English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
Well, now everyone's here, we can begin. خوب حالا که همه اینجا هستند ما می توانیم شروع کنیم.
Other Matches
Let us suppose ... حالا فرض کنیم که ...
Lets suppose the news is true . حالا فرض کنیم که این خبر صحیح با شد
Could you put us up for the night ? ممکن است شب را اینجا منزل کنیم ؟
Boys will be boys. پسرها حالا دیگه اینطور هستند.
starting with the issue of July 1 هنگامی که با نشریه اول ژوئن شروع کنیم
Tune in tomorrow when we'll be exploring what things to look for in a bike computer. کانالتان را فردا [به این برنامه] تنظیم کنید وقتی که ما بررسی می کنیم به چه چیزهایی درکامپیوتر دوچرخه توجه کنیم.
pre- اجرای یک فرایند که وقتی شروع میشود که حافظه و رسانههای جانبی آماده استفاده هستند
pre اجرای یک فرایند که وقتی شروع میشود که حافظه و رسانههای جانبی آماده استفاده هستند
hit on the fly printer چاپگری که در ان کاغذ و یامکانیزم چاپ در حالت ثابتی هستند به نحوی که شروع وتوقفی مورد نیاز نمیباشد
Dont ever come here again. دیگر هیچوقت پایت را اینجا نگذار. [اینجا نیا.]
I'm sure we can come to some arrangement. من اطمینان دارم که ما می توانیم به توافقی برسیم .
standards محدوده رنگها که در یک سیستم مشخص فراهم هستند و توسط تمام برنامه ها قابل اشتراک هستند
standard محدوده رنگها که در یک سیستم مشخص فراهم هستند و توسط تمام برنامه ها قابل اشتراک هستند
set up مدت زمان بین سیگنال شروع یک برنامه و شروع آن
start off شروع کردن شروع شدن
cad محصول کمکی کامپیوتر واسط ی که بین کامپیوتر هایی که برای طراحی هستند و آنهایی که برای تولید محصول هستند
cads محصول کمکی کامپیوتر واسط ی که بین کامپیوتر هایی که برای طراحی هستند و آنهایی که برای تولید محصول هستند
let us play بازی کنیم
let us say فرض کنیم
let us be brief کوتاه کنیم
let us be brief مختصر کنیم
briefly speaking مختصر کنیم
We move out on the 1st. ما یکم بارکشی می کنیم.
let ab be equal to cd فرض کنیم ab با cd برابرباشد
peach and straddle بالا می کشیم وخرابش می کنیم
let us make a p for home کوشش کنیم زودبخانه برسیم
We'd like to pay separately. ما میخواهیم جداگانه پرداخت کنیم.
I want to swim ,are you on ? اهلش هستی شنا کنیم ؟
We live in the Machine Age . ما درعصر ماشین زندگه می کنیم
it can be altered at pleasure هر وقت بخواهیم میتوانیم انرااصلاح کنیم
We should be leaving now. باید زحمت راکم کنیم (خداحافظی )
i had best to leaveit بهترین کاران است که ان راول کنیم
We should not indulge in personalities. نبا ید راجع با شخاص صحبت کنیم
Let's drop the subject. از این موضوع صرف نظر کنیم .
We've given notice that we're moving out of the apartment. ما آگاهی دادیم که از آپارتمان بارکشی می کنیم.
We are living in the age of mass communication. ما در دوران ارتباطات جمعی زندگی می کنیم.
Lets talk man to man . بیا مرد ومردانه با هم صحبت کنیم
seeing that حالا که
forth از حالا
not yet <adv.> نه تا حالا
till now تا حالا
now حالا
We finally succeed in making a radio contact. عاقبت توانستیم یک تماس رادیویی برقرار کنیم
We must inquire into this matter. درمورد این موضوع باید تحقیق کنیم
A rapid response would be appreciated. از پاسخ فوری قدردانی می کنیم. [اصطلاح رسمی]
It's time to prepare the meal. وقتش رسیده است که غذا را آماده کنیم.
even now حالا حتی
henceforward <adv.> از حالا به بعد
from now on <adv.> از حالا به بعد
henceforth <adv.> از حالا به بعد
launching area منطقه شروع پرواز منطقه شروع عملیات اب خاکی
We ought to (should)examineit in all itsaspects. باید کلیه جهات وجوانب آنرا بررسی کنیم
We all think he is very nice. ما همه فکر می کنیم که او [مرد] آدم خوبی است.
We do not usually go places that cost a lot of money. ما معمولا به جاهای گران قیمت گردش نمی کنیم.
Supposing it rains , what shall you do ? فرض کنیم باران بیاید آنوقت شما چه می کنید ؟
Now I understand! حالا متوجه شدم!
My turn! حالا نوبت منه!
simply <adv.> <idiom> حالا [اصطلاح روزمره]
Right now . همین الان ( حالا)
Not to mention the fact that … حالا بگذریم از اینکه...
