English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 158 (8 milliseconds)
English Persian
His request was in the nature of a command. خواهش اوحالت حکم ودستور را داشت
Other Matches
catechisms تعلیم ودستور مذهبی
catechism تعلیم ودستور مذهبی
minute book دفتر یاد داشت یاد داشت نامه
requested خواهش
requesting خواهش
requests خواهش
request خواهش
wills خواهش ارزو
willed خواهش ارزو
at the request of به خواهش [به درخواست]
close the door please خواهش دارم
it is my wish that خواهش من اینست که
requester خواهش کننده
will خواهش ارزو
begged خواهش کردن
asks خواهش کردن
asked خواهش کردن
ask خواهش کردن
wishes ارزو خواهش
wish ارزو خواهش
begs خواهش کردن
wished ارزو خواهش
beg خواهش کردن
asking خواهش کردن
d. of a request عدم قبول خواهش
d. wish خواهش هنگام مردن
what is your pleasure خواهش شما چیست
i humbly request that خواهش عاجزانه دارم که ...
please take a seat خواهش میکنم بفرمایید
Have a seat, please! خواهش میکنم بفرمایید !
appetence or tency اشتیاق خواهش طبیعی
randy [British E] <adj.> مطیع خواهش نفس
horny <adj.> مطیع خواهش نفس
to make a r. for something چیز یرا خواهش کردن
thank tou for that book خواهش دارم ان کتاب را به من بدهید
Please be my guest. خواهش می کنم مهمان من با شید
do tell me خواهش دارم بمن بگویید
please dont forget it خواهش دارم فراموش نکنید
now nonsense now خواهش میکنم چرند گفتن رابس کن
what is your will? خواهش یا میل یا خواسته شما چیست
pray consider my case خواهش دارم بکار من رسیدگی کنید
Have a seat, please! خواهش میکنم روی صندلی بشینید!
Please take my suitcase. خواهش میکنم چمدانم را برایم بیاورید.
Please take that bag. خواهش میکنم آن کیف را برایم بیاورید.
to a person for a thing چیزی را ازکسی خواهش کردن یاخواستن
article had two notes داشت
conservation داشت
apanage اختصاص داشت
note book دفتریاد داشت
he loved her dear اوبسیاردوست داشت
expectations چشم داشت
talents درون داشت
durst زهره داشت
talent درون داشت
talented درون داشت
when will women have the vote? خواهند داشت
expectantly با چشم داشت
expectation چشم داشت
dwelt منزل داشت
without letted باز داشت
factum یاد داشت
he adored that woman ان زن رابسیاردوست می داشت
Please take this luggage. خواهش میکنم این اسباب و اثاثیه را برایم بیاورید.
egg (someone) on <idiom> خواهش کردن ومجبورکردن کسی برای انجام کاری
would you mind ringing اگر زحمت نیست خواهش میکنم زنگ را بزنید
Please send me information on ... خواهش میکنم اطلاعات را برایم در مورد ... ارسال کنید.
to take notes of یاد داشت برداشتن از
to take down یاد داشت کردن
to set down یاد داشت کردن
He was looking for you. داشت دنبالت می گشت
the dog wasled سگ بند در گردن داشت
to make a minute of یاد داشت کردن
to make a note of یاد داشت کردن
to minute down یاد داشت کردن
annotator یاد داشت کننده
He looked well groomed . He had a tidy appearance . سرووضع مرتبی داشت
marrige of convenience پیوند با چشم داشت
block note paper دسته کاغذیاد داشت
disposure نمایش عرضه داشت
ephebe شهری که از 81 تا 02 سال داشت
it had a europeanlook نمود اروپایی داشت
outlook منظره چشم داشت
he kept me waiting مرامنتظریامعطل نگاه داشت
he complained with reason داشت که گله میکرد
i will note it down یاد داشت میکنم
prospectiveness چشم داشت به اینده
writing pad دسته یاد داشت
All his belongings were stolen . هرچه داشت بردند (دزدیدند)
She was talking to (with ) a friend . داشت با دوستش صحبت می کرد
Did you get much ( any ) benefit from your holiday ? تعطیلات برایت فایده ای داشت ؟
He was running like a madman. عین دیوانه ها داشت می دوید
The girl was penciling her eyebrows . دخترک داشت ابروهایش را می کشید
There will be a delay of 8 minutes. 8 دقیقه تاخیر خواهد داشت.
durst جرات داشت جسارت کرد
no song no supper تانخوانی شام نخواهیم داشت
fusilier سربازی که تفنگ چخماقی داشت
he was in purpose to do it در نظر داشت که ان کار رابکند
prospect of success چشم داشت یا امید کامیابی
that point was of p interest ان نکته جالبیست ویژهای داشت
he sold the good ones هرچه خوب داشت فروخت
fusileer سربازی که تفنگ چخماقی داشت
it weighed kilogrammes بود سه کیلوگرم وزن داشت
he would be sure to like it یقینا انرادوست خواهد داشت
he made me wait مرا منتظر یا معطل نگاه داشت
pistole سکه زرکه بیشتردراسپانی رواج داشت
notate یادداشت برداشتن یاد داشت کردن
on old woman past sixty پیرزنی بیش از شصت سال داشت
marshalsea دادگاهی که marshal knightبر ان ریاست داشت
count palatine قلمرو خود امتیازات شاهانه داشت
og الفبای پیشین و ایرلندی که 02 حرف داشت
life is not worth an hour's p ساعتی هم نمیتوان به زندگی اطمینان داشت
u.sings[ and+] با انهایی که من دیده بودم فرق داشت
He tried to conceal the facts. سعی داشت حقیقت را پنهان کند
to preach from notes از روی یاد داشت وضع کردن
He wanted to incite the people. قصد داشت مردم راتحریک کند
quinquereme یکجورکرجی که پنج ردیف پاروزن داشت
The bus stopped for fuel [ to get gas] . اتوبوس نگه داشت تا بنزین بزند.
