Total search result: 116 (2 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
I can manage, thank you. |
خودم از پسش برمی آیم، متشکرم. |
|
|
Other Matches |
|
I can manage that. <idiom> |
خودم از پسش برمی آیم. |
thank tou for that book |
متشکرم |
Thank you! |
متشکرم! |
Ta, love! [British] |
متشکرم! |
Thanks! |
متشکرم! |
Cheers! [British] |
متشکرم! |
Nothing more, thanks. |
خیلی متشکرم. |
thank you very much |
خیلی متشکرم |
Thanks a mI'llion. |
یک دنیا متشکرم |
thank you |
سپاس گزارم متشکرم |
Nothing more, thanks. |
کافی است، خیلی متشکرم. |
We enjoyed it, thank you. |
از آن لذت بردیم. خیلی متشکرم. |
Thank you, this is for you. |
متشکرم. این هم انعام شماست. |
Thank you for the confirmation of your request! |
از تایید درخواستتان خیلی متشکرم. |
own |
خودم |
owned |
خودم |
owning |
خودم |
owns |
خودم |
myself |
من خودم |
number one |
خودم |
myself |
خودم |
it follows that..... |
چنین برمی اید که .... |
myself |
شخص خودم |
with my proper eyes |
با چشم خودم |
on my own account |
بحساب خودم |
pon my life |
بجان خودم |
onmy own responsibility |
به مسئولیت خودم |
on my own account |
بابت خودم |
for my parts |
از سهم خودم |
for my part |
از سهم خودم |
siree |
اقای خودم |
it piques curiosity |
حس کنجکاوی شخص را برمی انگیزد |
function subprogram |
ریزبرنامهای که مقدارمنفردی را برمی گرداند |
I can manage that. <idiom> |
من از پس این کار برمی آیم. |
With my own capital . |
با سرمایه شخصی خودم |
sirree |
اقاجان اقای خودم |
owns |
شخصی مال خودم |
it is my own |
مال خودم است |
i may thank myself |
گناه از خودم است |
I cant help it. It is beyond my control. |
دست خودم نیست |
imyself saw it |
من خودم انرا دیدم |
i saw it my self |
من خودم انرا دیدم |
own |
شخصی مال خودم |
owning |
شخصی مال خودم |
owned |
شخصی مال خودم |
I shall be back this day month . |
درست یک ماه دیگه برمی گردم |
mercury delay line |
تولید می شد و به عنوان ورودی برمی گشت |
I could pass for a Greek . |
می توانم خودم رایونانی جابزنم |
What a mes I made of my life . |
دیدی چه بروز خودم آوردم |
I saw it for myself . I was an eye –witness |
خودم شاهد قضیه بودم |
on your own |
خودم تنهایی [کاری را کردن] |
I wI'll get there somehow. |
یکجوری خودم را آنجا می رسانم |
That is my line ( field ) . |
خودم این کاره هستم |
in p of my statement |
برای اثبات گفته خودم |
I have entangled myself with the banks . |
خودم را گرفتار بانک ها کردم |
pickup message |
پیامی که هواپیما با کابل اززمین برمی دارد |
delaying |
دوباه تولید میشود و به ورودی برمی گردد |
register |
ثبات انتقال که خروجی آن به ورودی اش برمی گردد. |
registering |
ثبات انتقال که خروجی آن به ورودی اش برمی گردد. |
registers |
ثبات انتقال که خروجی آن به ورودی اش برمی گردد. |
delays |
دوباه تولید میشود و به ورودی برمی گردد |
delay |
دوباه تولید میشود و به ورودی برمی گردد |
I know best where my interests lie. |
صلاح کارم را خودم بهتر می دانم |
I should bring you round to my way of thinking . |
باید تو راهم با خودم همفکر کنم |
I sat down with no fuss or bother . |
برای خودم قشنگ گرفتم نشستم |
I weighed myself today . |
امروز خودم را کشیدم ( وزن کردم ) |
I stayed in concealment until the danger passed. |
خودم را پنهان کردم با خطر گذشت |
I'd like to have a place of my own [to call my own] . |
من منزل خودم را می خواهم داشته باشم. |
out and in |
گویی که با پیچش بطرف شیارمی رود و برمی گردد |
No one sent me, I am here on my own account. |
هیچکسی من را نفرستاد من بحساب خودم اینجا هستم. |
I wI'll do that all by myself. |
من خودم بتنهایی آنرا انجام خواهم داد |
I wI'll do it on my own responsibility . |
به مسئولیت خودم این کاررا خواهم کرد |
de scrambler |
وسیلهای که یک پیام نامناسب را به حالت اصلی و مط لوب برمی گرداند |
I'm old enough to take care of myself. |
من به اندازه کافی بزرگ هستم که مواضب خودم باشم. |
I wI'll try to catch up. |
سعی می کنم خودم را برسانم ( جبران عقب افتادگه ) |
I accidentally locked myself out of the house. |
من به طور تصادفی خانه ام را روی خودم قفل کردم. |
This house is my own . |
این خانه مال خودم است ( اجاره یی نیست ) |
document |
فرآیندی که طی آن متنی که تصادفاگ پاک شده است دوباره برمی گردد |
