Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 208 (11 milliseconds)
English
Persian
dishonored
خودداری از پرداخت
dishonoring
خودداری از پرداخت
dishonors
خودداری از پرداخت
dishonour
خودداری از پرداخت
dishonoured
خودداری از پرداخت
dishonouring
خودداری از پرداخت
dishonours
خودداری از پرداخت
Search result with all words
recoupment
خودداری از پرداخت دین به علت وجود علت قانونی
Other Matches
progress payment
پرداخت مبالغ قرارداد طبق پیشرفت کار پرداخت مرحلهای
matt
فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
matte
فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
interim financing
پرداخت اقساط به طور کوتاه مدت پرداخت بینابین
usance
مهلت پرداخت پرداخت مدت دار
sets of bill
نسخ ثانی و ثالث و ..... برات که در انها به اصل اشاره وذکر میشود که هریک تازمانی قابل پرداخت هستندکه دیگری پرداخت نشده باشد
stop order
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
fates
پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
fate
پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
droppage
کسری پرداخت کسر پرداخت
forearance
خودداری
continence
خودداری
self command
خودداری
abstentions
خودداری
abstention
خودداری
self control
خودداری
self-possession
خودداری
forbearance
خودداری
equanimity
خودداری
self-control
خودداری
abstinence
خودداری
composure
خودداری
self possession
خودداری
abstained
خودداری کردن
geuk gei
خودداری کردن
keep up
خودداری کردن
hold in
خودداری کردن
holdouts
خودداری از بازی
restraints
نگهداری خودداری
restraint
نگهداری خودداری
abstaining
خودداری کردن
forbore
خودداری کرد
abstains
خودداری کردن
withold
خودداری کردن از
abstain
خودداری کردن
holdout
خودداری از بازی
self control
قوه خودداری
forborne
خودداری کردن
tax evasion
عدم پرداخت مالیات بصورت غیر قانونی فرار از پرداخت مالیات
self repression
مسک نفس خودداری
to look back
از پیشرفت خودداری کردن
keep a straight face
از خنده خودداری کردن
sit out
خودداری بازیگر از تمدیدقرارداد
to abstain from something
خودداری
[ازدادن رای ]
abstention
خودداری ازدادن رای
abstentions
خودداری ازدادن رای
conscientious objection
خودداری از خدمت سربازی
due bill
در CL به این شکل تنظیم میشود : بدهی به اقای ..... مبلغ ..... است که عندالمطالبه پرداخت خواهد شد . تاریخ .... این سند بر خلاف برات و سفته به حواله کرد قابل پرداخت نیست
ransoms
وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
ransom
وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
hold out
حاکی بودن از خودداری کردن از
recede
عقب کشیدن خودداری کردن از
receded
عقب کشیدن خودداری کردن از
abstaining
خودداری داوران ازدادن رای
abstain
خودداری داوران ازدادن رای
withheld
مضایقه داشتن خودداری کردن
withhold
مضایقه داشتن خودداری کردن
withholding
مضایقه داشتن خودداری کردن
contain
شامل بودن خودداری کردن
receding
عقب کشیدن خودداری کردن از
abstains
خودداری داوران ازدادن رای
contained
شامل بودن خودداری کردن
abstained
خودداری داوران ازدادن رای
contains
شامل بودن خودداری کردن
withholds
مضایقه داشتن خودداری کردن
recedes
عقب کشیدن خودداری کردن از
temperance
طرفداری از منع نوشابههای الکلی خودداری
escapism
خودداری ازشرکت درکارهای سیاسی فرار از واقعیات
gold export point
قیمت کالای خارجی با ارزخریداری شده خودداری میکند
conscientious objector
کسی که بعلل اخلاقی یا عقایدمذهبی از دخول در ارتش خودداری کند
conscientious objectors
کسی که بعلل اخلاقی یا عقایدمذهبی از دخول در ارتش خودداری کند
saving
خودداری ازمصرف وجوه عدم تقسیم منافع و افزودن ان به سرمایه
prohibition
حکم خودداری از اقدام قضایی که دادگاه عالی به محکمه تالی میدهد
carnet
اسنادی که در حمل بین المللی بکار برده میشود وموقع عبور محموله توسط کامیون از مرزهای متعددمحموله را از پرداخت حقوق گمرکی بین راه معاف می داردومحموله درمقصد باز وحقوق گمرکی مربوطه پرداخت می گردد
claim for indemnification
ادعای تضمین خسارت مطالبه پرداخت خسارت مطالبه پرداخت غرامت
ability to pay principle of taxation
