Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English
Persian
Please send me information on ...
خواهش میکنم اطلاعات را برایم در مورد ... ارسال کنید.
Other Matches
Please take my suitcase.
خواهش میکنم چمدانم را برایم بیاورید.
Please take that bag.
خواهش میکنم آن کیف را برایم بیاورید.
Please take this luggage.
خواهش میکنم این اسباب و اثاثیه را برایم بیاورید.
distance vector protocols
اطلاعات در مورد مسیرهای مختلف شبکه گسترده که توسط rowter برای یافتن کوتاهترین و سریع ترین مسیر ارسال اطلاعات به کارمی رود
Have a seat, please!
خواهش میکنم بفرمایید !
please take a seat
خواهش میکنم بفرمایید
now nonsense now
خواهش میکنم چرند گفتن رابس کن
Have a seat, please!
خواهش میکنم روی صندلی بشینید!
would you mind ringing
اگر زحمت نیست خواهش میکنم زنگ را بزنید
Give me a full account of the events.
جریان کامل وقایع را برایم تعریف کنید
bandwidth
در شبکه گسترده استفاده میشود و به کاربر اجازه هر مقدار ارسال اطلاعات میدهد و شبکه برای ارسال این مقدار اطلاعات تنظیم شده است
pray consider my case
خواهش دارم بکار من رسیدگی کنید
radar correlation
درک وابستگی اطلاعات یاهدفهای موجود درروی صفحه رادار با اطلاعات وهدفهای مورد نظر
Would you let me know before we get to Durham?
ممکن است خواهش کنم قبل از رسیدن به شهر دورهام مرا خبر کنید؟
echo check
بررسی صحت عملیات ارسال اطلاعات که در ان اطلاعات دریافت شده به منبع اصلی برگشت داده شده و با اطلاعات اصلی مقایسه میشودمقابله به کمک طنین بررسی طنین
negative acknowledgement
کاراکتر کنترلی که ترمینال گیرنده در انتقال اطلاعات برای ترمینال فرستنده صادرمیکند تا اعلام کند که یک اشتباه انتقال در اخرین بلوک اطلاعات ارسال شده وجوددارد
to gather information
[about; on]
جمع آوری کردن اطلاعات
[در مورد]
public information
اطلاعات مورد نیاز عامه مردم وافکار عمومی
logical
گرافیکی که حاوی اطلاعات رنگ مورد نیاز است
infra red link
روش استاندارد برای ارسال اطلاعات از اشعه نوری . که اغلب برای انتقال اطلاعات از کامپیوتر متحرک یا چاپگر یا صفحه نمایش به کار می رود. برای استفاده از ین خصوصیت کامپیوتر یا چاپگر باید پورت IrDA داشته باشد
text
حروف الفبا عددی برای ارسال اطلاعات
texts
حروف الفبا عددی برای ارسال اطلاعات
informatics
دانش و مط العه روشهای پردازش اطلاعات و ارسال
despatch
عمل ارسال موضوعات یا اطلاعات یا پیام ها به محلی
status
خط ی در بالا یا پایین صفحه که اطلاعات در مورد کار جاری میدهد روی
operates
ترمینال سیستم محاورهای که اطلاعات را ارسال و دریافت میکند
interactive
ترمینال سیستم محاورهای که اطلاعات را ارسال و دریافت میکند
operated
ترمینال سیستم محاورهای که اطلاعات را ارسال و دریافت میکند
asr
وسیله یا ترمینالی که میتواند اطلاعات را ارسال و دریافت کند
operate
ترمینال سیستم محاورهای که اطلاعات را ارسال و دریافت میکند
In regard to the proposed changes I think we need more information.
