English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 173 (8 milliseconds)
English Persian
mooring swivel خودگر مهار مین
Other Matches
tie متصل کردن مهار کردن مهار
ties متصل کردن مهار کردن مهار
anchorage مهار
halter مهار
chainage مهار
bearing rein مهار
chucking مهار
anchors مهار
halters مهار
belaying pin مهار
anchorages مهار
guys مهار
guy مهار
bond مهار
spans مهار
spanning مهار
spanned مهار
span مهار
unbridle بی مهار
anchoring مهار
frenum مهار
anchor مهار
braced مهار
brace مهار
restraint مهار
control مهار
make fast مهار
restraints مهار
guide rope مهار
controlling مهار
controls مهار
mooring line سیم مهار
clamps مهار کردن
clamped مهار کردن
clamp مهار کردن
controlled مهار شده
uncontrolled مهار نشده
knee brace مهار زانوئی
clamping مهار کردن
cross brace مهار عرضی
martingale مهار جلو
gripping jaw فک مهار کننده
tawie سست مهار
stayband حلقه مهار
anchor pole دیرک مهار
mooring swivel مدور مهار
foot trap مهار توپ با کف پا
electrical shant مهار برقی
drogue مهار چتری
daedman مهار وزنی
mooring ring حلقه مهار
raker تیر مهار
mooring pendant سیم مهار
sag rod مهار عرضی
holdfast مهار گیر
mooring rope طناب مهار
prony brake مهار پرونی
ball control مهار توپ
sagrod مهار عرضی
arresting sheave پل مهار هواپیما
span wire سیم مهار
anchor rod میل مهار
guy wire سیم مهار
bollards میله مهار
bridling مهار ناو
chucking مهار کردن
chucked مهار کردن
tractable سست مهار
bridle مهار ناو
chuck مهار کردن
wiring harness مهار سیم
bridle زنجیر مهار
bridling زنجیر مهار
bridled مهار ناو
bridles مهار ناو
stayed تکیه مهار
stay تکیه مهار
bridles زنجیر مهار
topping lift مهار بالایی
restrained مهار شده
tie rod میل مهار
mooring buoy بویه مهار
knee-brace مهار زانویی
bollard میله مهار
bollard تیر مهار
chucks مهار کردن
angle-tie مهار گوشه
angle-tie مهار قطری
bridled زنجیر مهار
restraining forces نیروهای مهار کننده
buoy pendant زنجیر مهار بویه
mooring line طناب مهار مین
chucking automatic مهار کردن خودکار
clamping fixture گیره مهار کننده
clamping sleeve مفصل مهار کننده
barricade مهار هواپیما سد جاده
moorage محل مهار کشتی
leg trap مهار توپ با ساق پا
forward bow spring طناب مهار کشتی
tie down مهار هواپیما یا کشتی
clamp مهار گیره عقربک
aircraft arresting دستگاه مهار هواپیما
clamps مهار گیره عقربک
restrain نگهداشتن مهار کردن
clamping مهار گیره عقربک
restraining نگهداشتن مهار کردن
clamped مهار گیره عقربک
restrains نگهداشتن مهار کردن
aircraft arresting complex وسایل مهار هواپیما
barricading مهار هواپیما سد جاده
barricades مهار هواپیما سد جاده
barricaded مهار هواپیما سد جاده
aircraft arresting hook قلاب مهار هواپیما
aircraft arrestment عملیات مهار هواپیما
escalate از مهار خارج شدن
escalating از مهار خارج شدن
escalates از مهار خارج شدن
escalated از مهار خارج شدن
anchored filament افروزه مهار شده
arresting system payout بازده سیستم مهار هواپیما
dragon-piece [مهار تیر شیروانی نبش]
dragging-piece [مهار تیر شیروانی نبش]
clamping jaw فکهای مهار کننده گیره
arresting sheave ریل و سرسره مهار هواپیما
bolster plate صفحه برای مهار کردن
equitation هنر سواری و مهار اسب
ground tackle وسیله مهار کردن قایق
afterbow طناب مهار سینه ناو
arresting net stanchion قلاب تور مهار هواپیما
triple team سد یا مهار کردن حریف باسه بازیگر
stanchion مهار یامحدودکردن تیر دار کردن
uncleat بازکردن طناب مهار قایق ازساحل
shift تغییر محل برای مهار بازیگرخطرناکتر
binding مهار کردن بار در روی پالت
blocking and chocking مهار بار روی وسیله ترابری
bindings مهار کردن بار در روی پالت
mooring نقطه مهار کردن قایق به ساحل
shifted تغییر محل برای مهار بازیگرخطرناکتر
headfast طنابی که سرکشتی را با ان به گویه یا باراندازمهارمیکنند مهار
hook cable کابل قلاب اتصال مهار هواپیما
shifts تغییر محل برای مهار بازیگرخطرناکتر
strings attached <idiom> تحت کنترل قرار دادن،مهار کردن
smothered شیرجه دروازه بان برای مهار گوی
smothering شیرجه دروازه بان برای مهار گوی
smothers شیرجه دروازه بان برای مهار گوی
smother شیرجه دروازه بان برای مهار گوی
arresting system purchase element وسیله ضربه گیر سیستم مهار هواپیما
mooring line طناب برای مهار کردن قایق به ساحل
forestay مهار بین پیش دگل وعرشه کشتی
aircraft arresting reset unit وسیله اماده کردن مجددسیستم مهار هواپیما
lie نگهداشتن ناو بدون استفاده ازلنگر یا طناب مهار
lies نگهداشتن ناو بدون استفاده ازلنگر یا طناب مهار
lied نگهداشتن ناو بدون استفاده ازلنگر یا طناب مهار
chock قطعه فلزی 2 شاخه که طنای مهار ازان میگذرد
cable طناب یا زنجیر کلفت برای مهار کردن یا کشیدن قایق
fender بالشتک حایل بین طناب و محل مهار یا قایق دیگر
cabled طناب یا زنجیر کلفت برای مهار کردن یا کشیدن قایق
anchor block بلوکهایی که جهت مهار کردن لوله هنگام نصب کار گذاشته میشوند
safety valve پاس کوتاه به مدافع وقتی دریافت کنندگان دیگر بوسیله حریف مهار شده اند
cargo tie down point محل مهار بار روی وسیله محل بستن محمولات
tie down وسیله مهار هواپیما در محوطه پارکینگ وسیله بستن
aircraft arresting barrier وسیله بازدارنده هواپیما ازحرکت مهار هواپیما
loop sling مهار حلقوی بار بند حلقوی
mainstays مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
mainstay مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
slings بند مهار بند قلاب
slinging بند مهار بند قلاب
sling بند مهار بند قلاب
controls کنترل کردن مهار کردن
controlling کنترل کردن مهار کردن
control کنترل کردن مهار کردن
arresting gear دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com