documented |
فرآیندی که طی آن متنی که تصادفاگ پاک شده است دوباره برمی گردد |
permanent |
حافظه کامپیوتر که حتی وقتی که برق قط ع باشد داده را برمی گرداند |
documenting |
فرآیندی که طی آن متنی که تصادفاگ پاک شده است دوباره برمی گردد |
I'm doing it on my own account, not for anyone else. |
این را من فقط بابت خودم میکنم و نه برای کسی دیگر. |
reset |
دستوری که هر اجرای برنامهای رامتوقف میکندوکاربررابه صحفه نمایش یا BIOS برمی گرداند |
resets |
دستوری که هر اجرای برنامهای رامتوقف میکندوکاربررابه صحفه نمایش یا BIOS برمی گرداند |
permanent |
رسانه ذخیره سازی که حتی وقتی برق قط ع باشد داده را برمی گرداند |
non volatile |
رسانه ذخیره سازی یا حافظه که داده را برمی گرداند حتی وقتی که برق قط ع شود |
feedback |
اطلاعات مربوط به تاثیرات سیگنال کنترلی روی وسیله یا ماشین که به کامپیوترکنترلی برمی گرددو |
absolute address |
وسیله ورودی مثل tablet یا mouse که مختصات نشانه گر را با بردارهای مخصوص برمی گرداند |
horizontal |
مدت زمانی که اشعه تصویر در صفحه نمایش به اول خط بعد برمی گردد از آخر خط قبل |
resets |
سیگنال الکتریکی که سیستم رابه وضعیت اولیه برمی گرداندوقتی که روشن شده بودونیازبه راه اندازی مجدد دارد |
storage |
TRC مخصوص برای گرافیک کامپیوتری . تصویری را روی صفحه برمی گرداند بدون نیاز به عملیات تنظیم مجدد |
reset |
سیگنال الکتریکی که سیستم رابه وضعیت اولیه برمی گرداندوقتی که روشن شده بودونیازبه راه اندازی مجدد دارد |
mediums |
مادهای که الگوی فلوی مغناطیسی را پس از اثر میدان مغناطیسی برمی گرداند. |
medium |
مادهای که الگوی فلوی مغناطیسی را پس از اثر میدان مغناطیسی برمی گرداند. |
del |
کلیدی در صفحه کلید که نشانه گر را یک حرف به عقب برمی گرداند و آن حرف را پاک میکند |
GOSUB |
دستور برنامه نویسی که یک تابع را اجرا میکند و سپس دستور بعدی را برمی گرداند |
loops |
عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد |
loop |
عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد |
looped |
عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد |
softest |
دستوری که هر اجرای برنامه را متوقف میکند و کاربر را به برنامه نمایش داده شده یا Bios برمی گرداند |
operation |
عملیاتی که عملوندهای لازم را از حافظه دریافت می کنند. عملیات را انجام می دهند و نتیجه را برمی گردانند به حافظه |
softer |
دستوری که هر اجرای برنامه را متوقف میکند و کاربر را به برنامه نمایش داده شده یا Bios برمی گرداند |
soft |
دستوری که هر اجرای برنامه را متوقف میکند و کاربر را به برنامه نمایش داده شده یا Bios برمی گرداند |
shell out |
خارج شدن به سیستم عامل وقتی که برنامه اصلی هنوز در حافظه است , پس کاربر به برنامه برمی گردد |
link |
تعداد دستورات کامپیوتری در برنامه که در هر زمان قابل فراخوانی هستند و کنترل به دستور بعدی به برنامه اصلی برمی گردد |
reads |
سیستم اطمینان از اینکه داده به درستی دریافت شده است و داده ارسالی برمی گردد و با حالت اولیه مقایسه میشود تا خطایی رخ نداده باشد |
read |
سیستم اطمینان از اینکه داده به درستی دریافت شده است و داده ارسالی برمی گردد و با حالت اولیه مقایسه میشود تا خطایی رخ نداده باشد |
macroinstruction |
دستور برنامه نویسی که به چندین دستور در تابع یا ماکرو برمی گردد. نرم افزار نشر Macromedia Derector برای PC و Macintosh با استفاده از زمان چاپ Lingo |
phosphor |
صفحه نمایش پوشیده شده که تصاویر نمایش داده شده در زمان طولانی تر از تنظیم مجدد برمی گرداند و اثرات نور را کم میکند |
residents |
برنامهای که از خط دستور شروع میشود , وسپس درحافظه بار میشود, آماده دریافت توسط عملی است و کنترل را به خط دستور برمی گرداند |
resident |
برنامهای که از خط دستور شروع میشود , وسپس درحافظه بار میشود, آماده دریافت توسط عملی است و کنترل را به خط دستور برمی گرداند |
transparent |
مودمی که در صورت بروز وقفه , تمام وضعیت برنامه و ماشین را حفظ میکند. وقفه سرویس داده میشود و سیستم به وضعیت قبلی برمی گردد |
transparently |
مودمی که در صورت بروز وقفه , تمام وضعیت برنامه و ماشین را حفظ میکند. وقفه سرویس داده میشود و سیستم به وضعیت قبلی برمی گردد |
read |
مدت زمان بین وقتی که داده آدرس به رسانه ذخیره سازی فرستاده میشود و داده برمی گردد و با حالت اولیه مقایسه میشود تا خطایی رخ نداده باشد |
reads |
مدت زمان بین وقتی که داده آدرس به رسانه ذخیره سازی فرستاده میشود و داده برمی گردد و با حالت اولیه مقایسه میشود تا خطایی رخ نداده باشد |