to serve a notice on some one اخطار یا یاد داشت برای کسی فرستادن
no paternosterŠno p تادعای ربانی نخوانی پول نخواهی داشت
on shall from a quo rum جلسهای که باحضورنصف اعضابعلاوه یک تن رسمیت خواهد داشت
She married a man old eonugh to be her father. با مردی که جای پدرش را داشت ازدواج کرد
of livery ایانوکر جامه ویژه داشت یاجامه ساده
lostlabour کارذوقی که کننده انراچشم داشت پاداش نیست
groschen سکه سیم المانی که پیشتر رواج داشت
She was crying over her misfortunes. ازدست بدبختی هایش ناله وفریاد داشت
Would you let me know before we get to Durham? ممکن است خواهش کنم قبل از رسیدن به شهر دورهام مرا خبر کنید؟
The judge will have the final say on the matter. قاضی حرف آخر را در این موضوع خواهد داشت.
complete transaction معامله قطعی و تمام شده که دنباله نخواهد داشت
He had the air of a frightened(scared)child. حالت بچه ای را داشت که وحشت زده شده بود
kreutzer نام سکه مس وسیم که پیشتردرالمان واطریش رواج داشت
nestorianism عقیده نسطوریان اعتقاد باینکه عیسی دو ذات جداگانه داشت
parnassian نام کوهی در یونان مرکزی که اختصاص داشت به الهه شعر
record prices بهترین نرخ هائی که تاکنون یاد داشت یا ثبت شده
that book will immortalize him ان کتاب نام اورا تا جاویدان زنده نگاه خواهد داشت
critical engine موتوری که از کارافتادن یانقص ان تاثیر زیادی درعملکرد هواپیما خواهد داشت
He was killed when his parachute malfunctioned. بخاطر اینکه چترش کار نکرد [عیب فنی داشت] او [مرد] کشته شد.
paphian وابسته PAPHOS شهرباستانی جزیره قبرس که اختصاص برب النوع عشق داشت
to ask somebody to say a few words خواهش کردن از کسی کمی [در باره کسی یا چیزی] صحبت کند
dead دوره زمانی بین دو رویداد که هیج اتفاقی نمیافتد برای اطمینان از اینکه باهم برخورد نخواهند داشت
mum's the word این سخن فاش کردنی نیست این حرف را باید پنهان داشت
she smiled sweetly لبخند یا تبسم شیرینی داشت شیرین لبخند میزد
it will make against us برای مازیان خواهد داشت بزیان ما تمام خواهد شد
fasces [نمادی در روم قدیم یک دسته میله که تبری در میان آن قرار داشت و و پیشاپیش فرمانداران رومی می بردند که نشان قدرت آنها بود.]
it pleased him to go خوش داشت که برود خوشش می امدکه برود
sans recours عبارتی که فهرنویس وقتی به نمایندگی ازجانب دیگری فهر نویسی میکند قبل ار امضا می نویسد وبنابراین شخصا" مسئوولیتی در قبال نکول نخواهد داشت
league of nations تاسیس جهانی مشهور که بین دو جنگ جهانی فعالیت داشت و درواقع مقدمهای بود برای تشکیل سازمان ملل متحد
hope امیدواری چشم داشت چشم انتظاری
hoped امیدواری چشم داشت چشم انتظاری
hopes امیدواری چشم داشت چشم انتظاری
hoping امیدواری چشم داشت چشم انتظاری
lobbied تحمیل موضوعی بر دستگاه قانونگذاری به به این ترتیب که موضوعی را به نفع فرد یاطبقه خاص در قالب قانون بریزد لایحهای را از طریق تماس قبلی با نمایندگان مجلس و خواهش از ایشان به تصویب رساندن
lobby تحمیل موضوعی بر دستگاه قانونگذاری به به این ترتیب که موضوعی را به نفع فرد یاطبقه خاص در قالب قانون بریزد لایحهای را از طریق تماس قبلی با نمایندگان مجلس و خواهش از ایشان به تصویب رساندن
lobbies تحمیل موضوعی بر دستگاه قانونگذاری به به این ترتیب که موضوعی را به نفع فرد یاطبقه خاص در قالب قانون بریزد لایحهای را از طریق تماس قبلی با نمایندگان مجلس و خواهش از ایشان به تصویب رساندن
One mustn't sk apple trees for oranges, France for sun, women for love, life for happiness. نباید از درخت پرتقال انتظار سیب، از فرانسه انتظار آفتاب، از زنان انتظار عشق و از زندگی انتظار شادی داشت.
trojan horse برنامه وارد شده در سیستم توسط سک شخص کلاهبردار. یک تابع نامناسب انجام میدهد درحین کپی کردن اطلاعات در فایل با اولویت کمتر که از آن پس آن شخص بدون اجازه کاربر به آن دسترسی خواهد داشت
saddle cover رو زینی [اینگونه بافته ها بصورت قالیچه یا پتو در قدیم بیشتر رواج داشت و اکنون نیز در بعضی عشایر جهت استفاده شخصی بافته شده و برای تزئین روی اسب و پوشش زین بکار می رود.]
Safavid period دوران صفویه [اوج دوران شکوفایی فرش ایران که دیگر هرگز تکرار نشد. ایجاد کارگاه های بزرگ قالبافی اصفهان و کاشان تحولی شگرف به دنبال داشت و شاهکارهای آن هنوز در موزه های جهان جلوه گری می کند.]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com