Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 197 (9 milliseconds)
English
Persian
grocery
خواربار فروشی
grocery store
[American E]
خواربار فروشی
food shop
خواربار فروشی
grocer's
خواربار فروشی
grocer's shop
خواربار فروشی
Search result with all words
cantina
مغازه خواربار یامشروب فروشی
convenience store
خواربار فروشی کوچک
convenience stores
خواربار فروشی کوچک
Other Matches
bistro
اغذیه فروشی و مشروب فروشی
bistros
اغذیه فروشی و مشروب فروشی
commissarial
خواربار
provender
خواربار
stover
خواربار
viand
خواربار
provisionless
بی خواربار
cate
خواربار
groceries
خواربار
provisions
خواربار
grocery
خواربار
foodstuffs
خواربار
foodstuff
خواربار
victualler
خواربار رسان
purveyance
تهیه خواربار
provisionment
تهیه خواربار
grocers
خواربار فروش
grocer
خواربار فروش
grubs
خوراک خواربار
grubbed
خوراک خواربار
grub
خوراک خواربار
he is an adequate provider
برای تهیه خواربار
viaticum
توشه و خواربار سفر
victual
خواربار تامین کردن
victualler
کشتی حامل خواربار
revictual
دوباره غذا یا خواربار تهیه کردن
disposability
فروشی
on offer
فروشی
on sale
فروشی
for sale
فروشی
sales
فروشی
taproom
بارمشروب فروشی
cash crop
محصول فروشی
wholesale
عمده فروشی
short sale
پیش فروشی
salter
نمک فروشی
dealing in slaves
برده فروشی
chandlery
شمع فروشی
priggery
علم فروشی
smithy
اهن فروشی
butchery business
گوشت فروشی
bijouterie
جواهر فروشی
priggishness
علم فروشی
barroom
نوشابه فروشی
snack bar
ساندویچ فروشی
snack bars
ساندویچ فروشی
retail trade
خرده فروشی
cash crop
فرآورد فروشی
wineshop
باده فروشی
optometry
عینک فروشی
perfumery
عطر فروشی
newsstand
روزنامه فروشی
toggery
لباس فروشی
toploftiness
خود فروشی
peacockery
خود فروشی
slopwork
دوخته فروشی
jewelry
جواهر فروشی
whole sale dealer
عمده فروشی
whole sale trade
عمده فروشی
short sale
سلم فروشی
pedlary
دست فروشی
greengrocery
سبزی فروشی
glassman
شیشه فروشی
retail sales
خرده فروشی
smithies
اهن فروشی
pedantry
فضل فروشی
upholstery
مبل فروشی
upholstery
پرده فروشی
prudishness
عفت فروشی
retail dealing
خرده فروشی
haberdashery
خرازی فروشی
drapery
ماهوت فروشی
drapery
پارچه فروشی
draperies
ماهوت فروشی
draperies
پارچه فروشی
drugstore
دوا فروشی
drugstores
دوا فروشی
ironmongery
اهن فروشی
stapling
مرکزعمده فروشی
stapled
مرکزعمده فروشی
staple
مرکزعمده فروشی
retail
جزئی فروشی
snobbery
افاده فروشی
slave trade
برده فروشی
retail
خرده فروشی
sweetshop
شیرینی فروشی قنادی
resale price
بهای خرده فروشی
retail price
بهای خرده فروشی
to prank out oneself
خود فروشی کردن
retail price
قیمت خرده فروشی
tap room
محل پیاله فروشی
taproom
محل پیاله فروشی
oversold
فزون فروشی کردن
ticket office
باجه بلیت فروشی
ostentation
خود فروشی تظاهر
bars
میکده بارمشروب فروشی
bar
میکده بارمشروب فروشی
oversells
فزون فروشی کردن
quantity discount
تخفیف عمده فروشی
overselling
فزون فروشی کردن
to peacock oneself vref
خود فروشی کردن
trade price
قیمت عمده فروشی
vintnery
عمده فروشی شراب
wholesale price
قیمت عمده فروشی
cutlery
کارد وچنگال فروشی
oversell
فزون فروشی کردن
sales
جنس فروشی فروش
dram shop
جایگاه نوشابه فروشی
retail
خرده فروشی کردن
newsstand
دکه روزنامه فروشی
mercery
مغازه پارچه فروشی
swagger
کبر فروشی خودستایی
proslavery
طرفداری از برده فروشی
swaggering
کبر فروشی خودستایی
swaggers
کبر فروشی خودستایی
dramshop