در مورد تغییرات پیشنهاد شده من فکر می کنم ما به اطلاعات بیشتری نیاز داریم.
codasyl
مشاوره در مورد زبانهای سیستمهای اطلاعات Language DataSystems On Conferenceکنفرانس سیستم زبان داده ها
DSW
کلمه داده که از وسیلهای که حاوی اطلاعات وضعیت فعلی اش است ارسال میشود
automatic terminal information service
ارسال مداوم اطلاعات غیرکنترلی ثبت شده در مناطق ترمینالهای دذارای ترافیک سنگین
frequency shift keying
روشی برای انتقال اطلاعات که در ان وضعیت بیت ارسال شده توسط یک لهجه شنیدنی مشخص میشود
agents
نرم افزار کارایی و اطلاعات آماری را درباره ایستگاههای کاری به مدیریت مرکزی شبکه ارسال میکند
agent
نرم افزار کارایی و اطلاعات آماری را درباره ایستگاههای کاری به مدیریت مرکزی شبکه ارسال میکند
gateway
کامپیوتر یا نرم افزاری که اجازه ارسال اطلاعات به صورت فکس و نه فایلهای ذخیره شده روی دیسک میدهد
gateways
کامپیوتر یا نرم افزاری که اجازه ارسال اطلاعات به صورت فکس و نه فایلهای ذخیره شده روی دیسک میدهد
connectivity
توانایی یک وسیله برای ارتباط برقرار کردن باسایر وسیله ها و ارسال اطلاعات
repeat
بازگو کنید عناصر تیر را تکرار کنید یا ازنو
repeats
بازگو کنید عناصر تیر را تکرار کنید یا ازنو
teletext
روش ارسال متن و اطلاعات در یک سیگنال تلویزیون معمولی به صورت رشته بیت سری که با استفاده از کدگشای مخصوص قابل نمایش است
radio data link
ارتباط کامپیوتری با بی سیم ارسال اطلاعات با بی سیم
turnaround document
متن چاپی از کامپیوتر و ارسال به کاربربرگردانده شده با کاربر با یادداشتها جدید یا اطلاعات روی آن که توسط متن خوان قابل خواندن است
MIDI file
فایل ذخیره شده روی PC که حاوی نتهای موسیقی و اطلاعات صوتی است که توسط کارت وسط MIDI به قطعه موسیقی ارسال میشود
UA
نرم افزاری که اطمینان حاصل میکند که پیام پستی اطلاعات ابتدایی صحیح دارد و سپس آنرا به عامل ارسال می فرستدتا پیام را به مقصد بفرستد
input
وسیلهای مثل صفحه کلید یا خواننده بار کد که عملیات یا اطلاعات را به صورتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند و داده را به پردازنده ارسال میکند
inputted
وسیلهای مثل صفحه کلید یا خواننده بار کد که عملیات یا اطلاعات را به صورتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند و داده را به پردازنده ارسال میکند
carrier
پروتکل ارتباطات شبکهای که از ارسال دو منبع در یک زمان جلوگیری میکند و باید منتظر شوند و سپس ارسال کنند. قابل استفاده برای کنترل ارسال داده روی شبکه ایترنت
carriers
پروتکل ارتباطات شبکهای که از ارسال دو منبع در یک زمان جلوگیری میکند و باید منتظر شوند و سپس ارسال کنند. قابل استفاده برای کنترل ارسال داده روی شبکه ایترنت
base band
1-محدوده فرکانس سیگنال پیش از پردازش یا ارسال 2-سیگنالهای دیجیتالی ارسالی بدون تقسیم 3-اطلاعات تقسیم شده با یک فرکانس
baseband
1-محدوده فرکانس سیگنال پیش از پردازش یا ارسال 2-سیگنالهای دیجیتالی ارسالی بدون تقسیم 3-اطلاعات تقسیم شده با یک فرکانس
adds
اضافه کنید زیاد کنید
add
اضافه کنید زیاد کنید
adding
اضافه کنید زیاد کنید
Viewdata
سیستم محاورهای برای ارسال متن یا گرافیک ازپایگاه داده به ترمینال کاربر به وسیله خط وط تلفن . که باعث ایجاد امکاناتی برای بازیابی اطلاعات , تراکنش ها , تحصیلات , بازی ها و خلاقیت میشود
