English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (35 milliseconds)
English Persian
polish the apple <idiom> خود شیرینی کردن ،لعاب دادن به کسی
Search result with all words
to ingratite oneself خودرا طرف توجه قرار دادن خود شیرینی کردن
Other Matches
glaze لعابی کردن لعاب دادن
glazes لعابی کردن لعاب دادن
enamel لعاب دادن
enamel لعاب دادن مینا
overcolour زیاد لعاب دادن
baking enamel لعاب دادن با گرما
garnishing زینت دادن لعاب دادن
gallvanize لعاب دادن با فلز روی
overglaze روی چیزی را لعاب دادن
gossamer لعاب خورشید لعاب عنکبوت
apply glaze لعاب کردن
puff paste نان شیرینی پف کردن
ingratiating خود شیرینی کردن
to pick thanks خود شیرینی کردن
shine up to <idiom> خود شیرینی کردن
ingratiate خود شیرینی کردن
ingratiated خود شیرینی کردن
ingratiates خود شیرینی کردن
to make up to any one پیش کسی خود شیرینی کردن
to crawl to somebody برای کسی خود شیرینی کردن
to curry favour [British E] /favor [American E] with somebody برای کسی خود شیرینی کردن
to smarm over somebody برای کسی خود شیرینی کردن
slime لعاب
glazes لعاب
glaze لعاب
glost لعاب
enamel لعاب
bandolin لعاب
coating varnish لعاب
glair لعاب
frit لعاب
coat of laquer لعاب
glazing لعاب
mucilage لعاب
phosphate finish لعاب فسفات
varnish لعاب زدن به
overglaze با لعاب پوشاندن
overglaze لعاب ثانوی
insulating varnish لعاب عایق
air thread لعاب خورشید
glaire سفیده لعاب
washed mineral لعاب سفیداب
varnished لعاب زدن به
quince seed mucilage لعاب بهدانه
varnishing لعاب زدن به
base course قشر لعاب
bands of turquoise لعاب فیروزهای
enamel لعاب مینا
varnishes لعاب زدن به
glaze لعاب شیشه
salt glaze لعاب نمکی
enamel varnish لاک لعاب
enamel coat روکش لعاب
dipping enamel لعاب شناور
glazes لعاب شیشه
refractory enamel لعاب نسوز
glaze finish پرداخت برق یا لعاب
synthetic resin enamel لعاب صمغ مصنوعی
glazing پرداخت لعاب کاری
binder course لایه یا قشر لعاب
enamelling oven کوره لعاب دهی
vitreous enamel coating روکش لعاب شیشهای
batted لعاب مخصوص فروف سفالی
graniteware فروف اهنی لعاب داراشپزخانه
bat لعاب مخصوص فروف سفالی
bats لعاب مخصوص فروف سفالی
gossamery لعاب خورشید پارچه بسیارنازک
bacino سفال لعاب دار رنگی
disciplines نظم دادن ادب کردن تربیت کردن انضباط دادن
disciplining نظم دادن ادب کردن تربیت کردن انضباط دادن
discipline نظم دادن ادب کردن تربیت کردن انضباط دادن
suck up to some one پیش کسی خود شیرینی کردن پیش کسی چاپلوسی کردن
to depict somebody or something [as something] کسی یا چیزی را بعنوان چیزی توصیف کردن [وصف کردن] [شرح دادن ] [نمایش دادن]
aluminum pigmented dope لعاب یا پرداخت که داخل ان تکههای کوچک الومینیوم بصورت معلق پراکنده شده است
conducted هدایت کردن انتقال دادن انجام دادن رفتار
conduct هدایت کردن انتقال دادن انجام دادن رفتار
conducting هدایت کردن انتقال دادن انجام دادن رفتار
conducts هدایت کردن انتقال دادن انجام دادن رفتار
confection شیرینی
mellifluence شیرینی
amiability or amiableness شیرینی
sweetness شیرینی
confetti شیرینی
sugars شیرینی
sugar شیرینی
pastries شیرینی
goodies شیرینی
amiability شیرینی
love liness شیرینی
confections شیرینی
lolipops شیرینی
melodiousness شیرینی
sugar candy شیرینی
sweet stuff شیرینی
marzipan شیرینی
saccharinity شیرینی