اصل توانائی پرداخت مالیات برپایه این اصل مالیات بایدمتناسب با توانائی پرداخت مالیات دهنده وضع شود
subscribing
تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribed
تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribe
تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribes
تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
totems
روح محافظ شخص درخت یا جانوری که سرخ پوستان حفظ وحامی روحانی خود دانسته واز تجاوز بدان یاخوردن گوشت ان خودداری می کردند
totem
روح محافظ شخص درخت یا جانوری که سرخ پوستان حفظ وحامی روحانی خود دانسته واز تجاوز بدان یاخوردن گوشت ان خودداری می کردند
dividend warrant
چک پرداخت سود سهام اجازه پرداخت سود سهام
forbears
امساک کردن خودداری کردن از
forbear
امساک کردن خودداری کردن از
optional claiming race
مسابقهای که صاحب اسب ازادی در فروش یا خودداری از فروش اسب دارد
finish
پرداخت
settlements
پرداخت
glaze
پرداخت
settlement
پرداخت
glazes
پرداخت
finishes
پرداخت
disbursement
پرداخت
payments
پرداخت
refunded
پس پرداخت
pt
پرداخت
refund
پس پرداخت
discharging
پرداخت
burnisher
پرداخت گر
refunding
پس پرداخت
trim
پرداخت
refunds
پس پرداخت
expenditure
پرداخت
payment
پرداخت
defrayal
پرداخت
discharges
پرداخت
discharge
پرداخت
polishes
پرداخت
finishing touches
پرداخت
furbisher
پرداخت گر
remitment
پرداخت
bleaching
پرداخت
rendering
پرداخت
renderings
پرداخت
making good
پرداخت
outlay
پرداخت
refinishing
پرداخت
glosser
پرداخت گر
paying
پرداخت
pays
پرداخت
finishing
پرداخت
polish
پرداخت
pay
پرداخت
lustreer
پرداخت
arrest of judgment
سرباز زدن قاضی از صدورحکم پس از اعلام نظر هیات منصفه به علت مطالبی که درمدارک ارائه شده به نظررسیده و انهارا غلط یا قابل نقض قلمداد کند . به عبارت دیگر خودداری قاضی ازصدور رای است تا رفع اشتباهات موجود
period of grace
مهلت پرداخت
payable on demand
پرداخت عندالمطالبه
planish
پرداخت کردن
payable at sight
پرداخت دیداری
part payment
پرداخت اقساطی
subscription
تعهد پرداخت
prest
پیش پرداخت
prepayment
پیش پرداخت
money back
تضمین پرداخت
monthly payment
پرداخت ماهانه
pre payment
پیش پرداخت
pre paid
پیش پرداخت
non payment
عدم پرداخت
on account payment
پیش پرداخت
overpayment
پرداخت اضافی
planishing tool
ابزار پرداخت
pay off
پرداخت کردن
finisher
پرداخت کننده
remittances
پرداخت تادیه
remittance
پرداخت تادیه
burnishing
پرداخت کاری
outstandingly
پرداخت نشده
outstanding
پرداخت نشده
payment in kind
پرداخت جنسی
payor
پرداخت کننده
lustre
صیقل پرداخت
payment stopped
توقف پرداخت
rendition
پرداخت تحویل
renditions
پرداخت تحویل
payment in full
پرداخت کامل
payment in kind
پرداخت غیرنقدی
payer
پرداخت کننده
payment by instalments
پرداخت به اقساط
payment in advance
پیش پرداخت
payment in due cource
پرداخت به موقع
repayments
پرداخت مجدد
payment in full
پرداخت تمام
payment terms
شرایط پرداخت
subscriptions
تعهد پرداخت
smoothing plane
رنده پرداخت
never-never
پرداخت قسطی
casual payment
پیش پرداخت
final payment
پرداخت نهایی
by payment
از طریق پرداخت
remitter
پرداخت کننده
remittal
گذشت پرداخت
remittable
قابل پرداخت
bilk
گذاشتن از پرداخت
reimbursable
قابل پرداخت
earnest money
پیش پرداخت
unpolished
پرداخت نشده
demand for payment
تقاضای پرداخت
deferred payment
پرداخت اتی
deferred payment
پرداخت معوق
spot cash
پرداخت نقدی
diamond polishing
پرداخت الماسی
terms of payment
شرایط پرداخت
the d. of a debt
پرداخت بدهی
to finish off
پرداخت کردن
settlement terms
شرایط پرداخت
date of payment
موعد پرداخت
date of maturity
موعد پرداخت
d. note
درخواست پرداخت
back freigt
پرداخت کرایه
average payment
پرداخت متوسط
installment payment
پرداخت قسطی
payment by installments
پرداخت قسطی
progress payments
پرداخت تدریجی
interim financing
پرداخت موقت
lump sum payment
پرداخت نقدی
lump sum payment
پرداخت یکجا
payees
پرداخت شونده
payee
پرداخت شونده
paid
پرداخت شده
indemnification
پرداخت غرامت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com