Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English
Persian
please dont forget it
خواهش دارم فراموش نکنید
Other Matches
close the door please
خواهش دارم
i humbly request that
خواهش عاجزانه دارم که ...
do tell me
خواهش دارم بمن بگویید
thank tou for that book
خواهش دارم ان کتاب را به من بدهید
pray consider my case
خواهش دارم بکار من رسیدگی کنید
Dont spoil the child .
بچه را خراب نکنید (لوس نکنید )
iam p to of knowing him
از اشنایی او افتخار دارم افتخار دارم که او را می شناسم
iam proud to know him
از شناسایی او افتخار دارم افتخار دارم که او رامیشناسم
keep at it
ول نکنید
cease loading
پر نکنید
neglects
دیدبانی نکنید
neglected
دیدبانی نکنید
neglect
دیدبانی نکنید
neglecting
دیدبانی نکنید
Stop pushing!
عاجز نکنید !
hold hard
عجله نکنید
NO PARKING
پارک نکنید!
if you don't watch it
اگر احتیاط نکنید
Don't cut it too short.
زیاد کوتاه نکنید.
Do not include me
من را حساب نکن
[نکنید]
!
Dont count (bank)on me.
روی من حساب نکنید
exclude me.
من را حساب نکن
[نکنید]
!
leave me out
من را حساب نکن
[نکنید]
!
do not waste your breath
خودتان را بیخود خسته نکنید
Keep stI'll. Stay put . Dont move.
تکان نخورید (حرکت نکنید )
don't wait the dinner for me
ناهاعرابرای خاطرمن معطل نکنید
There is no hurry , there is plenty of time .
عجله نکنید وقت زیاد داریم
Do not do any thing without due reflection .
بدون فکر قبلی اقدامی نکنید
you must w the signal
ناهار را برای خاطر من معطل نکنید
cease engagement
درگیری قطع هدف را تعقیب نکنید
Be quiet so as not to wake the others.
ساکت باشید تا دیگران را بیدار نکنید.
forgetter
فراموش کننده
foregettable
فراموش شدنی
disremember
فراموش کردن
haunting
فراموش نشدنی
never to be forgotten
فراموش نشدنی
let it lay
<idiom>
فراموش کردن
slip one's mind
<idiom>
فراموش شده
Forgive and forget.
<proverb>
ببخش و فراموش کن.
the trusty is that i forgot it
فراموش کردم
to fall in to oblivion
فراموش شدن
to pass into silence
فراموش شدن
absent-minded
<idiom>
فراموش خیال
freemasons hall
فراموش خانه
absent-minded
<idiom>
فراموش کار
forgot
فراموش کرد
It slipped my mind.
آن را فراموش کردم.
forgets
فراموش کردن
unforgettable
فراموش نشدنی
forget
فراموش کردن
forget-me-nots
گل مرا فراموش مکن
lose sight of
<idiom>
ندیدن ،فراموش کردن
By the way . Incidentally.
راستی ( تا فراموش نکردم )
forget-me-not
گل مرا فراموش مکن
i forgot all about it
به کلی فراموش کردم
mouse ear
گل مرا فراموش مکن
myosote
گل مرا فراموش مکن
forgotten
فراموش کرده یا شده
Freemasons
عضو فراموش خانه فراماسیون
Freemason
عضو فراموش خانه فراماسیون
let bygones be bygones
<idiom>
فراموش کردن اتفاقات گذشته
the trusty is that i forgot it
حقیقا امراینست که فراموش کردم
requests
خواهش
requesting
خواهش
requested
خواهش
request
خواهش
skip it
در رهگیری هوایی یعنی تک راقطع کنید یا تک نکنید یارهگیری موقوف
Please be (feel ) at home . Please make yourself at home .
اینجا را منزل خودتان بدانید ( راحت باشید و تعارف نکنید )
neglects
این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
neglecting
این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
neglected
این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
neglect
این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
skip it
<idiom>
همه چیز را درموردآن فراموش کردن
unlearn
محفوفات را فراموش کردن از یاد بردن
unlearns
محفوفات را فراموش کردن از یاد بردن
Have you forgotten our drinks?