Now, where should we go to? حالا به کجا برویم؟
The ball is in your court. <idiom> حالا نوبت تو است.
just <adv.> <idiom> حالا [اصطلاح روزمره]
He's always moaning that we use too much electricity. او [مرد] همیشه قر می زند که ما بیش از اندازه برق خرج می کنیم.
That's (just) the way things are. موقعیت حالا دیگه اینطوریه.
It's all over now! این هم [که دیگر] حالا تمام شد!
just <adv.> <idiom> حالا دیگه [اصطلاح روزمره]
Now he gets the point! <idiom> دوزاریش حالا افتاد! [اصطلاح]
simply <adv.> <idiom> حالا دیگه [اصطلاح روزمره]
That's the end of that! این هم [که دیگر] حالا تمام شد!
Please turn left now. لطفا حالا شما به چپ بپیچید.
Now I'm back to normal. حالا به حالت عادی برگشتم.
initiation شروع کار شروع
we underwrite the company ما تعهد میکنیم که کلیه موجودی شرکت رادرصورتیکه مردم نخرندخریداری کنیم
Let's play for keeps. بیا جدی بازی کنیم. [روی پول یا هر چیزی بها دار]
So that is what it is ! So I see! آها پ؟ بگه ! ( حالا تازه می فهمم )
There has as yet been no confirmation. تا حالا هنوز هیچ تأییدی نیست.
Supposing we do not succeedd, then waht? حالا آمدیم و موفق نشدیم بعدچی؟
He is like that. او [مرد] حالا اینطوریه. [چکارش می شه کرد]
I'll get there when I get there. <proverb> حالا امروز نه فردا [عجله ای ندارم]
That's just the way it is. این حالا [دیگه] اینطوری است.
That's (just) the way it [life] goes. زندگی حالا اینطوریه. [اصطلاح روزمره]
what have you [ gone and] done now! حالا دیگه چه فوزولی [شیطنتی] کردی!
hitherto تا اینجا
where اینجا
here در اینجا
here اینجا
hither به اینجا
thus far تا اینجا
so far تا اینجا
in these parts <adv.> در اینجا
in this country <adv.> در اینجا
hither اینجا
Now I am going to tell you something. حالا میخوام برات یه چیزی تعریف کنم.
The ball is in your court. <idiom> حالا نشان بده که چند مرد حلاجی!
Now, of all times! از همه وقتها حالا [باید پیش بیاید] !
Talking of Europe ,please allow me … حالا که صحبت از اروپ؟ است اجازه می خواهم ...
Now that you're here, it's a whole new ball game. حالا که اینجایی قضیه خیلی فرق می کند.
Does it have to be today (of all days)? این حالا باید امروز باشد [از تمام روزها] ؟
We've never had it so good. <idiom> وضع [مالی] ما تا حالا اینقدر خوب نبوده است.
What have you been up to this time? حالا دیگر چه کار کردی ؟ [کاری خطا یا فضولی]
passim اینجا وانجا
We are short of space here . اینجا جا کم داریم
i am a stranger here من اینجا غریبم
here and there اینجا انجا
up and down اینجا وانجا
make oneself scarce <idiom> دور شو ،از اینجا برو
hereon در این مورد در اینجا
I am just passing through. از اینجا عبور میکنم.
i do not belong here من اهل اینجا نیستم
here lies در اینجا دفن است
I am just passing through. فقط از اینجا میگذرم.
Make some room here. یک قدری اینجا جا باز کن
isn't he there ایا او اینجا نیست
Out with them! بروند بیرون [از اینجا] !
I wI'll get off here. اینجا پیاده می شوم
no one is here هیچکس اینجا نیست
Let us get out of here! برویم از اینجا بیرون!
At this point of the conversation. صحبت که به اینجا رسید
i wish to stay here میخواهم اینجا بمانم
Come here tomorrow . فردا بیا اینجا
i had hom there اینجا گیرش اوردم
He came over here in a mad rush. او [مرد] با کله اینجا آمد.
It has been a very enjoyable stay. در اینجا به من خیلی خوش گذشت.
Is there a car wash? آیا اینجا ماشینشویی هست؟
Is there a car wash? آیا اینجا کارواش هست؟
I am here on business. برای کار اینجا آمدم.
I am here on business. برای تجارت اینجا آمدم.
I am here on holiday. من برای تعطیلات به اینجا آمدم.
Please sign here. لطفا اینجا را امضا کنید.
some one must stay here یک کسی باید اینجا بماند
He promised me to be here at noon . به من قول داد ظهر اینجا با شد
I feel like a fifth wheel. من حس می کنم [اینجا] اضافی هستم.
I've been here for five days. پنج روزه که من اینجا هستم.
