Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 90 (6 milliseconds)
English
Persian
desirable
خواستنی مطلوب
Other Matches
willable
خواستنی
enviable
خواستنی
exigible
خواستنی مطالبه کردنی
utopiannism
اعتقاد به مدینه فاضله روش فکری افلاطون فرانسیس بیکن سر توماس مور و ..... که در اثار خودجامعهای با تاسیسات مطلوب و افراد بی عیب و درحد کمال مطلوب ایجاد و ان را به عنوان الگویی برای جوامع جهان معرفی کرده اند
coveted
مطلوب
favourite or vor
مطلوب
indign
نا مطلوب
favorite
مطلوب
favorable
مطلوب
favorites
مطلوب
favourite
مطلوب
favourites
مطلوب
optimal
حد مطلوب
optimum
حد مطلوب
optimum
مطلوب
desired
مطلوب
at a premium
بسیار مطلوب
ideals
کمال مطلوب
optimum output
تولید مطلوب
ideal
کمال مطلوب
target profit
سود مطلوب
desired leading
مسیر مطلوب
economic order quantity
حد مطلوب سفارش
safe velocity
سرعت مطلوب
optimum speed
سرعت مطلوب
optimum population
حد مطلوب جمعیت
optimum point
نقطه مطلوب
lief
مطلوب مایل
optimal solution
راه حل مطلوب
optimum height
ارتفاع مطلوب
merit goods
کالاهای مطلوب
nicer
دلپذیر مطلوب
nicest
دلپذیر مطلوب
optimum
مقدار مطلوب
optimum
حالت مطلوب
favourable
موافق مطلوب
nice
دلپذیر مطلوب
optimization
بدست اوردن حد مطلوب
optimal
مربوط به کمال مطلوب
optimal planning
برنامه ریزی مطلوب
It is much sought after.
بسیار مطلوب است.
ideal irrigation interval
فاصله مطلوب ابیاری
eligible
واجد شرایط مطلوب
optimum allocation of resources
تخصیص مطلوب منابع
to be in demand
خریدارداشتن مطلوب بودن
favourably
بطور مساعد یا مطلوب
bland
شیرین و مطلوب نجیب
blander
شیرین و مطلوب نجیب
blandest
شیرین و مطلوب نجیب
desired rate of development
نرخ مطلوب توسعه
towardly
امید بخش مطلوب
inflationary gap
سطح اشتغال مطلوب
your action produced the desired effect
اقدامتان اثر مطلوب بخشید
ideally
مطابق ارزو و یاکمال مطلوب
desirability
درجه تمایل شرایط مطلوب
to wait for a favorable opportunity
منتظر یک فرصت مطلوب بودن
To obtain the desired result .
نتیجه مطلوب را بدست آوردن
idealistic
مطلوب وابسته به ارمان گرایی
desired ground zone
نقطه ترکش اتمی مطلوب
desired rate of capital accumulation
نرخ تراکم سرمایه مطلوب
desideratum
ارزوی اساسی و ضروری چیز مطلوب
desired leading
سمت حرکت مطلوب هواپیما یا ناو
beau ideal
زیبای تمام عیار کمال مطلوب
tuners
زیردستگاهی که تنها فرکانس مطلوب را گرفته و بقیه را ردمیکند
tuner
زیردستگاهی که تنها فرکانس مطلوب را گرفته و بقیه را ردمیکند
adverse yaw
شرایط پروازی که در ان دماغه هواپیما در خلاف جهت مطلوب منحرف میشود
slot machine
ماشین خودکاری که پول درسوراخ ان انداخته و کالای مطلوب را تحویل میگیرند
slot machines
ماشین خودکاری که پول درسوراخ ان انداخته و کالای مطلوب را تحویل میگیرند
capture
کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
capturing
کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
favourble balance of trade
تعادل مطلوب تجارتی موازنه مثبت بیشتر بودن صادرات یک کشور ازوارداتش
nympholept
کسیکه جنوی یافتن کمال مطلوب یا پی کردن چیز غیرقابل دسترسی را دارد
captures
کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
forward chaining
روش استدلال مبتنی بر وقایع که از شرایط شناخته شده به هدف مطلوب می رسد زنجیره پیشرو
backward chaining
روشی برای استدلال که ازهدف مطلوب شروع و به سمت حقایق از قبل شناخته شده ادامه می یابد
pitch setting
تنظیم گام ملخ یا رتورهلیکوپتر بطوریکه همه تیغه ها گام مطلوب را دارا باشد
pareto optimality
حد مطلوب پاراتو وضعیتی که در ان نتوان رفاه یک فرد را افزایش داد مگر به قیمت کاهش دادن رفاه دیگری
ideal index
شاخص کمال مطلوب شاخص ایده ال
tones
به رنگ مطلوب دراوردن رنگ
tone
به رنگ مطلوب دراوردن رنگ
logogriph
نوعی معماکه چند کلمه داده میشود وشخص باید ازمیان این کلمات کلمه مطلوب راپیداکندویا از حروف انها کلمه مورد نیاز را بسازد
housekeeping
عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
drawings
روشی است که در ان فلز گرم از سوراخهایی به شکل مخصوص کشیده میشود تا شکل نیمرخ مطلوب بدست اید . پروفیلهای مختلف را از این طریق بدست می اورند
drawing
روشی است که در ان فلز گرم از سوراخهایی به شکل مخصوص کشیده میشود تا شکل نیمرخ مطلوب بدست اید . پروفیلهای مختلف را از این طریق بدست می اورند
kaldor criterion
ضابطهای که براساس ان هرگونه تغییر ازنظر اجتمائی مطلوب یا مفیداست مشروط برانکه میزان نفع گروه منتفع شونده ازمیزان گروه متضررشونده بیشتر باشد . این ضابطه اولین بار بوسیله اقتصاددان امریکائی
desired investment
سرمایه گذاری مطلوب سرمایه گذاری مورد نظر
favorites
طرف توجه شخص طرف توجه شی مطلوب
favourite
طرف توجه شخص طرف توجه شی مطلوب
favourites
طرف توجه شخص طرف توجه شی مطلوب
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com