window
تنظیم بخشی از صفحه نمایش با مشخص کردن مختصات گوشههای آن که امکان نمایش موقت اطلاعات را میدهد و نیز امکان نوشتن مجدد روی اطلاعات قبلی ولی بدون تغییر اطلاعات محیط کاری
CSMA CD
پروتکل ارتباط شبکهای که مانع ارسال همزمان دو منبع میشود به این ترتیب که باید صبر کنند و در زمان مناسب ارسال کنند برای ارسال داده در اینترنت به کار می رود
prescan
خصوصیت بیشتر اسکنرهای مسط ح که اسکن سریع و با realution کم انجام می دهند تا نمونه اصلی را مجدد بررسی کنید یا ناحیهای که باید بهتر اسکن شود مشخص کنید
associative storage
یک وسیله مخصوص ذخیره اطلاعات که در ان ادرس محل ذخیره اطلاعات از طریق محتوی اطلاعات ذخیره شده در ان محل مشخص میشود
dow jones information service
سرویس اطلاعات که شامل اطلاعات جاری قیمت انبار وسایر خبرهای مالی است
derived information
اطلاعات استنباط شده اطلاعات به دست امده ازرادار
attribute
1-بخش ورودی در فایل 2-اطلاعات مربوط به نمایش اطلاعات
attributing
1-بخش ورودی در فایل 2-اطلاعات مربوط به نمایش اطلاعات
attributes
1-بخش ورودی در فایل 2-اطلاعات مربوط به نمایش اطلاعات
aperture card
روش ذخیره سازی اطلاعات میکروفیلم در یک کارت که میتواند شامل اطلاعات پانچ شده باشد
firewall
سیستم امنیتی سخت افزار یا نرم افزار بین سرور یا اینترنیت و اینترنت عمومی . سیستم اجازه عبور اطلاعات به اینترنت را میدهد ولی داده ورودی را بررسی میکند پیش از ارسال آن به سرور خصوصی
trapdoor
فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
trapdoors
فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
automatic data processing
پرورش اطلاعات خودکارسیستم اطلاعات کامپیوتری
xmodem
پروتکل استاندارد ارسال فایل و تشخیص خطا که در ارسال داده سنکرون
relay
ارسال داده ازیک منبع وسپس ارسال آن به نقط ه دیگر
message
روش ارسال پیام ذخیره و ارسال که در Novell استفاده میشود
relayed
ارسال داده ازیک منبع وسپس ارسال آن به نقط ه دیگر
relays
ارسال داده ازیک منبع وسپس ارسال آن به نقط ه دیگر
messages
روش ارسال پیام ذخیره و ارسال که در Novell استفاده میشود
jitter
خطا در خط ارسال که باعث میشود برق بیتهای داده ارسال آسیب ببیند
overflows
وضعیتی در شبکه که تعداد ارسال ها از حد بیشتر باشد و به مسیر دیگری ارسال می شوند
XON/XOFF
پروتکل ارسال آسنکرون که هر انتهای آن جریان داده را با ارسال کد مخصوص مناسب میکند
lockout
مانع کاربر شدن از ارسال پیام به صورت ارسال پیاپی روی شبکه
lockouts
مانع کاربر شدن از ارسال پیام به صورت ارسال پیاپی روی شبکه
overflowed
وضعیتی در شبکه که تعداد ارسال ها از حد بیشتر باشد و به مسیر دیگری ارسال می شوند
overflow
وضعیتی در شبکه که تعداد ارسال ها از حد بیشتر باشد و به مسیر دیگری ارسال می شوند
scroll
حالت ارسال که هر کلید انتخاب شده را ارسال میکند وبا گیرنده نمایش میدهد
scrolls
حالت ارسال که هر کلید انتخاب شده را ارسال میکند وبا گیرنده نمایش میدهد
constructive receipt billing
ارسال صورت اقلام ارسالی روش ارسال بارنامه
asynchronous
ارسال داده بین وسایلی که مط ابق با ساعت نیستند و هر وقت آماده بودند ارسال می شوند
i paid dearly for it
بسیار گران برایم تمام شد
I don't
[ couldn't ]
give a damn about it.