بار مشروب فروشی
dramshop
سالن مشروب فروشی
at the but cher's
در دکان گوشت فروشی
grogshop
دکان مشروب فروشی
groggery
نوشابه فروشی میخانه
barroom
بار یا پیاله فروشی
gaudiness
خودنمائی جلوه فروشی
soda fountain
مغازه لیموناد فروشی
smithies
فلز فروشی اهنگری
soda fountains
مغازه لیموناد فروشی
delicatessens
مغازه اغذیه فروشی
smithy
فلز فروشی اهنگری
delicatessen
مغازه اغذیه فروشی
porterhouse
ابجو واغذیه فروشی
pot house
ابجو فروشی خرابات
bookshops
مغازه کتاب فروشی
wineshop
مغازه شراب فروشی
bookshops
دکان کتاب فروشی
bookshop
مغازه کتاب فروشی
bookshop
دکان کتاب فروشی
quantity rebate
تخفیف عمده فروشی
peltry
پوست خام فروشی
pedantry or pedantism
علم فروشی خام
swaggered
کبر فروشی خودستایی
box offices
باجه بلیط فروشی
box office
باجه بلیط فروشی
newsstand
دکه یا کیوسک روزنامه فروشی
commissioning
حق العمل کاری امانت فروشی
milk floats
عرابه یا چرخ شیر فروشی
milk float
عرابه یا چرخ شیر فروشی
ware
کالای فروشی پرهیز کردن از
wares
کالای فروشی پرهیز کردن از
Where is the ticket office?
باجه بلیت فروشی کجاست؟
Where is the booking office?
باجه بلیت فروشی کجاست؟
commission
حق العمل کاری امانت فروشی
short sale
بیع سلف پیش فروشی
profit cannibalism
افراط در تخفیف و ارزان فروشی
index of retail prices
شاخص قیمتهای خرده فروشی
index of wholesale prices
شاخص قیمتهای عمده فروشی
commissions
حق العمل کاری امانت فروشی
wholesale price index
شاخص قیمت عمده فروشی
snuffled
زهد فروشی کردن صدای خس خس بینی
snuffle
زهد فروشی کردن صدای خس خس بینی
milk maid
زنی که درشیرخانه یا شیر فروشی کارمیکند
snuffling
زهد فروشی کردن صدای خس خس بینی
olericulture
سبزی فروشی فراوردن و نگاهداری سبزیجات
tap room
جایگاه نوشابه فروشی ونوشابه خوری
pedantize
از روی خامی علم فروشی کردن
floorwalker
بازرس فروشگاه بزرگ خرده فروشی
pedantic
وابسته به عالم نمایی وفضل فروشی
wholesale
بطور یکجا عمده فروشی کردن
snuffles
زهد فروشی کردن صدای خس خس بینی
licensed victualler
مهمانخانه داری که پروانه نوشابه فروشی دارد
ink hard terms
اصطلاحات غلنبه که حاکی ازعلم فروشی باشد
Are there any houses for sale in these parts?
این طرفها خانه فروشی پیدا می شود ؟
mail order house
تجارت خرده فروشی بوسیله مکاتبات پستی
lumberyard
محوطه یاحیاط تیر فروشی که الوار در ان انباشته شده
lumberyards
محوطه یاحیاط تیر فروشی که الوار در ان انباشته شده
to make a p of one's learing
دانش خودرا نمایش دادن علم فروشی کردن
euphuism
انشاء پرتصنع و مغلق فصاحت فروشی یا استعمال صنایع لفظی
night cellar
زیر زمینی که در انجاپیاله فروشی کنندو مردم پست بدانجاروند
bear
سلف فروشی سهام اوراق قرضه در بورس بقیمتی ارزانتر از قیمت واقعی
bears
سلف فروشی سهام اوراق قرضه در بورس بقیمتی ارزانتر از قیمت واقعی
cover charges
مبلغی که اغذیه فروشی ویاکلوب شبانه علاوه بر پول غذاومشروب از مشتریان دریافت میدارد
cover charge
مبلغی که اغذیه فروشی ویاکلوب شبانه علاوه بر پول غذاومشروب از مشتریان دریافت میدارد
pedantically
از روی علم فروشی و خامی از روی خرده گیری
jointer
صاحب شیره کش خانه صاحب مشروب فروشی
pontificated
اسقفی کردن فضل فروشی کردن
pontificate
اسقفی کردن فضل فروشی کردن
pontificating
اسقفی کردن فضل فروشی کردن
pontificates
اسقفی کردن فضل فروشی کردن
self praise
تعریف از خود خود فروشی
colliery
تجارت ذغال ذغال فروشی
collieries
تجارت ذغال ذغال فروشی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com