آیا نوشیدنیهای ما را فراموش کرده اید؟
unlearnt
محفوفات را فراموش کردن از یاد بردن
We should not have lost sight of the fact that ...
ما نباید فراموش می کردیم در نظر بگیریم که ..
begs
خواهش کردن
wish
ارزو خواهش
requester
خواهش کننده
at the request of
به خواهش
[به درخواست]
wished
ارزو خواهش
wills
خواهش ارزو
willed
خواهش ارزو
beg
خواهش کردن
will
خواهش ارزو
asks
خواهش کردن
asking
خواهش کردن
ask
خواهش کردن
asked
خواهش کردن
begged
خواهش کردن
it is my wish that
خواهش من اینست که
wishes
ارزو خواهش
misremember
غلط واشتباه بخاطر اوردن فراموش کردن
not to lose sight of
ملاحظه کردن
[به کسی یا چیزی]
را فراموش نکردن
d. of a request
عدم قبول خواهش
d. wish
خواهش هنگام مردن
please take a seat
خواهش میکنم بفرمایید
appetence or tency
اشتیاق خواهش طبیعی
horny
<adj.>
مطیع خواهش نفس
randy
[British E]
<adj.>
مطیع خواهش نفس
Have a seat, please!
خواهش میکنم بفرمایید !
what is your pleasure
خواهش شما چیست
Please be my guest.
خواهش می کنم مهمان من با شید
to make a r. for something
چیز یرا خواهش کردن
to lose track
[of]
فراموش کنند
[یا دیگر ندانند]
که شخصی
[چیزی]
کجا است
self forgetful
نفس خود را فراموش کرده مستغرق در عالم خارج ازخود
His request was in the nature of a command.
خواهش اوحالت حکم ودستور را داشت
now nonsense now
خواهش میکنم چرند گفتن رابس کن
Have a seat, please!
خواهش میکنم روی صندلی بشینید!
Please take that bag.
خواهش میکنم آن کیف را برایم بیاورید.
Please take my suitcase.
خواهش میکنم چمدانم را برایم بیاورید.
to a person for a thing
چیزی را ازکسی خواهش کردن یاخواستن
what is your will?
خواهش یا میل یا خواسته شما چیست
red letter
مربوط به روزهای تعطیل و اعیاد مخصوص ایام خوشحالی فراموش نشدنی
egg (someone) on
<idiom>
خواهش کردن ومجبورکردن کسی برای انجام کاری
would you mind ringing
اگر زحمت نیست خواهش میکنم زنگ را بزنید
Please send me information on ...
خواهش میکنم اطلاعات را برایم در مورد ... ارسال کنید.
Please take this luggage.
خواهش میکنم این اسباب و اثاثیه را برایم بیاورید.
Never spend money before you have earned it.
هرگز قبل از پول درآوردن، پول خرج نکنید.
neutralize track
هدف را تعقیب نکنید دررهگیری هوایی تعقیب موقوف
to lock somebody
[yourself]
out
[of something]
در را روی
[خود]
کسی قفل کردن
[و دیگر نتوانند داخل شوند چونکه کلید در آنجا فراموش شده]
I have a carton of cigarettes
من یک ... دارم.
Would you let me know before we get to Durham?
ممکن است خواهش کنم قبل از رسیدن به شهر دورهام مرا خبر کنید؟
I have tobacco.
من یک توتون دارم.
i maintain
عقیده دارم که ...
i intend to stay here
خیال دارم که ...
I'm in a hurry.
من عجله دارم
I agree.
قبول دارم.
I am standing by you . I am right behind you .
هوایت را دارم
I'm in doubt about it.
من بهش شک دارم.
I have a headache.
من سر درد دارم.
i wish to stay here
میل دارم ...
I want to have a word with you . I want you .
کارت دارم
own a house
خانهای دارم
my a is 0 years
من 04سال دارم
I have a question.
من یک سئوال دارم.
it is in my recollection
یاد دارم
I'm in a hurry.
من عجله دارم.
