Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (21 milliseconds)
English
Persian
personation
خود را به جای دیگری معرفی کردن یا جا زدن
Other Matches
subrogate
بجای دیگری تعهداتی بعهده گرفتن جانشین دیگری کردن
recode
کد کردن برنامهای که برای سیستم دیگری کد شده باشد , به طوری که دیگری هم کار کند
to pass one's word for another
از طرف دیگری قول دادن ضمانت دیگری را کردن
piracy
چاپ کردن تالیف دیگری بدون اجازه تقلید غیر قانونی اثر دیگری privateer
scissoring
1-معرفی بخشی از تصویرو سپس بریدن آن به طوری که قابل چسباندن در تصویر دیگر باشد.2-معرفی بخشی از تصویروحذف هراخلاعی خارج از این ناحیه
introduce
معرفی کردن
introducing
معرفی کردن
representation
معرفی کردن
recommends
معرفی کردن
speak well for
معرفی کردن
representations
معرفی کردن
recommend
معرفی کردن
nominating
معرفی کردن
recommending
معرفی کردن
presents
معرفی کردن
nominate
معرفی کردن
bring forward
معرفی کردن
inset
معرفی کردن
introduced
معرفی کردن
present
معرفی کردن
presented
معرفی کردن
nominates
معرفی کردن
presenting
معرفی کردن
introduces
معرفی کردن
insets
معرفی کردن
to register
[with a body]
اسم نویسی کردن
[خود را معرفی کردن]
[در اداره ای]
[اصطلاح رسمی]
report
معرفی کردن خود
reported
معرفی کردن خود
preconize
بعموم معرفی کردن
reports
معرفی کردن خود
to r.someone as a
کسی را به سمتی معرفی کردن
instantiate
معرفی کردن بوسیله کنسرت
meet
معرفی شدن به ملاقات کردن
meets
معرفی شدن به ملاقات کردن
to report oneself
حاضر شدن وخود را معرفی کردن
to give publicity to
بعموم نشان دادن یا معرفی کردن
to proclam someone a traitor
کسیرا بعموم خائن معرفی کردن
to report to the police
خود را به پلیس معرفی کردن
[بخاطر خلافی]
to i. any one into abenefice
کسیرابرای دریافت درامد کلیسا معرفی کردن
bear arms
سلاح به دست گرفتن خود را به خدمت معرفی کردن
letters
نوشته ارسالی از کسی به دیگری یا از کامپیوتر به دیگری برای اطلاع رسانی یا ارسال دستور یا..
letter
نوشته ارسالی از کسی به دیگری یا از کامپیوتر به دیگری برای اطلاع رسانی یا ارسال دستور یا..
walkthrough
جلسه بررسی که در ان یک مرحله از توسعه سیستم یابرنامه برای معرفی کردن خطاها مرور میشود
boolean algebra
قوانین مربوط به معرفی ساده کردن و تغییر توابع منط قی بر پایه عبارت درست و نادرست
personate
خودرا بجای دیگری قلمداد کردن دارای شخصیت کردن
houses
1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
housed
1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
house
1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
personifying
رل دیگری بازی کردن
subtraction
کم کردن یک عدد از دیگری
personified
رل دیگری بازی کردن
personifies
رل دیگری بازی کردن
personify
رل دیگری بازی کردن
declares
معرفی کردن متغیر یا معادل قرار دادن متغیر به یک عدد در یک برنامه کامپیوتری
declaring
معرفی کردن متغیر یا معادل قرار دادن متغیر به یک عدد در یک برنامه کامپیوتری
declare
معرفی کردن متغیر یا معادل قرار دادن متغیر به یک عدد در یک برنامه کامپیوتری
rephrased
به طرز دیگری بیان کردن
rephrases
به طرز دیگری بیان کردن
to t.
