English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 190 (9 milliseconds)
English Persian
bar خور پیشرفتگی اب به ساحل
bars خور پیشرفتگی اب به ساحل
Other Matches
ship to shore حرکت از دریا به ساحل عملیات پیاده کردن افراد ازدریا به ساحل
beach marker علامت یا وسیله مشخص کننده ساحل یا تاسیسات ساحلی شاخص خط ساحل
shore to shore movement عملیات و حرکت مستقیم از یک ساحل به ساحل دیگر
onshore روی ساحل متوجه بطرف ساحل
inshore بطرف ساحل جلو ساحل
jutty پیشرفتگی داشتن
peninsula پیشرفتگی خاک در اب
peninsulas پیشرفتگی خاک در اب
waterfronts پیشرفتگی خشکی در اب
waterfront پیشرفتگی خشکی در اب
dental پیشرفتگی کنگره مانند
jut پیشرفتگی داشتن جلو رفتن
juts پیشرفتگی داشتن جلو رفتن
jutted پیشرفتگی داشتن جلو رفتن
butts پیشرفتگی داشتن نزدیک یامتصل شدن
butted پیشرفتگی داشتن نزدیک یامتصل شدن
butt پیشرفتگی داشتن نزدیک یامتصل شدن
approach lane مسیر نزدیک شدن به ساحل خطوط نزدیک شدن به ساحل
coasts ساحل
coast ساحل
bank ساحل
banks ساحل
beach ساحل
rivage ساحل
landside ساحل
causey ساحل
brae ساحل
littoral ساحل
beaches ساحل
beached ساحل
sea shore ساحل
shore ساحل
shores ساحل
ashore به ساحل
bankside شیب ساحل
near shore نزدیک به ساحل
beached ساحل شنی
beached زدن به ساحل
on shore روی ساحل
riparian ساحل رودخانه زی
basegram پیام از ساحل
beach party تیم ساحل
beach ساحل شنی
beach زدن به ساحل
shore کرانه ساحل
shore ساحل دریا
coast guardsman ساحل بان
seashores ساحل دریا
sandbanks ساحل شنی
low lander ساحل نشین
coastward درامتداد ساحل
beaches زدن به ساحل
bank revetment پوشش ساحل
coastwards درامتداد ساحل
coastwise درطول ساحل
coral reef ساحل مرجانی
backshore beach ساحل جزرو مد
hard beach ساحل مستحکم
back beach ساحل جزرو مد
attack group گروه تک به ساحل
land combat نبرد در ساحل
bank protection ساحل داری
in- نزدیک ساحل
in نزدیک ساحل
coastwards بطرف ساحل
beaches ساحل شنی
sandbank ساحل شنی
shorelines خط ساحل یا خط ساحلی
shoreline خط ساحل یا خط ساحلی
offshore از جانب ساحل
onshore واقع در ساحل
shore duty خدمت ساحل
inshore به طرف ساحل
stethe ساحل رودخانه
offshore دور از ساحل
backshore ساحل جزرو مد
river bank ساحل رودخانه
river banks ساحل رودخانه
seacoast ساحل دریا
seashore ساحل دریا
coastward بطرف ساحل
sea coast ساحل دریا
river line خط ساحل رودخانه
shores کرانه ساحل
shores ساحل دریا
landing beach ساحل پیاده شدن
coast in point نقطه ورود به ساحل
Ivory Coast کشور ساحل عاج
the waves beats or the shore امواج به ساحل می کوبد
riverain ساکن ساحل رودخانه
roadstead لنگرگاه دور از ساحل
put out از ساحل عازم شدن
near bank ساحل نزدیک رودخانه
seebreeze باد از دریا به ساحل
lee shore ساحل در معرض باد
shoring پیاده شدن در ساحل
retracted دور شدن از ساحل
the wares beat the shore خوردن امواج به ساحل
coast defence سازمان پدافنداز ساحل
insides موج نزدیک ساحل
shelf سراشیب ساحل دریا
bank angle زاویه شیب ساحل
bank line نخ ماهیگیری وصل به ساحل
ashore بکنار بطرف ساحل
inside موج نزدیک ساحل
waterside متعلق به کناردریا ساحل
hinterlands زمین پشت ساحل
hinterland زمین پشت ساحل
retracting دور شدن از ساحل
retracts دور شدن از ساحل
retract دور شدن از ساحل
foreshores لبه جلوی ساحل دریا
debarkation net پل تخلیه پرسنل ازکشتی به ساحل
landing attack تک همراه با پیاده شدن به ساحل
surf cast قلاب اندازی از ساحل در موج
landing forces نیروها پیاده شونده به ساحل
skate boat قایق بسته به ساحل در اغازمسابقه
foreshore لبه جلوی ساحل دریا
offshore winds بادخشکی بادهای دور از ساحل
shore break موجهاییکه نزدیک ساحل می شکنند
banks صخره زیرابی کم ارتفاع ساحل
to wash something up بکنار ساحل شستن چیزی
to wash something ashore بکنار ساحل شستن چیزی
beaching gear وسایل به ساحل کشیدن ناو