I need my e
من دوست دارم
treading on eggshells
<idiom>
[اگر شما روی پوست تخم مرغ راه می روید به این معنیست که شما تمام تلاشتان را می کنید تا کسی را ناراحت نکنید.]
walking on eggshells
<idiom>
[اگر شما روی پوست تخم مرغ راه می روید به این معنیست که شما تمام تلاشتان را می کنید تا کسی را ناراحت نکنید.]
i am purposed to go
قصد دارم بروم
I feel nauseated.
حالت تهوع دارم.
I am over 50 years old.
من ۵۰ سال بیشتر دارم.
i am on the wrong side of 0
من بیش از 05 سال دارم
I believe in God.
من به خدا ایمان دارم.
i am famishing
از گرسنگی دارم می میرم
i am busy at the moment
اکنون کار دارم
i am rials in pocket
سه ریال در جیب دارم
I feel like throwing up.
<idiom>
دارم بالا میارم.
i am purposed to go
در نظر دارم بروم
I have a pain in my chest.
سینه درد دارم
I'm on a diet.
من رژیم غذایی دارم.
I have cigar
من یک سیگار برگ دارم.
I have a credit card.
من کارت اعتباری دارم.
i stand to it that
جدا عقیده دارم که
i yearn for
ارزوی استراحت دارم
iam ill bested
موقعیت بدی دارم
I owe her a grudge
حق دارم که با اولج باشم
I am staying at the hotel.
در هتل منزل دارم.
I have an appointment with the dentist.
با دندانساز قرار دارم
I am beginning to realize ( understand ) .
کم کم دارم متوجه می شوم
I am deae beat . I am tired out .
از خستگی دارم غش می کنم
I am in a great hurry . I am pressed for time .
خیلی عجله دارم
i have a silk rug Štoo
یک قالیچه ابریشمی هم دارم
i have a hunch that
بیم یافن ان دارم که ...
i have a hunch that
سخت گمان دارم که
i am reluctant to go
اکراه دارم از رفتن
I am positive that ...
من اطمینان کامل دارم که ...
i have a suit to the shah
به شاه عرض دارم
post script
مطلبی که در هنگام تهیه نامه فراموش شده و بعدا درذیل نامه ذکر میگردد
think nothing of something
<idiom>
فراموش کردن چیزی ،نگران چیزی بودن
I would like to know the truth.
من دوست دارم که واقعیت رو بدونم.
I'm working on it.
دارم روش کار میکنم.
I like it.
دوست دارم
[ آن چیز را یا کار را]
.
much as I'd like to
<idiom>
با اینکه اینقدر دوست دارم
It pleases me.
دوست دارم
[ آن چیز را یا کار را]
.
I have a steady monthly income.
درآمد ماهیانه ثابتی دارم
I have all kinds of problems.
هزار جور گرفتار ؟ دارم
He owes me some money.
از او پول می خواهم (طلب دارم )
I am thinding of going to Europe.
خیال دارم به اروپ؟ بروم
I am going on twenty.
دارم می روم توی 20سالگی ؟
I am very busy today .
امروز خیلی کار دارم
I have a date with my fiandee.
با نامزدم قرار ملاقات دارم
I have to study
من درس دارم به همین خاطر کم میمونم
I'll need a plot of land .
یک قطعه زمین لازم دارم
i heed your help
به مساعدت شما احتیاج دارم
I live a very regular life .
زندگی خیلی منظمی دارم
i have come on business
کاری دارم اینجا امدم
i intend to stay here
قصد دارم اینجا بمانم
i have a suit to the shah
عریضه برای شاه دارم
i own to having done it
اقرار دارم که ان کار را کرده ام
I love her with my whole being .
با تمام وجود دوستش دارم
i am in a hurry for it
عجله دارم یا در شتاب هستم
i have worse to tell you
بدتر از این دارم که بشمابگویم
I intend to buy a car .
خیال دارم یک ماشین ( اتوموبیل ) بخرم
I have a position ( post ) of great responsibility in this company .
دراین شرکت شغل پرمسئولیتی دارم
I would like to learn the truth.
من دوست دارم از واقعیت مطلع بشوم.
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com