Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 72 (7 milliseconds)
English
Persian
i shall go
خواهم رفت
i will go
خواهم رفت
Search result with all words
pancake
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
pancakes
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
will
فعل کمکی "خواهم "
willed
فعل کمکی "خواهم "
wills
فعل کمکی "خواهم "
excuse me
پوزش می خواهم
he said
گفت خواهم امد
he said
گفت که خواهم امد
he said he shoued go
اوگفت خواهم رفت
he said i will come
اوگفت خواهم امد
i beg your pardon
پوزش میخواهم معذرت می خواهم
i shall be
خواهم بود
i will return his kindness
مهربانی او را تلافی خواهم کرد
i will see sbout it
من به ان رسیدگی خواهم کرد
i will send him my book
کتاب خود را برای او خواهم فرستاد
i will speak to him about it
در این خصوص با او صحبت خواهم کرد
i wish you a happy new year
سال نوسعیدی را برای شما می خواهم
i wish you happiness
خوشی یا سعادت شما را می خواهم
to beg your pardon
پوزش می خواهم
to beg your pardon
معذرت می خواهم
with you
بی پرده با شما سخن خواهم گفت
I want my steak well done.
می خواهم استیکم خوب پخته با شد
I wI'll sign for him .
من بجای اوامضاء خواهم کرد
I wI'll go flat out to do it.
بهر جان کندنی باشد اینکا رراانجام خواهم داد
tomorow morning . I wI'll leavew for london.
فردا صبح بسوی لندن حرکت خواهم کرد
He owes me some money.
از او پول می خواهم (طلب دارم )
I am thinking of your own good.
من خو بی شما رامی خواهم
I wI'll do that all by myself.
من خودم بتنهایی آنرا انجام خواهم داد
I'll get you all fixed up.
همه چیز را برایتان درست وروبراه خواهم کرد
Talking of Europe ,please allow me …
حالا که صحبت از اروپ؟ است اجازه می خواهم ...
I wI'll achieve my purpose (goals) quietly.
بی سروصدا منظورم راعملی خواهم کرد
I wI'll sign for (on behalf of)my brother.
از طرف (سوی )برادرم امضاء خواهم کرد
Please excuse me .
عذرمی خواهم ( ببخشید )
I ll pay him back in his own coin .
حقش را کف دستش خواهم گذارد
I would like to have something to drink .
می خواهم گلویی تازه کنم
I dont know and I dont want to know .
نه می دانم ونه می خواهم بدانم
I would like tovisit ( see, meet ) you more often .
می خواهم باز هم بیشتر پیش شما بیایم
This is just what I want . This is the very thing I want .
این دقیقا" همان چیزی است که می خواهم
I wI'll gradually get used to it .
یواش یواش عادت خواهم کرد
I want to take a couple of days off .
یک ردوروز مرخصی می خواهم
I'll speak at length on this subject.
دراین باره مفصل صحبت خواهم کرد
I wI'll do it on my own responsibility .
به مسئولیت خودم این کاررا خواهم کرد
I'll be at home today .
امروز منزل خواهم بود
I'd like to book a flight to london.
یک پرواز به لندن می خواهم رزرو کنم.
I'd like to cancel my flight.
می خواهم پروازم را کنسل کنم.
I'd like to confirm my flight.
می خواهم پروازم را تائید کنم.
I'd like to confirm my flight.
می خواهم پروازم را اوکی کنم.
I'd like to cancel my flight.
می خواهم پروازم را لغو کنم.
I'd like a train timetable.
من برنامه حرکت قطارها را می خواهم.
I'd like to reserve ...
می خواهم یک ... رزرو کنم؟
I'd like to leave my luggage, please.
من می خواهم اسباب و اثاثیه ام را تحویل بدهم.
I want to get off at St. Paul's.
من می خواهم ایستگاه سانت پالس پیاده شوم.
I want to depart tomorrow morning
[noon, afternoon]
at ... o'clock.
من می خواهم فردا صبح
[ظهر شب]
ساعت ... حرکت کنم.
I want to look at old coins.
من می خواهم سکه های قدیمی را تماشا کنم.
I will be instigating
[initiating]
legal proceedings.
من دعوی حقوقی را آغاز خواهم کرد.
I'd like to have a place of my own
[to call my own]
.
من منزل خودم را می خواهم داشته باشم.
One day I want to have a horse of my very own.
روزی من می خواهم یک اسب داشته باشم که شخصا به من تعلق داشته باشد.
I'll do that.
من این کار را انجام خواهم داد.
I'd like to see Mr. ...
من می خواهم آقای ... را ببینم.
I'd like to see Mr. ...
من می خواهم آقای ... را ملاقات کنم.
I'll look into the matter.
من موضوع را دنبال خواهم کرد.
No harm meant!
نمی خواهم توهین کنم!
No offence!
نمی خواهم توهین کنم!
I'll call him tomorrow - no, on second thoughts, I'll try now.
من فردا با او
[مرد]
تماس خواهم گرفت - پس ازفکربیشتری، من همین حالا سعی میکنم.
I would like to
[ undress]
take off my clothes.
من می خواهم
[لخت بشوم]
لباسهایم را در بیاورم.
You have to listen to me.
شما باید به من گوش بکنید
[ببینید چی می خواهم بگویم]
.
It makes me sick just thinking about it!
وقتی که بهش فکر می کنم می خواهم بالا بیاورم!
I don't want to say anything about that.
من نمی خواهم در باره آن مورد نظری بدهم.
I'll think it over.
در این خصوص فکر خواهم کرد.
Don't let me keep you.
نمی خواهم که خیلی معطلتان کنم.
Partial phrase not found.
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com