cay ساحل مرجانی یاشنی درجزیره
bank صخره زیرابی کم ارتفاع ساحل
coasting کشتی رانی در طول ساحل
point break موجهاییکه با زاویه به ساحل نزدیک می شوند
coast in point نقطه نزدیک شدن کشتی به ساحل
beachheads پایگاه یا اراضی تسخیر شده در ساحل
alighting area نقطه پیاده شدن خودروها به ساحل
mooring نقطه مهار کردن قایق به ساحل
shore duty ماموریت کار در ساحل یاپایگاه خودی
beachhead پایگاه یا اراضی تسخیر شده در ساحل
offshore دور از ساحل قسمت ساحلی دریا
landing پیاده شدن به ساحل فرود هواپیما
council of entent ساحل عاج نیجریه و ولتای علیا
landings پیاده شدن به ساحل فرود هواپیما
straight off مستقیما درجلو موج روبه ساحل
barrier reef صخره مرجانی که تقریباموازی ساحل است
liberty man ملوانی که اجازه دارد به ساحل برود
dune خاکریز یاتپه شنی ساحل که بادانها را جابجامیکند
wharves لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله یادیوار
wharfs لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله یادیوار
camp-shedding [پایه ها و تخته های روی ساحل رودخانه]
wharf لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله یادیوار
soup موج شکسته کف دار که بسرعت به ساحل می رسد
landing party گروه پیاده شونده به ساحل تیم فرود
approach line خط نزدیک شدن به ساحل خط تقرب به دشمن خط مسیرفرود
landing attack تک فرود یا پیاده شدن به ساحل با کشتی یاهواپیما
jolly boat قایق بار کشی از کشتی به ساحل و بعکس
soups موج شکسته کف دار که بسرعت به ساحل می رسد
coastal refraction تغییر جهت امواج رادیویی در برخورد به ساحل
mooring line طناب برای مهار کردن قایق به ساحل
hard-up جاده شیب دارکه ازمیان پیش ساحل بگذرد
hard up جاده شیب دارکه ازمیان پیش ساحل بگذرد
bollard تیر عمودی ساحل برای بستن قایق منقاری
bollards تیر عمودی ساحل برای بستن قایق منقاری
painter طناب کوتاه وصل به قایق برای بستن به ساحل
painters طناب کوتاه وصل به قایق برای بستن به ساحل
barrier light نورافکن ساحل دریا برای پیداکردن مسیر کشتی
bank protection حفافت ساحل رودخانه درمقابل تخریبهای ناشی ازجریان
scylla صخرهای در ساحل ایتالیاروبروی گرداب معروف به "شاریبدیس " در سیسیل
transfer area در عملیات اب خاکی منطقه نقل و انتقال نیروها ازناوچه ها به ساحل
transfer berth دوبه یا سکوی نقل و انتقال نیروها به ساحل از ناوچههای اب خاکی
tac log group گروه رابط نیروهای پیاده شونده به ساحل در روی ناوهای اب خاکی
touchdowns درعملیات اب خاکی پیاده شدن اولین گروههای موج هجومی در ساحل
touchdown درعملیات اب خاکی پیاده شدن اولین گروههای موج هجومی در ساحل
mooring penant طناب کوتاه وصل به گوی شناور برای بستن قایق به ساحل
cabotage کشتیرانی و حمل کالا از یک بندر به بندر دیگر بدون دورشدن از ساحل
left slide حرکت موج سوار روی موج بسمت چپ روبرو ساحل
catch مانوردادن روی موج و رانده شدن موج سواربطرف ساحل
landing area منطقه نشستن هواپیما منطقه پیاده شدن به ساحل
hard beach قسمت مستحکم ساحل یا اسکله اسکله روسازی شده
disembarkation به ساحل پیاده کردن پیاده شدن از هواپیمایا ناو
landing approach مسیر نشستن هواپیما مسیر پیاده شدن به ساحل
beach party گروه ساحلی گروه شناسایی اسکله یا ساحل
piloting ناوبری در کنار ساحل ناوبری ساحلی و رودخانهای
cabotage کشتیرانی از یک بندر به بندر دیگردرامتداد ساحل
landing schedule برنامه پیاده شدن به ساحل برنامه عملیات اب خاکی برنامه فرود
naval landing party تیم اب خاکی نیروی دریایی تیم اماده کردن ساحل برای عملیات اب خاکی
army landing forces نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
riverine داخل رودخانهای یا ساحل رودخانهای
inshore نزدیک کرانه نزدیک ساحل
riverain کرانه نشین ساحل نشین
attack force نیروی تک کننده به ساحل نیروی تک
coastal convoy ستونهای حمل و نقل ساحلی ستونهای حمل بار از کشتی به ساحل
landing group گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com