بحقوق دیگری تجاوز کردن
rephrasing
به طرز دیگری بیان کردن
passing off
به اسم دیگری معامله کردن
interrupts
حرف دیگری را قطع کردن
to transubstantiate
به جسم دیگری تبدیل کردن
reword
باواژههای دیگری بیان کردن
impersonation
نقش دیگری رابازی کردن
transubstantiate
بجسم دیگری تبدیل کردن
interrupting
حرف دیگری را قطع کردن
hold at disposal
در اختیار دیگری نگهداری کردن
interrupt
حرف دیگری را قطع کردن
rephrase
به طرز دیگری بیان کردن
convert
معکوس کردن بکیش دیگری اوردن
converts
معکوس کردن بکیش دیگری اوردن
converted
معکوس کردن بکیش دیگری اوردن
converting
معکوس کردن بکیش دیگری اوردن
to turn round
برگشتن عقاید دیگری پیدا کردن
to play off
از سر خود وا کردن و بجان دیگری انداختن
to exchange something
[for something]
مبادله کردن
[چیزی را با چیز دیگری]
to exchange something
[for something]
معاوضه کردن
[چیزی را با چیز دیگری]
pirate
از تالیف دیگری استفاده غیر قانونی کردن
shunts
ترن را بخط دیگری انداختن منحرف کردن
pirates
از تالیف دیگری استفاده غیر قانونی کردن
to shift off responsibility
مسئولیت را ازخودسلب کردن وبدوش دیگری گذاردن
shunted
ترن را بخط دیگری انداختن منحرف کردن
pirating
از تالیف دیگری استفاده غیر قانونی کردن
shunt
ترن را بخط دیگری انداختن منحرف کردن
pirated
از تالیف دیگری استفاده غیر قانونی کردن
to act as interpreter
[for somebody]
[from/into a language]
ترجمه شفاهی کردن
[برای کسی]
[از یک زبان به دیگری]
to provide interpretation
[for somebody]
[from/into a language]
ترجمه شفاهی کردن
[برای کسی]
[از یک زبان به دیگری]
to interpret
[for somebody]
[from/into a language]
ترجمه شفاهی کردن
[برای کسی]
[از یک زبان به دیگری]
transcribes
کپی کردن داده از واحد حافظه پشتیبان یا رسانه به دیگری
reproduced
کپی کردن داده یا متن ازیک ماده یا رسانه به دیگری
emulated
کپی کردن یا رفتار مشابه با چیز دیگری انجام دادن
post
وارد کردن داده در رکورد فایل . عملی که پس از دیگری رخ میدهد
cannibalises
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
emulating
کپی کردن یا رفتار مشابه با چیز دیگری انجام دادن
reproduces
کپی کردن داده یا متن ازیک ماده یا رسانه به دیگری
transcribing
کپی کردن داده از واحد حافظه پشتیبان یا رسانه به دیگری
transcribe
کپی کردن داده از واحد حافظه پشتیبان یا رسانه به دیگری
transcribed
کپی کردن داده از واحد حافظه پشتیبان یا رسانه به دیگری
emulates
کپی کردن یا رفتار مشابه با چیز دیگری انجام دادن
posted
وارد کردن داده در رکورد فایل . عملی که پس از دیگری رخ میدهد
posts
وارد کردن داده در رکورد فایل . عملی که پس از دیگری رخ میدهد
to second somebody
ماموریت کسی را به جای دیگری منتقل کردن
[اصطلاح رسمی]
cannibalised
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalising
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalize
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
post-
وارد کردن داده در رکورد فایل . عملی که پس از دیگری رخ میدهد
reproduce
کپی کردن داده یا متن ازیک ماده یا رسانه به دیگری
cannibalized
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
stiffening
اهار یا چیز دیگری که برای سفت کردن چیزها بکارمیبرند
reproducing
کپی کردن داده یا متن ازیک ماده یا رسانه به دیگری
media
کپی کردن داده از یک بایت رسانه ذخیره سازی به دیگری
cannibalizes
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalizing
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
emulate
کپی کردن یا رفتار مشابه با چیز دیگری انجام دادن
deflector
صفحه تیغه یا وسیله دیگری برای منحرف کردن یک جریان یا حرکت
to p off an awkward situation
حواس خود را از کیفیت بدی منحرف و به چیز دیگری متوجه کردن
chains
روش وصل کردن یک وسیله با یک کابل که داده را از یک ماشین به دیگری منتقل میکند.
to jump-start someone's car
کمک برای روشن کردن
[خودروی کسی را با باتری مستقلی یا ماشین دیگری]
chain
روش وصل کردن یک وسیله با یک کابل که داده را از یک ماشین به دیگری منتقل میکند.
