خرسها.
koala کوالا جانوری استرالیایی از خانواده خرسها.
albatrosses یکجور مرغابی بزرگ دریایی از خانواده diomedeidae
one of the most respected families یکی از خانواده های بسیار محترم شمرده
rushed بوریا انواع گیاهان خانواده سمار یک پر کاه
pocket borough حوزه انتخاباتی تحت نفوذ یک نفر یا یک خانواده
lancastrian در انگلیس طرفدار یاعضو خانواده سلطنتی لنکستر
albatross یکجور مرغابی بزرگ دریایی از خانواده diomedeidae
rush بوریا انواع گیاهان خانواده سمار یک پر کاه
rushing بوریا انواع گیاهان خانواده سمار یک پر کاه
paulownia جنسی از درختان کوچک چین از خانواده گل خوک
He did it for the sake of his family . محض خاطر خانواده اش این کاررا کرد
he is a shame to his family ننگ یامایه رسوایی خانواده خود میباشد
geometrid خانواده پروانه یابندهای باریک بدن پروانههای هندسی
page of presence لقب هایی که به برخی گماشتگان خانواده سلطنتی میدهند
Afro- پیشنود به معنی آمریکایی که خانواده او از آفریقا آمده باشند.
rhythm method روش تنظیم خانواده از راه شناخت دوران باروری زن
ling ماهی روغنی اروپای شمالی وامریکا از خانواده gadidae
flower de luce گل زنبق یاسوسن :نشان خانواده سلطنتی فرانسه درقدیم
fleur de lis گل زنبق یا سوسن نشان خانواده سلطنتی قدیم فرانسه
fagaceous وابسته به خانواده الش وزان وبلوط یاشاه بلوط
fleur de lys گل زنبق یا سوسن نشان خانواده سلطنتی قدیم فرانسه
There seems to be a jinx on that family. به نظر می رسد که این خانواده جادو شده است.
Main Street [American English] کسب و کار و خانواده های متوسط در اجتماعی به عنوان یک گروه
page of bonour لقب هایی است که به برخی گماشتگان خانواده سلطنتی میدهند
knight marshal کسیکه در خانواده سلطنتی دارای برخی مامریتهای قضایی باشد
What does Main Street think of this policy? بازاریها و خانواده های متوسط چه نظری در باره این سیاستمداری دارند؟
homestay خانواده مهمان دار [کسی که برای آموزش زبان یا فرهنگ در آن کشور می گذراند]
casework مطالعه بسیط اجتماع و محیط فرد یا خانواده برای تشخیص مرض ودرمان
transistor معروفترین خانواده دروازه و طرح مدار ترانزیستوری که ترانزیستورهای دو قط بی آن مستقیماگ کنترل میشود.
transistors معروفترین خانواده دروازه و طرح مدار ترانزیستوری که ترانزیستورهای دو قط بی آن مستقیماگ کنترل میشود.
oxides روش تولید و طراحی خانواده مدارهای مجتمع با استفاده از هادیهای آهن و اکسید روی نیمه هادی
ttl خانواده معروف دروازههای منط قی و طرح موارد ترانزیستوری سریع که ترانزیستور دو قط بی آن مستقیماگ وصل شده اند.
oxide روش تولید و طراحی خانواده مدارهای مجتمع با استفاده از هادیهای آهن و اکسید روی نیمه هادی
tiny model مدل حافظه خانواده پردازنده Intel که امکان وجود چندین کیلوبایت داده وکد را ایجاد میکند
kratom [درختی همیشه بهار و در عین حال برگریز استوایی که از خانواده قهوه است و برگش مصرف داروئی دارد]
cetacean وابسته به خانواده بال جانوری که ازخانواده بال باشد
Apple Mac مجموعهای از کامپیوترهای شخصی که توسط شرکت Apple ایجاد شدند که یک واسط کاربر گرافیکی دارند و از خانواده 00086 پردازنده ها استفاده می کنند
Apple Macintosh computer مجموعهای از کامپیوترهای شخصی که توسط شرکت Apple ایجاد شدند که یک واسط کاربر گرافیکی دارند و از خانواده 00086 پردازنده ها استفاده می کنند
medium مدل حافظه خانواده پردازنده Intel x که امکان ارسال چند کیلوبایت داده و تا چند مگا بایت کد میدهد
mediums مدل حافظه خانواده پردازنده Intel x که امکان ارسال چند کیلوبایت داده و تا چند مگا بایت کد میدهد
vane pump خانواده وسیعی از پمپهای سیالات که در ان سطوح تخت در محفظههای خارج ازمرکز دور تا دور شفت گردنده دوران میکنند
compacts مدل حافظه در خانواده Index که فقط به چند کیلو بایت که برنامه اجازه ذخیره شدن میدهد ولی حجم مگابایت برای داده برنامه است
compacted مدل حافظه در خانواده Index که فقط به چند کیلو بایت که برنامه اجازه ذخیره شدن میدهد ولی حجم مگابایت برای داده برنامه است
compact مدل حافظه در خانواده Index که فقط به چند کیلو بایت که برنامه اجازه ذخیره شدن میدهد ولی حجم مگابایت برای داده برنامه است
compacting مدل حافظه در خانواده Index که فقط به چند کیلو بایت که برنامه اجازه ذخیره شدن میدهد ولی حجم مگابایت برای داده برنامه است
finch سهره وانواع ان خانواده سهره
rosaceous از خانواده گل سرخ شبیه گل سرخ
finches سهره وانواع ان خانواده سهره
oxtongue گل گاو زبان خانواده گل گاو زبان
to let somebody treat you like a doormat <idiom> با کسی خیلی بد رفتار کردن [اصطلاح] [ مثال تحقیر کردن بی محلی کردن قلدری کردن]
unmew رها کردن ازاد کردن ول کردن مرخص کردن بخشودن صرف نظر کرن
discharges اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
discharge اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
capture اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
capturing اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
countervial خنثی کردن- برابری کردن با- جبران کردن- تلاقی کردن
captures اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com