English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
cove خور پناهگاه ساحلی دامنه کوه
coves خور پناهگاه ساحلی دامنه کوه
Other Matches
subalpine ساکن دامنه کوهستان الپ مربوط به دامنه کوه
shore patrol انتظامات ساحلی یا گشتی ساحلی
case mate پناهگاه توپ پناهگاه بمب جای نصب توپ در ناو
contiguous zone منطقهای ازابهای متصل به ابهای ساحلی کشور را گویند که هرچند قواعد مربوط به ابهای ساحلی در مورد انها رعایت نمیشود ولی برای کشورمجاور در محدوده ان حقوق استیلایی خاص و محدودی وجود دارد
defense coastal area منطقه ساحلی مورد پدافند منطقه پدافندی ساحلی
beach diagram طرح نمودار بارانداز ساحلی طرح نمودار قسمت ساحلی
coast pilot کتاب راهنمای ساحلی راهنمای ساحلی
harbours پناهگاه
ambush پناهگاه
ambushed پناهگاه
ambushes پناهگاه
ambushing پناهگاه
sanctury پناهگاه
asylums پناهگاه
asylum پناهگاه
resort پناهگاه
resorted پناهگاه
resorts پناهگاه
haven پناهگاه
howff پناهگاه
shelter پناهگاه
covert پناهگاه
harbors پناهگاه
harbour پناهگاه
harbor پناهگاه
harborage پناهگاه
haven ofrest پناهگاه
harboured پناهگاه
harbouring پناهگاه
howf پناهگاه
harboring پناهگاه
sheltering پناهگاه
refuge پناهگاه
refuges پناهگاه
shelters پناهگاه
sheltered پناهگاه
harbored پناهگاه
case mate پناهگاه توپ
alee پناهگاه کشتی
sanctuaries پناهگاه تحصین
sanctuary پناهگاه تحصین
stronghold سنگر پناهگاه
strongholds سنگر پناهگاه
dugout پناهگاه موقتی
casemate پناهگاه توپ
dugouts پناهگاه موقتی
elephant shelter پناهگاه ضدگلوله
emergency shelter پناهگاه اضطراری
light shelter پناهگاه سبک
funk hole پناهگاه موقتی
dug out پناهگاه زیرزمینی
elephant shelter پناهگاه فلزی
awning پناه پناهگاه
awnings پناه پناهگاه
lean-tos پناهگاه موقت
lean-to پناهگاه موقت
hovels پناهگاه خیمه
hovel پناهگاه خیمه
burrow نقب پناهگاه
burrowed نقب پناهگاه
burrowing نقب پناهگاه
burrows نقب پناهگاه
tax haven پناهگاه مالیاتی
pup tent چادر پناهگاه
tax havens پناهگاه مالیاتی
action station پناهگاه ضد تک هوایی دشمن
snowshed پناهگاه روستایی در برابربرف
bursting layer لایههای سقفی پناهگاه
holds نگهداشتن پناهگاه گرفتن
hold نگهداشتن پناهگاه گرفتن
sheltered پناهگاه پناه بردن
shelter پناهگاه پناه بردن
gone away رانده شده از پناهگاه
sheltering پناهگاه پناه بردن
air raid shelter پناهگاه حمله هوائی
shelters پناهگاه پناه بردن
coastline خط ساحلی
strandline خط ساحلی
inshore water اب ساحلی
coastlines خط ساحلی
beach head سر پل ساحلی
bridge head سر پل ساحلی
inshore ساحلی
bridgehead line خط سر پل ساحلی
sea board خط ساحلی
offing اب ساحلی
seasider ساحلی
coastal ساحلی
institutionalization نهادی شدن به پناهگاه سپردن
covers بوته زار پناهگاه شکار
cover بوته زار پناهگاه شکار
coverings بوته زار پناهگاه شکار
dugouts پناهگاه کنار زمین بازیگران
dugout پناهگاه کنار زمین بازیگران
cuddy پناهگاه کوچک مسقف در قایق
coastal route مسیر ساحلی