countersignature
امضای پس ازامضای دیگری تصدیق امضای دیگری
labels
1-کلمه یا نشانه دیگری در برنامه کامپیوتری برای مشخص کردن تابع با عبارت . 2-حرف
labelled
1-کلمه یا نشانه دیگری در برنامه کامپیوتری برای مشخص کردن تابع با عبارت . 2-حرف
labeling
1-کلمه یا نشانه دیگری در برنامه کامپیوتری برای مشخص کردن تابع با عبارت . 2-حرف
licence
اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
licences
اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
licenses
اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
label
1-کلمه یا نشانه دیگری در برنامه کامپیوتری برای مشخص کردن تابع با عبارت . 2-حرف
replication
1-قطعه یدکی درسیستم درصورت بروزخطا یا خرابی . 2-کپی کردن دکورد یا داده درمحل دیگری
reference
معرفی
reclame
معرفی
representation
معرفی
presentations
معرفی
designation
معرفی
presentation
معرفی
representations
معرفی
designations
معرفی
presentable
شایان معرفی
letter of introduction
معرفی نامه
introduction
معارفه معرفی
nuncupatory
معرفی کننده
letter of reference
معرفی نامه
nominator
معرفی کننده
representer
معرفی کننده
introductions
معارفه معرفی
letter
معرفی نامه
presentee
معرفی شده
letters
معرفی نامه
designative
معرفی کننده
presentably
بطور قابل معرفی
initial campaign
معرفی کالا به بازار
letterman
دارنده معرفی نامه
introduction
معرفی رسمی اشناسازی
introductions
معرفی رسمی اشناسازی
algebra
قوانینی که برای معرفی
net authentication
معرفی ایستگاههای شبکه
id
کارتی که ضخص را معرفی میکند
roll out
معرفی یک کالای تجارتی به بازار
good wine needs no bush
چیزخوب نیازمند به معرفی نیست
reagency
امادگی برای واکنش یا معرفی
computer generations
روش معرفی پیشرفتها در محاسبه
social credit
تصادی معرفی شده است
quantification
معرفی عناصر یک جسم تعریف
insulate
مانع هدایت انرژی از یک هادی به دیگری شدن با جدا کردن دو نقط ه با مواد هادی
insulating
مانع هدایت انرژی از یک هادی به دیگری شدن با جدا کردن دو نقط ه با مواد هادی
insulates
مانع هدایت انرژی از یک هادی به دیگری شدن با جدا کردن دو نقط ه با مواد هادی
subscripted variable
عنصری در آرایه که با یک همراه معرفی میشود
I have been referred. (introduced,recommended)to you by MR. . . .
از جانب آقای ... به شما معرفی شده ام
predefined
آنچه قبلا معرفی شده است
who are your reference?
چه اشخاصی را دارید که شمارا معرفی کنند
tag
نوار پشت پوتین کارت معرفی
tags
نوار پشت پوتین کارت معرفی
technologically
تغییرروشهای صنعتی با معرفی فناوری جدید
Can you recommend a guest house?
آیا میتوانید یک پانسیون به من معرفی کنید؟
technological
تغییرروشهای صنعتی با معرفی فناوری جدید
Can you recommend a hotel?
آیا میتوانید یک هتل به من معرفی کنید؟
desertion
ترک کردن افرادواجب النفقه ترک زوج یازوجه به وسیله دیگری فراراز خدمت وفیفه
expotriate
به کشور دیگری تبعید کردن تبعید از وطن
Can you recommend a good restaurant?
آیا میتوانید یک رستوران خوب معرفی کنید؟
proceed time
زمان لازم برای معرفی به پایگاه جدید
report tothe director
خود را حضورا نزد رئیس معرفی کنید
bring up
<idiom>
معرفی چیزی برای بحث (مذاکره)آوردن
name
کلمه معرفی فایل ذخیره شده مشخص
names
کلمه معرفی فایل ذخیره شده مشخص
Type cable
مشخصات کابل معرفی شده توسط IBM
functional
مشخصاتی که نتایجی که تولید یک برنامه را معرفی می کنند
toastmistress
بانوی معرفی کننده ناطق سرمیز غذا
key
کد عددی برای معرفی کلیدی که انتخاب شده است
menu
انتخاب دستورات از لیستی از انتخابها معرفی شده به اپراتور
menus
انتخاب دستورات از لیستی از انتخابها معرفی شده به اپراتور
polar
سیستم معرفی موقعیتها به عنوان زاویه و فاصله از مبدا
toastmaster
کسی که ناطقین بعد از صرف شام را معرفی میکند
toastmasters
کسی که ناطقین بعد از صرف شام را معرفی میکند
identification tag
پلاک شناسایی اتیکت اسم کارت معرفی نامه
setting up
معرفی محلهای نقاط توقف در برنامه در حین رفع اشکال
ccitt
انجمن بین المللی که پروتکلهای ارتباطی و استانداردها را معرفی می کنند
category wiring
یکی از 5 سطح استاندارد معرفی شده توسط EIA / TIA
flowchart
نشانههای مخصوص برای معرفی وسیله تصحیات و عملیات در فلوچارت
flow diagram
نشانههای مخصوص برای معرفی وسیله تصحیات و عملیات در فلوچارت
set
معرفی محلهای نقاط توقف در برنامه در حین رفع اشکال
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com