<idiom>
برایم اصلا مهم نیست.
I have outgrown my suits.
لباسهایم برایم تنگ شده
i must answer for the damages
ازعهده خسارت ان باید برایم
It is easy for me.
برایم خیلی آسان است
Could you bring me ... ?
ممکن است ... برایم بیاورید؟
Bring me a few sheets of paper .
چند صفحه کا غذ برایم بیاور
It is too easy for me.
برایم مثل آب خوردن است
Please get me a taxi.
لطفا یک تاکسی برایم بگیرید.
Keep a free(an empty)seat for me.
یک صندلی خالی برایم نگاهدار
Please bring me the orifinal letter .
عین نامه را برایم بیاورید
He told me in so many words .
عینا" اینطور برایم گفت
requesting
خواهش
requests
خواهش
requested
خواهش
request
خواهش
cleans
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleanest
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
clean
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleaned
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
May I have an iron?
ممکن است یک اتو برایم بیاورید؟
May I have an ashtray?
ممکن است یک زیرسیگاری برایم بیاورید؟
May I have a blanket?
ممکن است یک پتو برایم بیاورید؟
These shoes are too tight for me.
این کفشها برایم تنگ است
This is my last chance .
این برایم آخرین فرصت است
Mother left me 500 tomans .
مادرم برایم 500 تومان گذاشت
Drop me a line .
برایم چند خط بنویس ( نامه بفرست )
Tell me hpw you escaped.
برایم بگه چطور فرار کردی
These shoes are too big for me .
این کفشها برایم گشاد است
I've been set up!
برایم پاپوش درست کرده اند!
I paid dearly for this mistake .
این اشتباه برایم گران تمام شد
requester
خواهش کننده
at the request of
به خواهش
[به درخواست]
wished
ارزو خواهش
wish
ارزو خواهش
ask
خواهش کردن
willed
خواهش ارزو
will
خواهش ارزو
wills
خواهش ارزو
it is my wish that
خواهش من اینست که
begs
خواهش کردن
begged
خواهش کردن
beg
خواهش کردن
close the door please
خواهش دارم
asked
خواهش کردن
wishes
ارزو خواهش
asks
خواهش کردن
asking
خواهش کردن
really
احساس میکنم
i suppose so
گمان میکنم
I'd like to think that ...
من فرض میکنم که ...
i wonder he did not catch cold
تعجب میکنم
primary
که کانالهای B جداگانه را که میتواند ارسال سیگنال و کنترل پاس چند کیلوبایت در ثانیه را که روی کانال D ارسال می کنند را پشتیبانی کند
regrade
تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
read time
زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
The notice is too short
[for me]
.
آگاهی
[برایم]
خیلی کوتاه مدت است.
May I have some ...?
آیا ممکن است مقداری ... برایم بیاورید؟
help any one .
برایم خوش قدم بود ( شانس آورد )
May I have some ...?
آیا ممکن است کمی ... برایم بیاورید؟
May I have some soap?
ممکن است چند تا صابون برایم بیاورید؟
May I have a bath towel?