nicy شیرینی
sweetmeat شیرینی
goody شیرینی
loveliness شیرینی
pastry شیرینی
bonbon شیرینی
patisseries شیرینی
patisserie شیرینی
to picture شرح دادن [نمایش دادن] [وصف کردن]
wafer شیرینی پنجرهای
tuck شیرینی مربا
tucking شیرینی مربا
tucks شیرینی مربا
freshness شیرینی بی نمکی
cookie شیرینی خشک
sweetmeat شیرینی جات
kissing comfit شیرینی معطر
wafers شیرینی پنجرهای
cookies شیرینی خشک
cookies شیرینی بیسکویت
cookie شیرینی بیسکویت
ingratiation خود شیرینی
sugared شیرینی زده
confectioners شیرینی فروش
confectioner شیرینی فروش
baked meat نان شیرینی
bakemeat نان شیرینی
blintze نوعی شیرینی
cracker یکجور شیرینی
elecampane نوعی شیرینی
crackers یکجور شیرینی
box suitmeats جعبه شیرینی
puff pastry شیرینی پفکی
sweet tooth شیرینی دوست
sweet tooth علاقمند به شیرینی
custard pie یکجور شیرینی
blintz نوعی شیرینی
cooky شیرینی بیسکویت
confectionary شیرینی سازی
costs arabicus قسط شیرینی
corn ball شیرینی چس فیل
cooky شیرینی خشک
mint شیرینی معطر با نعناع
kuchen نان شیرینی کاکائودار
marchpane نان شیرینی بادامی
mints شیرینی معطر با نعناع
patisserie مغازهی شیرینی پزی
minted شیرینی معطر با نعناع
Too much sweetnes cloys. شیرینی زیاد دل را می زند
minting شیرینی معطر با نعناع
douceur شیرینی وفرافت رفتار
confectionary شیرینی ساز قنادی
pasties شیرینی میوه دار
ratafee نان شیرینی بادامی
paste نوعی شیرینی چسباندن
pasted نوعی شیرینی چسباندن
pastes نوعی شیرینی چسباندن
pasting نوعی شیرینی چسباندن
patisseries مغازهی شیرینی پزی
french pastry شیرینی اردینه فرانسوی
pasty شیرینی میوه دار
fondants شیرینی ای که در دهان اب میشود
fondant شیرینی ای که در دهان اب میشود
confectionery صنعت شیرینی سازی
sweetshop شیرینی فروشی قنادی
buttercup نوعی شیرینی کوچک
buttercups نوعی شیرینی کوچک
ratafia نان شیرینی بادامی
bagel نان شیرینی حلقوی
insinuative مبنی بر خود شیرینی
tarts نان شیرینی مربایی
tart نان شیرینی مربایی
nougat شیرینی بادام دار
ingratiatingly ازراه خود شیرینی
custard یکجور شیرینی یا فرنی
insinuator خود شیرینی کننده
marshmallow نوعی شیرینی خمیرمانند
marshmallows نوعی شیرینی خمیرمانند
to have a sweet tooth شیرینی دوست بودن
croissants نان شیرینی هلالی شکل
puff pastry شیرینی دارای خامهی پف کرده
frosting رویه خامهای کیک یا شیرینی
elf dock شیرینی که اززنجبیل شامی سازند
doughboy نان شیرینی میوه دار
baked meat شیرینی اردی غذای پخته
floating island جزیره شناور ومصنوعی شیرینی
bakeries دکان نانوایی یا شیرینی پزی
Wont you have sweets (candies) شیرینی میل نمی کنید ؟
bakemeat شیرینی اردی غذای پخته
bakery دکان نانوایی یا شیرینی پزی
pastile قرص دارویی که روی ان شیرینی باشد
sweetheart نوعی نان شیرینی بشکل قلب
girgerbread نوعی نان شیرینی که زنجبیل دارد
shortening روغن ترد کننده شیرینی وغیره
pastil قرص دارویی که روی ان شیرینی باشد
pastilles قرص دارویی که روی ان شیرینی باشد
pastille قرص دارویی که روی ان شیرینی باشد
marsh mallow یکجور شیرینی که از ریشه خطمی میسازند
pattie نان شیرینی میوه داریاگوشت دار
cybercafe نیز قهوه و شیرینی در آن موجود است
patty نان شیرینی میوه داریاگوشت دار
icing شکر و تخم مرغ روی شیرینی
patties نان شیرینی میوه داریاگوشت دار
brownies یکنوع نان شیرینی میوه دار
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com