costal frontier مرز ساحلی
cabotage تجارت ساحلی
cabotage کشتیرانی ساحلی
littoral ناحیه ساحلی
shore patrol پلیس ساحلی
groyne سد یا دیواره ساحلی
martello قلعه ساحلی
shore erosion فرسایش ساحلی
coastal patrol گشتی ساحلی
coastal artillery توپخانه ساحلی
coast defence پدافند ساحلی
over the beach operations عملیات ساحلی
coast station ایستگاه ساحلی
inshore current جریانات ساحلی
coastal zone منطقه ساحلی
boat telephone تلفن ساحلی
beach reserves ذخایر ساحلی
beach patrol نگهبان ساحلی
inshorepatrol گشتی ساحلی
beach exit گذرگاه ساحلی
beach matting کف پوش ساحلی
shore stablishment تاسیسات ساحلی
barrier light نورافکن ساحلی
shore patrol دژبان ساحلی
intermediate type submarine cable کابل ساحلی
beach erosion فرسایش ساحلی
beach exit معبر ساحلی
beach face کمربند ساحلی
beach patrol گشتی ساحلی
coastal frontier حدود ساحلی
sea dike دیوار ساحلی
beach organization یکان ساحلی
inshore current جریان اب ساحلی
inshore water ابهای ساحلی
beach obstacle مانع ساحلی
shore boat تاکسی ساحلی
land breeze باد ساحلی
foreshore کمربند ساحلی
tidewater خط ساحلی کشند اب
territorial waters ابهای ساحلی
shorelines خط ساحل یا خط ساحلی
shoreline خط ساحل یا خط ساحلی
foreshores کمربند ساحلی
coastguards گارد ساحلی
coastguard گارد ساحلی
territorial sea دریای ساحلی
marinas تفرجگاه ساحلی
marina تفرجگاه ساحلی
links تپه ساحلی
quays دیوار ساحلی
quay دیوار ساحلی
landing craft کرجی ساحلی
dune توده شن ساحلی
tails دامنه
tailed دامنه
tail دامنه
hillside دامنه
mountainsides دامنه
mountainside دامنه
ranged دامنه
ranges دامنه
brae دامنه
hillsides دامنه
skirted دامنه
talus دامنه
amplitude دامنه
skirts دامنه
skirt دامنه
foot دامنه
range دامنه
scope دامنه
slopes دامنه
sloped دامنه
slope دامنه
magnitude دامنه
erfuge پناهگاه روی زمینی در وسط خیابان
on berth ناوی که داخل پناهگاه یا بندرلنگرانداخته است
coasters کشتی ویژه خط ساحلی
coaster کشتی ویژه خط ساحلی
costal frontier نوار مرزی ساحلی
continental shelf حد ساحلی فلات قاره
levee دیواره ساحلی رودخانه
out port ساحلی مورد استفاده سر پل
coastal navigation, coasting حمل و نقل ساحلی
beach group گروه خدمات ساحلی
coastal route راه ابی ساحلی
beach dump انبار موقت ساحلی
cabotage حمل ونقل ساحلی
cabotage کشتی رانی ساحلی
lido میعادگاه قشنگ ساحلی
beach matting تور سیمی ساحلی
beachmaster's unit یکان لجستیک ساحلی
sanbar دیوار شنی ساحلی
beach flag پرچم مشخصه ساحلی
beach support area منطقه پشتیبانی ساحلی
barrier reef مرجان سنگ ساحلی
beach minefield میدان مین ساحلی
coastal frontier نوار مرزی ساحلی
battalion landing team تیم ساحلی گردان
lidos میعادگاه قشنگ ساحلی
maximum amplitude دامنه حداکثر
talus دامنه سنگلاخی
restriction of range محدودیت دامنه
interval confidence دامنه اطمینان
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com