ممکن است یک حوله حمام برایم بیاورید؟
appetence or tency
اشتیاق خواهش طبیعی
d. of a request
عدم قبول خواهش
d. wish
خواهش هنگام مردن
horny
<adj.>
مطیع خواهش نفس
i humbly request that
خواهش عاجزانه دارم که ...
what is your pleasure
خواهش شما چیست
randy
[British E]
<adj.>
مطیع خواهش نفس
corrects
روش کد گذاری که اجازه میدهد در حین ارسال در بیتها خطا رخ دهد و آنها را به سرعت صحیح میکند و ارسال مجددد انجام نمیدهد
correct
روش کد گذاری که اجازه میدهد در حین ارسال در بیتها خطا رخ دهد و آنها را به سرعت صحیح میکند و ارسال مجددد انجام نمیدهد
correcting
روش کد گذاری که اجازه میدهد در حین ارسال در بیتها خطا رخ دهد و آنها را به سرعت صحیح میکند و ارسال مجددد انجام نمیدهد
point of sale
سیستمی که از ترمینال کامپیوتر در نقط ه فروش سایت برای ارسال الکترونیکی یا کنترل ارسال مشابه قیمت گذاری محصول و.. استفاده میشود
basic
بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
basics
بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
i will note it down
یاد داشت میکنم
I'm proud of you.
من بهت افتخار میکنم.
i wonder at him
از دست او تعجب میکنم
i have got him on my brain
همیشه به اوفکر میکنم
I'll let you know when the time comes ( in due time ) .
وقتش که شد خبر میکنم
Looking forward to it
پیشبینی اش میکنم
[میشود]
I am just passing through.
از اینجا عبور میکنم.
anticipating it
پیشبینی اش میکنم
[میشود]
connection
پروتکل حمل و نقل OIS که حاوی یک روش کاربرای مسیر دادن به اطلاعات اطراف یک شبکه محلی با استفاده از نمودار داده حاوی اطلاعات است
connexions
پروتکل حمل و نقل OIS که حاوی یک روش کاربرای مسیر دادن به اطلاعات اطراف یک شبکه محلی با استفاده از نمودار داده حاوی اطلاعات است
May I have some hangers?
ممکن است چند تا چوب لباسی برایم بیاورید؟
Can I have some more ...?
آیا ممکن است کمی دیگر ... برایم بیاورید؟
May I have some toiletpaper?
ممکن است چند تا کاغذ توالت برایم بیاورید؟
Thats no news to me.
این برایم خبر جدیدی نیست ( قبلا می دانستم )
May I have the drink list, please?
ممکن است لطفا صورت نوشیدنیها را برایم بیاورید؟
May I have the menu, please?
ممکن است لطفا صورت غذا را برایم بیاورید؟
thank tou for that book
خواهش دارم ان کتاب را به من بدهید
please dont forget it
خواهش دارم فراموش نکنید
Please be my guest.
خواهش می کنم مهمان من با شید
do tell me
خواهش دارم بمن بگویید
to make a r. for something
چیز یرا خواهش کردن
I'm working on it.
دارم روش کار میکنم.
Am I right in thinking ...
آیا درست فکر میکنم که ...
i suspect him to be a liar
گمان میکنم دروغگو باشد
Am I right in assuming that ...?
آیا درست فرض میکنم که ...
my sentiment toward him
انچه من راجع باواحساس میکنم
I've got the munchies.
یکدفعه احساس گرسنگی میکنم.
i imagine he is my friend
من تصور میکنم او دوست من است
i rely or your secrecy
من به رازداری شما اطمینان میکنم
i imagine him to be my friend
من تصور میکنم که او دوست من است
His request was in the nature of a command.
خواهش اوحالت حکم ودستور را داشت
what is your will?
خواهش یا میل یا خواسته شما چیست
to a person for a thing
چیزی را ازکسی خواهش کردن یاخواستن
I am leaving early in the morning.
من صبح زود اینجا را ترک میکنم.
I think there is a mistake in the bill.
من فکر میکنم اشتباهی در صورتحساب هست.
civilian internee information bureau
دفتر اطلاعات غیرنظامیان واردشده به کشور دفتر اطلاعات پناهندگان
data transceiver
دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
defense system aquisition
سیستم کسب اطلاعات پدافندی کسب اطلاعات برای دفاع
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com