He usually drops by to see me . غالبا" می آید اینجا بدیدن من
There is no point in his staying here . His staying here wont serve any purpose. ماندن او در اینجا بی فایده است
i have come on business کاری دارم اینجا امدم
I dropped in to say hello. آمدم اینجا یک سلامی بکنم
None of that here. Nothing doing here. اینجا از این خبرها نیست
The bus to ... stops here. اتوبوس به ... اینجا نگاه می دارد.
what is your business here کار شما اینجا چیست
It is extremely hot in here . اینجا بی اندازه گرم است
Left out of one place and driven away from another. <proverb> از آنجا مانده از اینجا رانده .
take away your things اسباب خود را از اینجا ببرید
i intend to stay here قصد دارم اینجا بمانم
It is pointless for her to come here . موضوع ندارد اینجا بیاید
The party is over! <idiom> خوشگذرانی تمام شد و حالا وقت کار است [باید جدی بشویم] [اصطلاح]
I'll call him tomorrow - no, on second thoughts, I'll try now. من فردا با او [مرد] تماس خواهم گرفت - پس ازفکربیشتری، من همین حالا سعی میکنم.
How long does the train stop here? چه مدت قطار اینجا توقف دارد؟
It seems I am not welcome (wanted) here. مثل اینکه من اینجا زیادی هستم
How long can I park here? چه مدت می توانم اینجا پارک کنم؟
I am working here non-stop. یک بند دارم اینجا کار می کنم
Can we camp here? آیا اینجا میتوانیم چادر بزنیم؟
I am leaving early in the morning. من صبح زود اینجا را ترک میکنم.
Can we camp here? آیا اینجا میتوانیم اردو بزنیم؟
She comes here at least once a week . دست کم هفته ای یکبار اینجا می آید
Just sign here and leave at that . اینجا را امضاء کن ودیگر کارت نباشد
How dare he come here . غلط می کند قدم اینجا بگذارد
May I park there? ممکن است اینجا پارک کنم؟
hic jacet در اینجا خفته است ه کتیبه روی قبر
Do you think it advisable to wait here آیا مصلحت هست که اینجا منتظر بمانیم
This is a good residential are ( neighbourhood ) . اینجا محل ( محله ) مسکونی خوبی است
We were afraid lest she should get here too late . ترسیده بودیم که مبادا دیر اینجا برسد.
This is an ideal spot for picnics . اینجا برای پیک نیک ماه است
His coming here was quite accidental. آمدن اوبه اینجا کاملا" اتفاقی بود
No one sent me, I am here on my own account. هیچکسی من را نفرستاد من بحساب خودم اینجا هستم.
The bus stop is no distance at all . ایستگاه اتوبوس فاصله زیادی با اینجا ندارد
There was too muh greed in the past, and now the chickens are coming hoe to roost with crime and corruption soaring. در گذشته طمع ورزی زیاد بود و حالا با افزایش جنایت و فساد باید تاوان پس دهیم.
commit no nuisance ادرار کردن و اشغال ریختن اینجا ممنوع است
She comes here once in a blue moon . سالی ماهی یکبار می آید اینجا ( بسیار بندرت )
Is there a camp site near here? آیا نزدیک اینجا چادر زدن وجود دارد؟
They dont recognize your high-school diploma here. دیپلم دبیرستان شما را اینجا برسمیت نمی شناسند
Is there a camp site near here? آیا نزدیک اینجا محل اردو وجود دارد؟
Please be (feel ) at home . Please make yourself at home . اینجا را منزل خودتان بدانید ( راحت باشید و تعارف نکنید )
Are there any antiquities here? آیا اینجا آثار باستانی [اشیا عتیقه و جاهای قدیمی] وجود دارد؟
ScriptX هستند
plants indigenous to that soil هستند
they are all of one mind هستند
are هستند
who are they? انها کی هستند
they are at loggerheads هر دو سنگ یک من هستند
there are numbers who بسیاری هستند که
they are well matched هم کفو هستند
We consider it a great honor to have you here with us tonight. این برای ما افتخار بزرگی حساب میشود که امشب شما را اینجا همراه با ما داشته باشیم.
The roads are obstructed. جاده ها مسدود هستند.
Such people are wicked . اینگونه آدمها شر هستند
analogues ی از حالت آنالوگ هستند
analogue ی از حالت آنالوگ هستند
5, 7, 9 are odd numbers . 5؟7؟9 اعداد فرد هستند
analog ی از حالت آنالوگ هستند
they are well matched حریف یکدیگر هستند
such as are happy انهایی که خوشبخت هستند
The two are rhyming words . این دو لغت هم قافیه هستند
ring topology در حلقه بهم وصل هستند
These football players are the pick of the bunch . این فوتبالیست ها گل سر سبد هستند
However difficult the circumstances [are] , ... هر قدر هم که شرایط دشوار هستند، ...
the ins انان که سر کا یا دارای متامی هستند
Price are fixed here . دراینجا قیمتها ثابت هستند
dialectical materialism اساسا اقتصادی یا مادی هستند .
They are at daggers drawn. They are bitter enemies. بخون یکدیگه تشنه هستند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com