Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (9 milliseconds)
English	Persian
food gathering	خوراک اوری
Other Matches
gastronome	EPICURE) خوراک شناس خوش خوراک
proteranthy	گل اوری قبل از برگ اوری
the food was smoked	خوراک بوی دود میداد خوراک بوی دود گرفته بود
pabulum	خوراک
messes	:یک خوراک
mess	:یک خوراک
feeds	خوراک
repasts	خوراک
repast	خوراک
feed	خوراک
nutrition	خوراک
competitions	هم اوری
rivalries	هم اوری
rivalry	هم اوری
oligotrophic	کم خوراک
faring	خوراک
fares	خوراک
fared	خوراک
fare	خوراک
foods	خوراک
supplementation	پس اوری
nutriment	خوراک
keep	خوراک
viands	خوراک
keeps	خوراک
chow	خوراک
victuals	خوراک
chows	خوراک
nutriments	خوراک
nourishment	خوراک
tack	خوراک
tacked	خوراک
tacking	خوراک
tacks	خوراک
passage money	خوراک
tucker	خوراک
competition	هم اوری
butterpump	غم خوراک
at mess	سر خوراک
reproduction	هم اوری
messmate	هم خوراک
intake	خوراک
supplementation	هم اوری
reproductions	هم اوری
meats	خوراک
intakes	خوراک
meat	خوراک
food	خوراک
grubs	خوراک خواربار
autotroph	خوراک ساز
grubbed	خوراک خواربار
at meat	سر خوراک یا غذا
innovate	نو اوری کردن
grub	خوراک خواربار
insect	کرم خوراک
innovated	نو اوری کردن
innovates	نو اوری کردن
innovating	نو اوری کردن
dosed	یک خوراک دارو
boring	ملال اوری
salivation	بزاق اوری
frugal food	خوراک ساده
chop house	خوراک خانه
slipslop	خوراک ابکی
hors d'oeuvre	پیش خوراک
hors d'oeuvres	پیش خوراک
gathering	گرد اوری
enucleation	مغزبیرون اوری
suave	خوش خوراک
gatherings	گرد اوری
to give to eat	خوراک دادن
to d. up	خوراک گذاردن
exemplification	نمونه اوری
titillation	غلغلک اوری
timbale	خوراک دلمه
exemplification	مثال اوری
symbolization	نماد اوری
he partook of fare	در خوراک ما شریک شد
feedstuff	خوراک حیوانات
stigmatism	ننگ اوری
sporogony	هاگ اوری
sitophobia	خوراک هراسی
regale	خوراک لذیذ
resuscitation	بهوش اوری
kingfisher	ماهی خوراک
lethality	مرگ اوری
meal time	وقت خوراک
meal time	موقع خوراک
nauseousness	تهوع اوری
feeders	خوراک دهنده
feeder	خوراک دهنده
nourish	خوراک دادن
nourished	خوراک دادن
nourishes	خوراک دادن
assemblages	جمع اوری
obtainment	بدست اوری
eating house	خوراک پزخانه
odontiasis	دندان در اوری
justification	دلیل اوری
assemblage	جمع اوری
childbearing	بچه اوری
perniciousness	زیان اوری
regaled	خوراک لذیذ
regales	خوراک لذیذ
regaling	خوراک لذیذ
reproductivity	استعداد هم اوری
dosage	یک خوراک دارو
queasiness	سنگینی خوراک
dosages	یک خوراک دارو
prosaicness	کسالت اوری
productiveness	بار اوری
preparation of food	تهیه خوراک
heterotroph	خوراک گیر
insects	کرم خوراک
ingathering	فراهم اوری
dose	یک خوراک دارو
doses	یک خوراک دارو
dosing	یک خوراک دارو
piece de resistance	خوراک اصلی
justifications	دلیل اوری
plat du jour	خوراک روز
collection	جمع اوری
menus	فهرست خوراک
menu	فهرست خوراک
plats du jour	خوراک روز
cannon fodder	خوراک توپ
boarding houses	خوابگاه و خوراک
boarding house	خوابگاه و خوراک
dish	سینی خوراک
dishes	سینی خوراک
viand	خوراک ماکولات
gourmets	خوراک شناس
food stamps	تمبر خوراک
procurement	بدست اوری
food stamp	تمبر خوراک
feeds	خوراک دادن
staging	برصحنه اوری
health food	خوراک بهداشتی
health foods	خوراک بهداشتی
junk food	گنده خوراک
collections	جمع اوری
junk foods	گنده خوراک
eating	خوش خوراک
eating	خورد و خوراک
gourmet	خوراک شناس
treat	خوراک رایگان
treated	خوراک رایگان
snack	خوراک مختصر
accumulations	جمع اوری
accumulation	جمع اوری
support [nourish, feed]	خوراک دادن
snack	خوراک سرپایی
snacks	خوراک مختصر
snacks	خوراک سرپایی
slops	خوراک ابکی
feed	خوراک علوفه
feed	خوراک دادن
harassment	بستوه اوری
feeds	خوراک علوفه
aliment	خوراک دادن
recipes	خوراک دستور
malignancy	زیان اوری
recipe	خوراک دستور
treats	خوراک رایگان
chillies	خوراک لوبیای پر ادویه
compilation	جمع اوری و انتخاب
marshall	جمع اوری کردن
neurypnology	علم خواب اوری
exogamy	برون زاد اوری
chilli	خوراک لوبیای پر ادویه
surveys	جمع اوری اطلاعات
larders	گنجه خوراک خوراکی
larder	گنجه خوراک خوراکی
survey	جمع اوری اطلاعات
assemblages	جمع اوری اماد
marshalling	جمع اوری کردن
surveyed	جمع اوری اطلاعات
spaghetti	خوراک رشته فرنگی
compilations	جمع اوری و انتخاب
kitchener	بخاری خوراک پزی
assemblage	جمع اوری اماد
feeding group	قسمت خوراک دهنده
conglobation	گردشدگی- گرد اوری
collection plan	طرح جمع اوری
florescence	فصل شکوفه اوری
collecting point	نقطه جمع اوری
codification	گرد اوری قوانین
rake	جمع اوری کردن
chili	خوراک لوبیای پر ادویه
Chile	خوراک لوبیای پر ادویه
feed belt	نوار خوراک دهنده
cresture conforts	خوراک و پوشاک خوب
culler	جمع اوری کننده
eating disorder	اختلال خورد و خوراک
deposit collection	جمع اوری سرمایه
data gathering	جمع اوری داده
data gathering	جمع اوری داده ها
data gathering	گرد اوری داده ها
data collection	جمع اوری داده ها
data capturing	جمع اوری داده

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com