Dictiornary-Farsi | خواننده شعر احساساتی وعاشقانه | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 100 (6 milliseconds)

English	Persian
torch singer	خواننده شعر احساساتی وعاشقانه


Other Matches

cooing	با صدای نرم وعاشقانه سخن گفتن
coo	با صدای نرم وعاشقانه سخن گفتن
cooed	با صدای نرم وعاشقانه سخن گفتن
coos	با صدای نرم وعاشقانه سخن گفتن
emotionally	احساساتی
passional	احساساتی
affectional	احساساتی
gushy	احساساتی
ebullient	احساساتی
soft boiled	احساساتی
tear-jerker	احساساتی
tear-jerkers	احساساتی
emotional	احساساتی
sensationalist	احساساتی
sentiment	احساساتی
sentimental	احساساتی
sensational	احساساتی موثر
sensationally	احساساتی موثر
hysterics	حمله احساساتی
sentimentalize	احساساتی کردن
lyric	غزلی احساساتی
pathetic	موثر احساساتی
cloying	بسیار احساساتی
sappy	خیلی احساساتی
sentimentalism	حالت احساساتی
emotionalize	احساساتی کردن
sentimentality	حالت احساساتی
passionate	سودایی احساساتی
emotionalist	شخص احساساتی
cold fish	غیر احساساتی
rose water	لطیف احساساتی
go off the deep end <idiom>	احساساتی شدن
emotionalism	احساساتی بودن
overreacting	بیخود احساساتی شدن
overreacted	بیخود احساساتی شدن
mawkish	بطور زننده احساساتی
overreact	بیخود احساساتی شدن
mushy	حریره یاخمیرمانند احساساتی
torch song	شعر احساساتی وعشقی
overreacts	بیخود احساساتی شدن
maudlin	ضعیف وخیلی احساساتی
to affect somebody	کسی را احساساتی کردن
readers	خواننده
troller	خواننده
oscine	خواننده
caroler	خواننده
chanter	خواننده
chantress	زن خواننده
reader	خواننده
ballad singer	خواننده
vocalists	خواننده
vocalist	خواننده
singers	خواننده
songbird	خواننده زن
singer	خواننده
songbirds	خواننده زن
reciter	خواننده
rhapsody	قطعه موسیقی ممزوج و احساساتی
rhapsodies	قطعه موسیقی ممزوج و احساساتی
sensationalism	پیروی از مسائل احساساتی وشورانگیز
read head	نوک خواننده
disk reader	خواننده دیسک
trio	سه نفر خواننده
trios	سه نفر خواننده
singing	اوازخوانی خواننده
raw head	نوک خواننده
bar code reader	دستگاه خواننده کد میلهای
photoelectric reader	خواننده فتو الکتریکی
go to school	خواننده میله نوری
magnetic tape reader	خواننده نوار مغناطیسی
optical	خواننده میله نوری
calling program	برنامه فرا خواننده
epistoler	خواننده رسالهای ازعهدجدید
diva	سردسته زنان خواننده اپرا
prima donnas	خواننده برجسته زن اپرا یاکنسرت
prima donna	خواننده برجسته زن اپرا یاکنسرت
prim donna	سر دسته زنهای خواننده دراپرا
to work oneself up	به کسی [چیزی] خو گرفتن [و بخاطرش احساساتی یا عصبی شدن]
to get worked up	به کسی [چیزی] خو گرفتن [و بخاطرش احساساتی یا عصبی شدن]
buffo	خواننده مرد در رلهای فکاهی اپرا
barbershop	وابسته به آهنگ احساساتی که توسط چند مرد خوانده شود
read	تعداد بایتها که خواننده در زمان مشخص می خواند
groundling	ماهی ته دریا خواننده یاتماشاچی بی ذوق عامی
reads	تعداد بایتها که خواننده در زمان مشخص می خواند
cue	اشارت اشاره برای راهنمایی خواننده یاگوینده یا بازیگر چوب بیلیارد
cues	اشارت اشاره برای راهنمایی خواننده یاگوینده یا بازیگر چوب بیلیارد
optical	طرح حرف که توسط خواننده OCR به خوبی قابل خواندن است
hopper	وسیلهای که کارت پانچ ها را نگه می دارد و آنها را به دستگاه خواننده میدهد
hoppers	وسیلهای که کارت پانچ ها را نگه می دارد و آنها را به دستگاه خواننده میدهد
ocr	طرح حرف که توسط خواننده OCR به آسانی قابل خواندن باشد
The singer and his staff commandeered the entire backstage area.	خواننده و کارکنانش تمام پشت صحنه را برای خود اشغال کرده بودند.
cards	وسیلهای که به طور خودکار کارت پانچ را درون دستگاه خواننده قرار میدهد
quartets	قطعه موسیقی مخصوص چهارتن خواننده یا نوازنده گروه چهارتنی که قطعهای رابسرایند.
quartet	قطعه موسیقی مخصوص چهارتن خواننده یا نوازنده گروه چهارتنی که قطعهای رابسرایند.
card	وسیلهای که به طور خودکار کارت پانچ را درون دستگاه خواننده قرار میدهد
quartette	قطعه موسیقی مخصوص چهارتن خواننده یا نوازنده گروه چهارتنی که قطعهای رابسرایند.
inputted	وسیلهای مثل صفحه کلید یا خواننده بار کد که عملیات یا اطلاعات را به صورتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند و داده را به پردازنده ارسال میکند
input	وسیلهای مثل صفحه کلید یا خواننده بار کد که عملیات یا اطلاعات را به صورتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند و داده را به پردازنده ارسال میکند
feelings indigenous to man	احساسات طبیعی انسان احساساتی که در انسان بومی یا طبیعی هستند